یادش بخیر خونه قدیمی مادربزرگ یه ایوون خوشگل داشت
که عصرای تابستون مادربزرگ اون رو آب پاشی میکرد تا خنک بشه و
وقتی آفتاب بساطش رو جمع میکرد
یه فرش قرمز دستباف پهن میکردیم تو ایوون و
مادر با یه هندونه میومد تو ایوون مینشست و هندونه رو قاچ میکرد
بعد هندونه رو میذاشت کنار طاقچه ایوون تا هوا بخوره و خنک بشه
ما بچهها هم میرفتیم بالای درخت شاه توت یه کاسه پر از شاه توت میچیدیم و
مامان هم با یه سینی چای و پنیر و سبزی کنده شده از باغچه حیاط خونه میومد و بساطمون تکمیل میشد...🍉😍
زماني بود که گوش سپردن به راديو عادتي روزانه بود. صداي راديو هميشه در زمينه خانه جريان داشت و دريچه اي بود براي مردم به دنياي پيرامون: به فرهنگ و آداب و رسومي که جريان دارد، به کوچه و خيابان و زندگي که در کنار زندگي خودمان جريان داشت. فقط گوش مي سپرديم و زمان کمتری براي تماشاي تلويزيون اختصاص مي داديم. اين جمله که (راديو رو روشن کن ببينيم چي ميگه...) برای شما همسالان و بزرگترها آشنا نيست؟📻
👌 تلنگر
👈ﻗﺪﯾﻢﻫﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ
ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ۳۰ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺮ ﺍﺳﺖ!
ﻭﻗﺘﯽ ۳۰ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪم....
ﻓﮑﺮﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ!
👈ﺩﺭ ۵۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺗﺼﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ...
ﮐﻪ ۷۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ !!!
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ۶۶ ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪﻩﺍﻡ
ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﮔﺮ ۹۹ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻫﻢ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﮒ ﺷﺪﻩﺍﻡ!
👈ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎﺩﻣﻮﻥ ﺑﻤﻮﻧﻪ...
ﺳﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﻋﺪﺩ هست...
ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻝ ﺑﻤﺎﻧﯿﺪ ...
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی میکنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانهروز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:
نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!
پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: بله پدر!
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد، ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند، حیاط ما به دیوارهایش محدود میشود اما باغ آنها بیانتهاست!
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد:
متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که
ما چقدر فقیر هستیم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پت و مت و پیتزای بزرگ 😅
وقتی پیتزای بزرگ دوست دارند و فر آشپزخونه جا نداره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون روزا تلفن نبود ولی در عوض تموم بیخبری و دوری ها دلا بهم نزدیک بود
یه زمانی این گوشی های هوشمند امروزی نبود ، توی هر خونه و مغازه خط تلفن نبود ،همه شماره همسایه و مغازه محل رو میدادن تا کسی اگر کارشون داشت اونجا زنگ بزنه
یادش بخیر روزگار دوری های کوچک و دل های نزدیک
مجموعه تلویزیونی سایه همسایه
[وهُوَعَلیمُبِذاتالصُدور]
واومیداندکهدردلهاچهمیگذرد
منمیدونمتودلتچیمیگذره،
منمیدونمچیمیخوای
اگهدستاموبگیری
بهعرشمیرسونمت
اونچهکهتومیخوای
تودستایمنِ..دستاموبگیر.."☀️
وغریبتویی.."💔
کهشیعیانتهم
برایظهورتآمادهنیستند.. :)🥀
تمامیمشکلمانایناستکهمیپنداریم،
ظهوریکیازراههاینجاتاست؛
حالآنکهظهور،تنهاراهنجاتاست..!!💙
#فضائل_نمازشب 🌌🤲🏻
نمازشبموجب↯
•1•دوستىفرشتگان 🌸
•2• سنتپيامبران 👌🏻
•3•نورمعرفت✨
•4•ريشهايمان❤️
📚ارشاد القلوب(دیلمی) ج۱، ص۱۹۱
سحرهایماهمبارکرمضانبهترینفرصت برا #نافله_شب هست 😍👏🏻
#اللهمعجللولیکالفرج🤲🏻💛
#ـبزنیدࢪوےپیوسٺنـ🙂👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جان😂😍♥️
گوگولیییی🙈
❀_____༺✿༻_____❀
⌈❤️🔗⌋
•
•
مواظبدلتباش🚶🏻♂‼️
وقتۍازخداگرفتیشپاڪِپاڪبود .
مراقبباشباگناهسیاهشنکنے
آلودهاشنکنی!!
حواستباشهبهخاطریهچت
یهلذتزودگذر ..
یهلکہےِسیاهزشتنندازےرودلت
کہدیگہنتونےپاکشکنی💔!
•
•
⌈🔗❤️⌋↫ #مواظبدلتباشرفیق🖐🏽
•|صلوات بفرست رفیق|
.•°``°•.¸.•°``°•
( )
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
«💔🌱»
و چقدر دیر میفهمیم که زندگی
همین روزاییه که منتظریم بگذرن...
#تلنگر
#اندکیتفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد دانلود 👌
#حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این لحظه چند؟(:
دلش رو نداری نبین
خیلی سخته😢😭😭🥀
#شهدا
‹🌻💛›
-
-
مِیخـوآستتـورآهِجَھـٰادگُمنـٰامشـہ🚶🏻♂..!
وَلـۍاَزگُذآشـتَنعَڪسخـودِشوَڪآراےخِیر؎
ڪهمیڪُنہِتُوپروفـٰایلواِستـوریش
بَـرآ؎اِینڪهبِیشـتَردیدھِبِشہوَ
اَزطَـرَفِبَقـیہتَحسـینبِشہ🖐🏻ـ!
هَـمنَتـونِستبگـذَرهِ🍂!ـ
#تبـٰاه🚶🏻♂..!
°°💔|🥀°°
هنوز هم گاهی به یادت قطره قطره اشکم هایم جاری میشود..
..
..
..
#پروفایل 🌄
#سردار_دل_ها
..