انقدر دلتنگ و فشرده شده بود که از ۲۹ تنها ۹ را می دید:)
گمانم روحم جدیدا معنای فشردگی را متفاوت تر حس کرده :)
اطراف من جدیدا دلگیر تر شده
هوای تنفس نیست
اما در این میان تو هستی ..
همچنان مراقب و هوادار من، هستی..
مراقب تمام لحظات نگران و مضطرب من ..
مراقب تمام لحظات اشک و درد من..
مراقب تمام لحظات لبخند ها و شادی های من ..
مراقب تمام لحظات تظاهر به خوبی من..
و مراقب تمام کسانی که نگرانی لحظات من هستن ..
پس هر لحظه بیش از پیش ممنونم از تو ..که تو عمیقا زنده بودنت را به چشم من جلوه گر شده ای:)
تو ما را چگونه میبینی؟
در میان این همه هیاهو و پچ پچ های دیگران تو مرا کجای این مسیر میبینی ؟
جای جبران این گمشده در مسیر رسیدن به تو هنوز هست؟
هنوز میتوان به ابتسام از روی رضایت تو دست یافت ؟
میتوان ماهِ تو بود؟ میتوان نورِ تورا منعکسکننده کرد؟
ای نورِ راهِ جهان !
ای یاسِ فاطمه!
ای پسر بهترین بانو دو جهان ..
می شود توان فاطمه بودن در راه امامِ زمانم را بدهید ؟
می شود این بار آخرین مرتبهی راه گم کردن من باشد..؟
کاش روزی لبخند رضایتمندی شما نصیب من نیز بشود..:)
حال من حال اسیری ست که هنگام فرار
یادش آمد کسی منتظرش نیست نرفت...
.....🌱......
شعر اضافه کنید:
https://daigo.ir/secret/9483398427