🔴غیرت یعنی این...
اینه که کشورو میسازه
نه اینکه تو قلب ملت
به شهید ملت بگی موی دماغ...
نه به بی غیرتان وطن فروش
#انتخابات
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
.
🔴آقای پزشکیان!
👈اگر سردار حاج قاسم سلیمانی مقابل استکبار جهانی و داعش نمی ایستاد؛ دختران این مملکت الآن در بازار برده فروشان دست به دست می شدند.
شهید سلیمانی خار چشم آمریکا بود.
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقش بانوان خانهدار را در
افزایــش مشارکت دریابید
این ویدیو مراحل عملیاتی را
برای شما تشریح میکند.
#لحظههای_طلایی
#انتخابات
ـــــــــــــــــــ
✔️رفقا مردم ما بسیار میفهمند و درک بالایی دارند. این یک باور قلبی است .
اگر در تبلیغات چهره به چهره انتخاباتی میخواهید روی دیگران اثر بذارید؛
1⃣ با مهربون ترین شخصیتتان به مردم نزدیک بشید.
2⃣ با مردم همدردی کنید.
اگه یکی از حجاب شاکیه، یکی از اینترنت یکی گرونی، یکی از مشکلات خانوادگی و...
باهاشون همدردی کنید.
مردم سیاست باز نیستند.
اگر تصمیم سیاسی میگیرند، به سمتی میروند که به آن احساس نزدیکی بیشتری دارند نه به سمت استدلال های منطقی.
استدالهاشون فقط برای توجیه تصمیم شونه . جدی نگیرید و بحث نکنید.
3⃣خودتون را حق ندونید، بقیه رو بی بصیرت و نادون! مردم می فهمند و بهتون گوش نمیدن و علیه تون جبهه میگیرند.
سعی کنید بهشون نشون بدید از خودشونید، نه مامور جایی.
4⃣ بیشتر گوش کنید. آنقدر به نقدها و مخالفت ها گوش کنید تا لحظهای که میخواید حرف بزنید، دستتون بیاد و با یک جمله بتونید اثر بذارید.
5⃣ته بحث هاتون نتیجه نگیرید.
آدم ها دوست ندارند شکستِ تغییر نظرشون را همون لحظه بگن و اعلام کنند. اگر حرفتون به دلشون بشینه بعدا بهش فکر میکنند و تغییر میکنند.
7⃣ نروید شبهه ها رو پیدا کنید که جواب بدید. بروید اشتراکات رو پیدا کنید و روی اونا مانور بدید.
8⃣بدی کسی که طرفدارش هستند رو مدام نگید، این اون طرف رو مظلوم تر میکنه. خوبی و برنامه و کارنامه طرفِ موردِ نظر خودتون را بگید.
9⃣تاکید دوباره میکنم، مردم ما دشمن نیستند، همه عشق به میهن دارند، فقط روششون در عشق ورزیدن متفاوته. یکی با رای ندادن عشقش رو نشون میده یکی با پزشکیان یکی با جلیلی. هدفمون یکیه.
به مردم گوش بدید، دوستشون داشته باشید.
مردم ما زخم خوردند از روحانی، از احمدی نژاد از هاشمی و التیام رئیسی رو چندان حس نکردند. باهاشون نجنگید، اونا فقط یک پناه میخوان، بدون پیشداوری قبلی، بدون هیچ احساس دانایی به مردم گوش بدید و درکشون کنید.
#اتحاد_جبهه_انقلاب #انتخابات
#هوشیار_باشیم
✅ داستان قهرمانان تولید
-یک از سه-
«قدم اول»
در آن لحظه انگار دستی داشت صفحه زندگیاش را ورق میزد. باید به صفحه بعد میرفت. دیگر وقتش بود. جوان ۲۰ ساله با خودش کلی کلنجار رفت تا تصمیم رفتنش جان گرفت. در آن لحظات حالش شبیه حال پدرش شده بود وقتی میخواست تصمیم کوچ از نیشابور به تهران را بگیرد. صدای چرخها و دستگاههای بُرش کارگاه را مال خود کرده بودند. سیدحسین وسط آن هیاهو و بوی نخ، به ۶ سال گذشتهاش فکر میکرد. به روزی که ۱۴ ساله بود و خود را غریبهترین آدم پایتخت میدید. به روزهایی که دلگرمیاش وسط تهرانِ دهه ۷۰ شده بود شاگردی در بازار. آن روزها جوری شاگردی میکرد که انگار قسم خورده بود بشود نفر شماره یک تولید چمدان ایران.
