فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر چقدر با بازیهای سگا SEGA خاطره داشتیم 😍😍
@nostalzhi60
یادش بخیر رادیو جیبی که تو کلاس میبردیم و مسابقات فوتبال رو گوش میدادیم 😂😂
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرنان #کرسپو
گلزن دوس داشتنی آرژانتینی
۲۵ گل او با پیراهن چلسی رو ببینیم
@nostalzhi60
هیچی به اندازهی یه لیوان چای
نمیتونه حال آدم رو خوب کنه
مخصوصا از اونایی که عطر دارن
مزهی قدیما رو میدن
مزه ی چایی مادربزرگا
☕️☕️
@nostalzhi60
یادش بخیر وقتی معلم فارسی برامون شعرها رو معنی میکرد و ما به این سادگی و بی آلایشی زیرش معنی رو مینوشتیم; چه خوش گفت فردوسیِ پاکزاد: چه حرف خوبی گفت فردوسی نجیب ☺
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدیما همه چی بانفت بودبخاری نفتی،آبگرمکن نفتی،
چراغ نفتی،اینم ازیخچال نفتی😀
@nostalzhi60
تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز مادر
دوستت نخواهد داشت
از آن دوست داشتنهای تمام نشدنی
تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز پدر
غصه دار غمهایت نیست
پس دنیا را به پایشان بریز
@nostalzhi60
یادش بخیر قبلنارسم بر این بود که فقط عیدها لباس نو میخریدن.
از همین رو اواسط سال نوبت ترمیم لباسا میشد و بازسازی
و وصله زدن سر زانوهای شلوار😊
@nostalzhi60
یکی از خوشتیپ های تهران در پمپ بنزین !
قدیما معروف ترین جوکی که درباره ژیان ساخته بودند این بود که ژیان ماشین نمیشه، باجناق فامیل نمیشه !
ژیان نام اتومبیلی بود که از دهه چهل وارد بازار خودرو ایران شد. ماشین ارزانی بود و دهه چهل هر کس می توانست با ۱۵۰۰ تومان پیش قسط، یک ماشین ژیان بخرد.
ژیان رنگ های متنوعی داشت. زرد، سبز لجنی و قرمز گوجه ای، رنگ قرمز را بیشتر جوان ها دوست داشتند.
در روزگاری که پیکان ۱۷ هزار تومان فروخته می شد، ژیان حدود ۱۲ هزار تومان به فروش میرسید.
عکس : پمپ بنزینی در تهران سال ۱۳۵۷
@nostalzhi60
میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود ...
میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايی نمیكردند؟
چرا زندگیها بركت داشت؟
چرا عمرشون طولانی بود؟...
چون تو کتابها دنبال ثواب نمیگشتند
که چی بخونند ثواب داره،
دنبال عملکردن بودند.
فقط یک کلام میگفتند:
خدایا به دادههایت شکر
نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره
میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره
موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده، همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.
موقعی که یکی مریض میشد نمیگفتن
این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونهی طرف ظرفاشو میشستن جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچههاش غصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه.
به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه
از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره ...
خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتابها
دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با خواندن دعا...
مهربان باشیم
محبت کنیم بیمنت...
@nostalzhi60
بچه های امروز با اسکوتر میرن سوپرمارکت ما قدیما با کپسول گاز خالی میرفتیم با کپسول پر برمیگشتیم.
@nostalzhi60
خانهاى كه در آن، مادر نفس بكشد،
هیچ گلدانى خشک نمیشود ...
تا هستند قدردانشان باشیم
@nostalzhi60
قدیم یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم میشست؛
اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، میگفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره!
با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمیزنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره...
زندگیم همینه، تمام تلاشتون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید👌
@nostalzhi60
مادربزرگ سلام...
این روزها همه چیز فرق کرده
دیگر کسی غذا را بر روی چراغ نفتی بار نمیگذارد،
و دغدغهای هم برای خاموش شدن بخاری نفتی سر صبح
بعد از تمام شدن نفت ندارد،
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست...
دیگر خبری از آن دور همیهای گرم و شاد و صمیمی نیست،
راستی دلم خیلی برای عطر غذایت تنگ شده است...
@nostalzhi60
خلاف سنگین دهه شصتی ها بعضی از هفتادیا این بود که تا دو نصف شب آتاری و میکرو و سگا بازی میکردن:)))
@nostalzhi60
دلم میخواد برگردم به اونروزا
بدون دغدغه و ناراحتی بشینم فقط آنشرلی باموهای قرمز ببینم...
@nostalzhi60