برگهای زرد و خشک را تکاندهاند و خودشان را برای میزبانی شکوفهها آماده کردهاند؛
شاید همین درختان به ما آموخته اند خانه تکانی را...
زیر و رو کردن و شستوشو کردن و همه و همه، مقدمهی تحویل سال است، تحوُّلی شاید برای میزبانی از عزیزانی که میهمانمان خواهند شد، و میخواهیم باجزئیات بهترینِ خودمان باشیم...
به مُحَوِّلَ الْحَوْلِ و الْأحوال قسم، قلب است که باید تکانده شود؛
میهمان غریبی دارد که سالهاست منتظر است...
باید لکههای گناه را با توبه پاک کرد و گرد و غبار را با استغفار گرفت؛
خانهای اینچنین تاریک و آلوده، مَقدم یوسف زهرا نمیشود...
خانه تکانی
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
هدایت شده از باید رفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°
#استوری🌿
رحمت واسعه ات دست مرا میگیرد
نوکرت از در این خانه رود میمیرد...
«ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین»
🎙•| #حْـآجْمَــهٓـــدےرَســٓـولـےْ
#امام_زمان
۰[ @HajMAHDIRASULI_IR ]۰
خوشبحال اونایی که الان توی دوکوهه کنار اون دوتا شهید گمنامای جلوی حسینیه دارن درد و دل میکنن...
خوشبحال اونایی که توی رملای کانال کمیل قراره سالشونو شروع کنن..
خوشبحال اونایی که دستاشونو روی خاکهای شلمچه نوازش میدن و های های اشک روونه گونه هاشون میکنن..
خوشبحال اونایی که قراره تحویل سال پیش کسی باشن که انقدر میده تا راضی شی..اصلا واسه همینه که بهش میگن علی بن موسی الرضا:)
خوشبحال اونایی که قراره شروع ۳۶۵ روزشونو توی جایی باشن که سلطان و سرور تمام عالم ..کسی که برادر پیامبر شد اونجاست ..
خوشبحال اونایی که قراره تحویل سال رو پیش کسی باشن که همه عالم دیوانه اونه ..
خوشبحال اونایی که پیش عمه زینبن..:)
خوشبحال اونایی که پیش رقیه خاتونن:)
خوشبحال اونایی که پیش عمو عباسن:)
خوشبحال اونایی که...
نمیدونم چرا ولی امشب انگار یه چیزی گم کردم...شایدم گم شدم..
حال و هوای عجیبی دارم ... باور نمیشه یکسال دیگه گذشت و من هنوز همونم که بودم بدون ذره ای تغییر و بهتر شدن ..این همه لحظه رو ،این همه دقیقه و ساعتو به هدر دادم و هیچ کاری نکردم..
از طرفی دلم نمیخواد امسال تموم شه..:)
امسال واقعا برام از عجیب ترین سالا بود ..
و البته قشنگترین سال ..:)
تجربه های اولِ امسال به طرز عجیبی مثل رویا بود ..
ولی جدای اینا دلم یکم گرفته .. توی دور و اطرافم هرکسی رو میبینم و به هرکسی که بر میخورم ( کسایی که هم تیپ خودمن بیشتر)یه رابطه مختص به خودشون با خدا دارن ..با دعا و ادعیه های مختلفی سعی میکنن تا این رابطه رو تقویت کنن ..اما خب نمیدونم چه مانعیه که باعث میشه اون ارتباط قشنگی که همه باخدا و.. دارن رو من نتونم داشته باشم .. واین درد بزرگیه ..
نور..🔏
ولی جدای اینا دلم یکم گرفته .. توی دور و اطرافم هرکسی رو میبینم و به هرکسی که بر میخورم ( کسایی که ه
ارتباط هرکسی با خدا یجوری شیرینه:) شاید شیرینی ارتباط تو با خدا لزوما تودعا و ادعیه نباشه..
-پیام یه دوست
اره خب درسته ..اما خب دیگه خبری از اون احوالات روحانی توی وجود من نیست..
هعی نمیدونم حقیقتاً