سیدحسین آخرین چمدان را که آماده کرد وسط کارگاه ایستاد. بعد جوری که همه بشنوند گفت: «من دیگه میخوام برای خودم کار کنم». کارگاه در آن لحظه لال شد. سرپرست کارگاه که موی سفیدش اولین چیزی بود که به چشم میآمد جوری نگاه کرد که گویی خبر مرگ بچهاش را بهش دادهاند. بعد با قدمهای سنگینی که انگار وزن دنیا را تحمل میکردند خودش را به سید رساند و گفت: «سید چی میگی؟!» همه کارگاه ماتشان برده بود. سید باصلابت به چشمهای سرپرست خیره شد و گفت: «دیگه اینجا چیزی نمونده که یاد بگیرم». سرپرست گفت: «تو چند سالته؟» سیدحسین گفت: «۲۰ سال.» سرپرست برگشت و گفت: «پس خیلی چیزها مونده یاد بگیری» بعد به طرف اتاقش به راه افتاد و ادامه داد: «اینجا ایرانه، هر کسی پا نمیگیره» سیدحسین کیف کوچکش را برداشت و گفت: «پا میگیرم. توی همین خاک». قهقهه سرپرست پیچید توی کارگاه. سید میان بهت همکارانش بیرون زد و راه افتاد به طرف خانه. جوانِ یاغی حالا باید به فکر اجاره چرخ و جا میبود...
📌ادامه دارد...
✅ داستان قهرمانان تولید
-دو از سه-
«گذر از طوفان»
هنوز فنجان چای را به لبش نرسانده بود که صدای باد و طوفان از حیاط بلند شد. چیزی شبیه به طوفانهای نیشابور. سیدحسین مثل یک ناجی خبره از جا پرید و خودش را به حیاط رساند. باد برای ویرانی به جان کارگاه خاصش افتاده بود.
سیدحسین پولی برای اجاره کردن جا نداشت. او با تنها چرخی که توانسته بود اجاره کند گوشه حیاط خانه پدر کارگاه به راه انداخته بود. سقف کارگاهش چادر بود. چادری که از آن آسمان پیدا بود.
روز طوفان سید اولین چمدان کارگاه خودش را تولید کرده بود. او چمدان را برداشت و انداخت توی خانه. جوری که انگار ارزشمندترین جواهر دنیا را نجات میدهد. بعد بادیگارد چرخ در برابر طوفان تهران شد. برادرش به کمکش آمد. سیدحسین وسط آن آشوبی که باد به پا کرده بود یاد روزی افتاد که گاری اجاره کرده بود و در بازار کارتون جمع میکرد. آن روزی که باد زد و همه کارتونهایش را در چهارراه مولوی پخش کرد. با اینکه کارگاه را ساعت ۵ میبستند، اما پسرک ۱۴ ساله تازه شغل دومش شروع میشد. او گاری اجاره کرده بود تا مَردی کند برای خانوادهاش و کمک باشد. خستگی سرش نمیشد.
طوفان انگار سماجت سیدحسین را دید که نسیم شد و رفت. لباسهای دو برادر شبیه لباس خاکی رزمندهها شده بود. سید خودش را تکاند و برادرش را بغل کرد و دستی به چرخ کشید و لبخند زد. فردایش چمدان اولش را برداشت و رفت برای بازاریابی...
📌 ادامه دارد...
✅ داستان قهرمانان
- سه از سه -
«قله»
در باز شد و مردی حدودا ۵۰ ساله با کیفی در دست وارد اتاق شد. سیدحسین از او استقبال کرد. مرد گفت: «ماشالله به این کارگاه. چند نفر اینجا کار میکنن؟ من که نتونستم با یه نگاه بشمارمشون» سیدحسین لبخند زد و گفت: «لطف دارید. تازگیها چندتا از بچههای بهزیستی و کمیته امداد بهمون اضافه شدن. با اونها شدیم ۱۴۰ نفر.» بعد ناخودآگاه یاد روزهایی افتاد که توی حیاط خانهی پدرش تنهایی و با یک چرخ تولید میکرد. مرد از کیفش کاغذی بیرون آورد و پرسید: «چند وقته اومدین ورامین؟» سید گفت: «از سال ۸۷ اینجا هستیم. اطراف بازار تهران یه جای کوچیک داشتیم که دیگه توش جا نمیشدیم». هردو خندیدند. مرد پرسید: «ظرفیت تولیدتون چقدره آقای موسوی؟» با این سوال سید یاد همان یک چمدانی افتاد که از دست طوفان نجات داده بود. سیدحسین گفت: «رسیدیم به ۱۳۰۰ تا در روز. البته به لطف خدا.» مرد انگار حالا مطمئن شده بود و با قوت قلب کاغذ را روی میز گذاشت و گفت: «بیخود نیست ما از هرکی پرسیدیم چمدون ساز خوب آدرس شما رو دادن. جناب موسوی با ما قرارداد میبندید؟» سیدحسین کاغذ را برداشت و شروع به مطالعه کرد. مرد گفت: «من از طرف سازمان حج و زیارت خدمت رسیدم. برای حجاج چمدون آماده میکنید؟».
