eitaa logo
نوستالژی دهه شصتی ها
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4هزار ویدیو
1 فایل
اینجا خاطرات ده شصتی ها رو می تونید ببینید با ما به گذشته سفر کن😢 ارتباط با مدیر ⬇️ @Yaaaaas811
مشاهده در ایتا
دانلود
ظهرتون دل نواز ....☀️ سفره هاتون پربرکت 🍱 دلتون خوش 🤩 لبتون خندون عشق تون پایدار لذت غذا تو گل سرخی مادربزرگ یه چیز دیگه س🌺🌸🌺🌸 🎬@nostalegei    ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎
وقتی کیفت کولت بود و میخواستی بند کفشتو باز کنی😄 🎬@nostalegei
آیا من حق ندارم افسرده بشم؟؟😳😂😂 🎬@nostalegei
چقد لوستر تركونديم با این😄 🎬@nostalegei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران پازل بهم ریخته‌ی زندگیت نباش، چینش نهاییِ خدا حرف نداره آخرش قشنگ میشه، بهش اعتماد کن شبتون خوش 🎬 @nostalegei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃قشنگ ترین قسمت دنیا اونجاست که زندگی یه ورق قشنگشو باز برات رو میکنه صبحتون بخیر 🎬@nostalegei
🍃🍃برگردیم... برگردیم به همان روزگار که کنار جوی‌ آب، دنبال بچه لاکپشت‌ها می‌گشتیم و روی بر‌گ‌های درخت، دنبال کرم‌های ابریشم... برگردیم به همان روزگار که کفشدوزک‌ها را روی سرانگشتان کوچکمان می‌نشاندیم و برایشان شعر می‌خواندیم، که دنبال قاصدک‌ها می‌دویدیم و در گوش آن‌ها آرزوهامان را زمزمه می‌کردیم، همان‌روزها که آرام و ساکت گوشه‌ی باغ می‌نشستیم تا شاپرک‌های بهاری روی موهای ما اتراق کنند، همان روزها که فکر می‌کردیم زبان پروانه‌ها را می‌فهمیم... برگردیم به همان روزها که بهار می‌شد و با شکوفه‌های گیلاس، می‌شکفتیم، که زمین‌ خوردن‌ها اینقدر جدی نبود، که زانوهامان زخمی می‌شد اما با تمام درد، می‌خندیدیم، بلند می‌شدیم و ادامه می‌دادیم، که سقف آرزوهامان دوچرخه و عروسک و ماشین کوکی و شکلات بود. برگردیم به روزهای سبزتر، به باران‌های حیاط خانه‌ی پدری، خیس شویم، باران از موهامان چکه کند و لبخندزنان زیر درخت انگورگوشه‌ی حیاط، پناه بگیریم... 🎬@nostalegei
🔘 داستان کوتاه بچه که بودم عموم برام یه کتونی خرید که سفید بود، با بندای مشکی، عاشقش بودم!👟❤️ آخه مامانم هیچ وقت برام کفش سفید نمیخرید؛ میگفت زود کثیف میشه. ولی این وسط یه مشکلی بود؛ دو سایز برام بزرگ بود. مامانم گذاشتش تو انباری، گفت یکم که بزرگتر شدی بپوشش. خلاصه دو سال گذشت! مامانم گفت فکر کنم دیگه اندازت شده. اونقدر ذوق داشتم واسه پوشیدنش که داشتم بال درمیاوردم! آخه توو کل این دو سال، هر کفشی میخریدم با خودم میگفتم عمرا به اون کتونی سفیده نمیرسه! رفت و از انباری آوردش بیرون با ذوق در جعبه رو باز کردم، ولی خشکم زد!😳 اصلاً اونی نبود که فکر میکردم! یعنی توو کل این دو سال اونقد واسه خودم بزرگش کرده بودم که قیافه ی واقعیشو یادم رفته بود! با خودم گفتم: "این بود اون کفشی که به خاطرش رو همه ی کفشا عیب میذاشتم؟! این بود اون کفشی که به عشق این که بپوشمش این همه منتظر موندم؟" یکم فکر کردم دیدم همیشه همینه! یه سری چیزارو، یه سری آدمارو تو ذهنمون بزرگش میکنیم که واقعیتشونو فراموش میکنیم😓 ولی وقتی باهاشون دوباره رو به رو میشیم، تازه میفهمیم اصلا ارزش نداشتن که این همه وقت، فکرمونو مشغولشون کردیم...! 🎬@nostalegei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرخانه ای حال و هوای خاص خودش را دارد بعضی از خانه ها همین که وارد میشوی عجیب آرامت می کنند  انگار که جادویت کرده باشند  بعضی از خانه ها رسم شان است  صبح های جمعه افتاب نزده تاسرکوچه را آب وجارو میکنند بعضی از خانه ها ... هیچ وقت دلتنگی ندارند  بعضی از خانه ها صبح های زود  بوی چای تازه دم ونان برشته می دهند  وظهر ها بوی پیاز داغ ونعنا وغروب ها بوی هل و دارچین...  بعضی خانه ها انگار مٵمن نورند بعضی از خانه ها آبروی یک محله اند ... راستی چرا  توی قیمت خانه ها این چیزها حساب نمیشود ؟؟.... 🎬@nostalegei
‏ما آخرین نسلی هستیم که توو کوچه‌ها لی‌لی بازی کردیم، بستنی زی‌زی‌گولو خوردیم، تفنگ آبپاش داشتیم، با رختخوابا خونه ساختیم و کل بچگیمون منتظر تابستون بودیم! ‏ما آخرین نسل بچگی‌های دوست داشتنی هستیم... 🎬@nostalegei
به خاطر خودت میگویم خودت را ببخش که حق لذت بردن از زندگی را از خودت نگیری حق دوباره شروع کردن را... 🎬@nostalegei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدا پیشگان حنجره طلایی دیگه تکرار نمی شوند.... روحشان شاد 🎬@nostalegei
اين خاصيت پاییز است که همه چیز را تغییر می دهد؛ خیابان ها را، کوچه ها را، پنجره ها را، خاطره ها را، درخت ها را، و بیش تر از همه، آدم ها را. 🎬@nostalegei
تفاهمی است میان من و تو و گل سرخ رفاقتی است میان من و تو و پاییز "محمدعلی بهمنی" عصرتون بخیر🍂 🎬@nostalegei
‏شما یادتون نمیاد ... یه زمانی تو این تفنگا آب پر میکردیم بعد تشنمون که میشد باهاش شلیک میکردیم تو دهن خودمون کی یادشه؟😀 🎬@nostalegei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد دردناکه که یه هنرمند قدیمی اینجوری فراموش بشه ما آدما هیچوقت قدر همدیگرو نمیدونیم 😢 🎬@nostalegei
مخمل: نمیشه بمونی؟ آخه اگه بری جات تو خونه خالی می مونه! ... هاپوکومار: مخمل کوماراهه، زندگی همینه، یک روز آمدن کرتاهه، یک روز هم رفتن کرتاهه ... خونه مادربزرگه 🎬@nostalegei