#حوادث_مسیر_شام
ابن زیاد با فرستاده ای،خبر قتل امام حسین و یارانش را به یزید رساند و از او کسب تکلیف کرد.یزید در پاسخ،از او خواست تا خانواده امام و سرهای مبارک شهدا را به شام ببرند.
ابن زیاد چند نفر از یارانش یعنی،زجربن قیس،ابا بردةبن عوف ازدی،طارق بن ظلبیان و تعداد دیگری را مأمور انجام دستور یزید کرد.
موّرخان نقل کرده اند:سرِ مبارک امام حسین را،مجبرةبن مرّه،حمل می کرد و پشت سر او،حضرت سجاد(علیه السلام)،در حالی که دست هایش را به گردن بسته بودند به همراه خانواده اش قرار داشت.
شمر و تَنی چند نیز با آنها آمده بودند.ابن زیاد به آنها دستور داده بود در مسیر شام به هر شهر و آبادی که رسیدند آنها را معرفی کنند و در معرض دید مردم قرار دهند.
📚مقتل مقرم،ص۴۰۶_۴۰۷
📚لهوف،ص۹۵_۹۷
📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۴
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۴
📚مرآةالجنان،ج۱،ص۱۳۴
📚جمهرةانساب العرب ابن حزم،ص۱۶۶
📚المنتخب،ص۳۳۹
🏴🏴🏴
#حوادث_مسیر_شام
ابن لهیئه می گوید:روزی نزدیک کعبه رفته بودم که دیدم مردی پرده کعبه را گرفته و از خدا طلب بخشش دارد.او خطاب به خدا می گفت:هر چند می دانم مرا نخواهی بخشید اما باز تقاضا دارم از گناه من بگذری!
ابن لهیئه میگوید آن مرد را بعداً هم دیدم و به او گفتم:تو دیوانه ای؟!خدا بخشنده و مهربان است،حتی اگر گناهانت به تعداد قطره های باران هم باشد تو را می آمرزد.
آن مرد پاسخ داد:من جزء کسانی بودم که سرِ بُریده امام حسین را از کوفه به شام بردند.شب که شد و خواستم استراحت کنیم،سر را بر زمین گذاشتیم و مشغول نوشیدن شراب شدیم.
شبی که من نگهبان بودم و همراهانم به خواب رفته بودند،عده ای را دیدم که در میان هاله ای از نور ظاهر شدند و به دورِ سر امام حسین طواف کردند.من از ترس نتوانستم کاری کنم و سکوت اختیار کردم.
آن جمع گریه می کردند و شیون می نمودند،یکی از آنها می گفت:ای محمد!خدا به من دستور داده است تا مطیع تو باشم، اگر دستور بدهی زمین را به لرزه در می آورم و همان طور که قوم لوط را از بین بردم،این مردم را هم از بین می برم. حضرت محمد(صلوات الله و سلامه علیه وآله)به او فرمود:
"ای جبرئیل[صبر داشته باش]من در روز قیامت،در پیشگاه الهی از آنها شکایت خواهم کرد".
من با دیدن این منظره فریاد زدم:یا رسول اللّه الأمان!.فرمود:"برو!خدا تو را نیامرزد،آیا با این جنایتی که کردی انتظار داری خدا تو را ببخشد؟".
📚مقتل مقرم،ص۴۰۷_۴۰۸
📚لهوف،ص۹۷
🏴🏴🏴
#حوادث_مسیر_شام
در یکی از آبادی هایی هم که سر مطهر را برده بودند،مردم آن جا دیده بودند که قلمی از جنس آهن آشکار شد و بدون این که کسی آن را به دست بگیرد،با خون روی دیوار نوشت:
"[أترجو أمة قتلت حسیناً_شفاعة جده یوم الحساب]".
در یک فرسخی آن محل نیز،وقتی برای استراحت ایستادند و سر مطهر را روی یک تخته سنگ گذاشتند،یک قطره خون از آن بر روی سنگ ریخت.از آن به بعد_تا زمان خلافت عبدالملک بن مروان_در عاشورای هر سال،از آن سنگ خون می جوشید و مردم برای عزاداری امام حسین در اطراف آن جمع می شوند.