سیدحسین قرارداد امضا شده را دستش گرفته بود و از پنجره اتاقش به کارگاه نگاه میکرد. پشت سرش روی دیوار اتاق، لوح تقدیر کارآفرین نمونه سال و عکس با رییس جمهور دیده میشدند. نیروهایش هر کدام کاری میکردند. به برادرش نگاه کرد که حالا سرپرست تولیدی شده بود. با دیدن کارگاه، جمله سرپرست قدیم به یادش آمد: «اینجا ایرانه، هر کسی پا نمیگیره» بعد لبخندی زد و برادرش را صدا کرد تا برای قرارداد جدید برنامهریزی کنند.
📍پ.ن؛ داستان حاضر اقتباسی از زندگی سید حسین موسوی از کارآفرینان نمونه کشور می باشد.
📌 #او_توانست_تو_نیز_می_توانی
﷽
🔰 اداره بیمارستان یا کشور!
✍🏻 دکتر #پزشکیان میگوید من به کارشناس مراجعه میکنم، آقای #جلیلی را هم کارشناس میداند.
ولی وقتی برنامه یک کارشناس را میشنود حتی همینقدر نمیتواند تحلیل کند که این #برنامه است.
میگوید اینها که برنامه نیست. برنامهات را بگو!
▫️فرق برنامه در سطح بیمارستان با برنامه در سطح کشور را نمیفهمد!
✍🏻 جلیلی میگوید: من سفارتها را میخواهم بکنم سکوی صادرات، من میخواهم کاهش صادرات به ترکمنستان را جبران کنم، من نمیخواهم لنگ این بمانم که برجام با فلان قضیه، فلان مسئله را حل کند. من صدتا کانال دیگر دارم. که اصلا ربطی به #تحریم هم ندارد.
ولی او اصلا مسئله را نمیفهمد.
📌 برگرفته از جلسه «تحلیل مناظره اول»
#نه_به_سرعتگیر
#انتخاب_درست
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
ان شاالله مناظرات به نفع اسلام و انقلاب باشد و قلوب به سمت اصلح هدایت شود
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.
صلوات بفرستیم
هدیه به
💐 امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
«طرح کشوری سالمند یار»
🟡 سالمندان و بیمارانی که در روز انتخابات نیاز به همراه و وسیله نقلیه برای رفتن به مراکز اخذ رأی دارند
با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید.
آقای لطفی
09367495734
خانم آزادی
09388861652
🟡 داوطلبینی که میتوانند در روز انتخاب
جهت جا به جایی خودرویی همکاری کنند با شماره زیر تماس حاصل فرمایید.
آقای علوی
09107680393
با صلوات بر محمد و آل محمد انتشار دهید 🙏
#راه_خدمت_ادامه_دارد
#دولت_دوم_رئیسی
#رئیسی_جلیلی
https://eitaa.com/norolasfia
دکتر جلیلی: یکی از بزرگترین فرصت ها این است که نقش پر شکوه زن ایرانی را در عرصه های تعالی و جهش کشور به رخ بکشیم
#برای_ملت
#عزت_ملی
#سعید_جلیلی
همه با هم و با افتخار به دکتر #سعید_جلیلی رای میدهیم.
📌انجمن زن و خانواده حوزه علمیه نورالاصفیاء تهران
📝انتخابهای انسان همیشه بر اساس تحلیل و برآورد او از هزینهها و فایدههاست.
یعنی انسان می سنجد که انتخاب او چقدر خرج و چقدر فایده دارد.
↩ اگر فایده کار بر هزینهاش چربید، انسان دست به انتخاب میزند.
✍🏻 اصلا همه زندگی همین است؛ سنجش فایدهها و هزینهها.
👌نفس شرکت در انتخابات با هر گزینشی،
افزایش اقتدار ملی را به دنبال خواهد داشت
✍م_حسنی
#انتخابات
🎯 # برای چی رای بدم؟
#پایگاه_بسیج_نورالاصفیا_عج.
https://eitaa.com/norolasfia