eitaa logo
⏳نوستالژی⌛
1.8هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.5هزار ویدیو
12 فایل
‌ ‌‌نوستالژی، چیزی بیشتر از یادآوری کردن است. 🌸 نوستالژی یک حس است، ❤️ گرماست،🔥 کپی باذکر منبع👌 مدیر: @Rahmatdost تبادل: @TheProvider تبلیغات با قیمتی مناسب انجام میشود برای اطلاعات بیشتر 👇👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/2439840089C0fe482916e
مشاهده در ایتا
دانلود
آیفون تصویری دهه شصت و هفتاد 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الو الو من جوجوام به کارگردانی مرضیه برومند من جوجوام دیگه😅
از این اسباب بازی داشتی .. .. .. ..
واقعا😅😅 . . . . .
مشهد اون قدیما . . . .
الان تنها دردِ من پیشِ شما نبودنه .. . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خانه همه چیزش بوی گذشته میدهد از چراغ نفتی که گرمایش در سرمای زمستان مثل آن روزهاست رختخواب های گوشه اتاق که وسیله بازی کودکانه ما بودند... ظرف نارنگی که رنگ و بویش مثل آن روزهاست... حتی اتویی که وزنش به سنگینی غم از دست دادن آن روزهاست...
¦→🍊🔗 • همہ‌ےقافیہ‌هـٰاتابـ؏ِزلفش‌بودند، چادرش‌ࢪاڪہ‌بہ‌سرڪردغزݪ‌ریخت‌بهمッ • 🍊🔗¦←
جانم به فدایت سید علی خامنه ای😍
✨تا نور ولا بــه سينه‌ی ما تابيد نفرت ز منافـــق به دل ما روييد... ✨ما جمله فدایی ولايـت هستيم تا کور شود هر آنکه نتواند ديد...
فدایت_سید_ علی_ خامنه ای ماهمه اهل تواییم هرکس تورا دوست ندارد به جهنم ✊🏻 ✊🏻
فرمانده ۍ قلبم، تو فقط فرمان ده دستور که نه، اشاره اۍ هم کافۍ است✊🏼
عزیزی پرسید جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد . گفت: مثل حالا رقابت بود؟ گفتم : آری. گفت : در چی؟ گفتم :در خواندن نماز شب. گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ گفتم: در توفیق شهادت. گفت: جرزنی بود؟ گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات . گفت: بخور بخور بود؟ گفتم: آری . گفت: چی می خوردید؟ گفتم: تیر و ترکش گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها . گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین . گفت: آوازم می خوندید؟ گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب گفت: استخر هم می رفتید؟ گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون . گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه . گفت: پس بفرمایید رژ لبم می زدید؟؟ گفتم: آری تا دلت بخواد خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان سکوت کرد و چیزی نگفت... ياد و خاطره تمام شهدا و رزمندگان بی نام و بی ادعای این سرزمین گرامی باد یادو خاطرشان جاویدان و نثار روح بزرگشان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا دوباره به آن روزهای کودکی ام ببر.. سپس رها کن و برگرد، من برنمیگردم...
یادش بخير🥰
از کتاب‌های داستان بچگیمون
شما هم میترسید😁