اما وقتی عبدالملک مروان به خلافت رسید، دستور داد آن سنگ را بردارند و پنهان کنند،از آن پس دیگر اثری از خون مشاهده نشد اما مردم در جای سنگ بارگاهی ساختند و در آن جا عزاداری را ادامه دادند.
📚مقتل مقرم،ص۴۰۸
📚الخصائص الحسینیه،ج۲،ص۱۲۹
📚نفس المهموم،ص۲۲۸
🏴🏴🏴
#حوادث_مسیر_شام
#دیر_راهب
اصحاب ابن زیاد،شبی نیز در کنار صومعه ای به استراحت پرداختند.سر مطهر امام حسین(علیه السلام)نیز همچنان روی نیزه بود.
راهبِ آن صومعه،نیمه شب از صومعه خارج می شود و صدای ذکر و تسبیح می شنود و می بیند نوری از سر مطهر ساطع می شود.صدای کسی که دیده نمی شد به گوش او رسید،صاحب آن صدا می گفت:،((السلام علیک یا اباعبداللّه)).
راهب شگفت زده می شود و صبح از حاملان رأس می پرسد:این سر متعلق به کیست؟
آنها می گویند:سرِ حسین بن علی بن ابیطالب،فرزند فاطمه_دختر پیامبر اسلام_ است.راهب آنها را نکوهش می کند و می گوید:وای بر شما،پس روایاتی که من خوانده ام صحیح است،در آن روایات آمده است:وقتی این شخص کشته شود آسمان خون می بارد.
راهب از آنها خواست تا اجازه دهند آن سرِ مبارک را ببوسد.اما آنها چنین اجازه ای به او ندادند.آن گاه راهب چند دِرهم به آنها داد و رضایت آنها را جلب کرد و به برکت آن سرِ بُریده مسلمان شد و در همان جا شهادتین را بر زبان راند.
وقتی حاملان سر مطهر،از آن محل دور شدند،به سکه ها نگاه کردند و دیدند روی آنها نوشته شده است:
"[وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموُا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبوُنَ]".
📚مقتل مقرم،ص۴۰۸_۴۰۹
📚تذکرةالخواص،ص۱۵۰
🏴🏴🏴
شام بلا تیره تر از شام بود
عصمت حق در ملأ عام بود
😭😭
خنده به رأس شهدا میزدند
سنگ به ناموس خدامیزدند
😭😭
قافله تا وارد دروازه شد
داغ جگرسوختگان تازه شد
😭😭😭
◾️ #الهیازغمزینببمیرم
#ماه_صفر_اسارت
🏴با نیزه بر سر ما .💔😭😭...
▪️سیّد ابن طاووس از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: پدرم امام زین العابدین علیه السّلام میفرمود: چون ما را به نزد یزید میبردند، مرا بر شتر برهنه سوار کرده بودند، و مخدّرات اهل بیت را بر اشترهای برهنه سوار کرده بودند و در عقب من بودند، و سر بزرگوار پدر عالی مقدارم بر سر نیزه بود و در پیش روی ما میبردند، و نیزه داران آن کافران بر دور ما احاطه کرده بودند، و هر یک از ما را که میدیدند که آب از دیده ما جاری میشود، نیزه را بر سر ما میکوبیدند، و با این حال ما را داخل دمشق کردند.
😭😭😭
📚جلاء العیون - صفحه ۷۲۸
#ماه_صفر_اسارت
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🏴🏴🏴
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۹ شهریور ۱۴۰۱
میلادی: Wednesday - 31 August 2022
قمری: الأربعاء، 3 صفر 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️17 روز تا اربعین حسینی
▪️25 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️27 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️32 روز تا وفات حضرت سکینه عليها السلام
🏴🕊🏴🕊🏴
#وقایع_شهر_شام
کاروان اسراء از دروازه شام تا کاخ یزید خبیث مصائب و جسارتها دیدند.
سرمطهر سیدالشهداءعلیه السلام راپیشاپیش اسیران میبردند و #سربریده آیات سوره کهف رامیخواندند. وقتی به این آیه رسیدند:
"أم حسبت أن أصحاب الکهف والرقیم کانوامن آیاتناعجبا"
بازبانی فصیح فرمودند: "أعجب من أصحاب کهف قتلی وحملی" عجیبتر ازاصحاب کهف کشتن من وحمل سرم بود.
بحارالانوار ج۴۵ص۱۸۸
پیرزن ملعونه ای خم شد وسنگی به صورت امام حسین علیه السلام زد. امام سجاد علیه السلام آن ملعونه رانفرین فرمودند وهمانجا زیردست وپای جمعیت هلاک شد.
#عجوزه ای دیگر جلوآمد، وقتی فهمید #سرمنور سیدالشهداءعلیه السلام برنیزه است، خوشحال شد وسنگ دیگری به سرمبارک انداخت.
حضرت ام کلثوم علیهاالسلام گریه کرده وبرسر وصورت میزدند وفرمودند #وامصیبتاه خدایا قبل ازجهنم اورا دردنیا بسوزان. ناگاه آتش گرفت ودربین مردم سوخت وبدرک رفت.
حمیده زن صالحه ای بود که بیخبر ازشهادت واسارت درخانه نشسته بود. ناگاه پسرش #سعد وکنیزش #زینبیه بخانه آمده وگریه میکردند. وخبر آوردند که سرمقدس امام حسین برنیزه ها بود واهل حرمش برفراز شتران ناله #واحسینا میزدند.
#حمیده ازشنیدن مصیبت بیهوش شد وچون بهوش آمد. پابرهنه وشیون کنان خدمت حضرت زینب علیهاالسلام رفت وخودرا بزمین افکند وگفت ای #خاتون_دوسرا برادرت کجاست؟ حضرت اشاره به بالای نیزه فرمودند. همینکه حمیده نگاهش به رأس بریده ونورانی افتاد، فریاد واحسینا زد وبرزمین افتاد وجان داد. سعد و زینبیه نیزآنقدر بخود زدند تاجان به جانان تسلیم کردند.
همچنین #پیرمردی ندانسته به اهلبیت جسارت کرد. امام سجاد که میدانستند اواز روی جهل بی ادبی میکند. سه آیه قرآن به اوفرمودند وفهمید این اسرا ازآل پیامبر هستند. پیرمرد #پشیمان شد، عمامه اش رامحکم بزمین کوبید وتوبه کرد وازحضرت طلب عفو نمود. خبربه یزید رسید ودستور داد اورا کشتند.
دراوج مصائب شام شخصی بنام #سهل_بن_سعد که مسیرش به شام افتاده بود، باتعجب خدمت امام سجاد رسید وبدستور حضرت به نیزه داران پولی داد که ازاسرا فاصله بگیرند. همچنین #عمامه اش را تکه تکه کرد که مخدرات باآن بهترحجاب کنند.
سهل میگوید رفیق #مسیحی داشتم که میخواست به #بیت_المقدس برود، بادیدن این صحنه ها وشنیدن قرآن از سرمطهر شیعه شد. شمشیری کشید وجماعتی را بهلاکت رساند وسپس شهید شد.
حضرت #ام_کلثوم علیهاالسلام فرمودند:
"واعجباه النصرانی یحتشمون لدین الإسلام وأمة محمدالذین یزعمون أنهم علی دین محمدیقتلون أولاده ویسبون حریمه"
📚معالی السبطین ص۸۲۱
طرازالمذهب ج۲ص۳۶۲
🏴🕊🏴🕊🏴
🏴🏴
💠 دعای هر روز ماه صفر
▫️اگر كسى خواهد كه محفوظ ماند از بلاهاى نازله در ماه صفر در هر روز ده مرتبه بخواند:
📖 يَا شَدِيدَ الْقُوَى وَ يَا شَدِيدَ الْمِحَالِ
يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ
ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ
فَاكْفِنِي شَرَّ خَلْقِكَ
يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِل
ُ يَا لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
📕مفاتیح الجنان
#ماه_صفر