*یادته کلاس اول که بودی از املا میترسیدی؟ * يادته واسه ریاضی راهنمایی ترس داشتی؟ الان چی؟ اصلا یادت میاد امتحانش رو؟ یادته واسه امتحان نهایی‌های دبیرستان تا صبح بیدار موندی؟! یادته واسه کنکور چه روزا و شبایی رو با استرس و نگرانی گذروندی؟! ولی الان چی؟ یه لحظه از اون استرس‌ها موند؟ تموم نشدن؟! نمیدونم الان تو چه مرحله ای هستی و داری چه فشاری رو تحمل می‌کنی ولی همش رد میشه... الکی خودتو اذیت نکن رفیق و به خودت استرس نده! @nostalzhi60

*بگذار برگردم بروم آخرین قهقه های بلند زندگیم را بردارم* بگذار برگردم همانجا که دلم را جا گذاشتم بروم دلم را بردارم نسرین بهجتی @nostalzhi60

*گاهی مثل قدیم ها سفره بچینید در همان بشقابها نمکدانها با همان قاشق و چنگال ها* خدا کند که نگویی فقط حیف عطر و مزه ی غذای مادر را چه کنیم ... @nostalzhi60

کاش میشد برگردیم به زمانی که تنها دغدغه مون ، نرفتن اسممون توی لیست بدها بود .... @nostalzhi60

این همه امکانات و اپشن اونم نیم قرن پیش. @nostalzhi60

تهران، میدان بهارستان، سال ۱۳۵۵ @nostalzhi60

ولی مامان بزرگ خوشیمون تو خونه ات جا موند..😢 @nostalzhi60

هر چقدر هم دنیا مدرن بشه، باز یه وقت‌هایی دوست داری رو فرش قرمز رو زمین بشینی، تکیه بدی به دیوار و تو نور آفتاب از فضا لذت ببری @nostalzhi60

عکسی قدیمی از آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد، دوره قاجار. @nostalzhi60

🙂یادش بخیر بچگیامون « قهر،قهر،تا روزِ قیامت » این زیباترین دروغِ کودکی هایمان بود #آقای_میری @nostalzhi60

مراسم سلام نوروزی در مقابل عکس ناصرالدین شاه قاجار در تبریز @nostalzhi60

دلِ‌مان تنگ است.. @nostalzhi60

فرودگاه مهرآباد تهران زمستان سال 1346 @nostalzhi60

کنتور برق های قدیم 🥹 @nostalzhi60

نانو فیلتر تصفیه ی آب فقط این بقیه ش سوسول بازیه 😁 @nostalzhi60

دکان های قدیمی @nostalzhi60

باید مال دهه 70 به قبل باشی تا بدونی اون چیه که وصل میشد به چرخ ☺️ @nostalzhi60

نوستالژی به شرط گریه @nostalzhi60

به وقت نوستالژی🥰😍 @nostalzhi60

😍تیپ دهه شصت @nostalzhi60

‌دلمان تنگ بچگی میشود همانجا که برای آبنبات چوبی توی مغازه هم دست تکان میدادیم... @nostalzhi60

🙂خیابان خاطره انگیز لاله زار دهه ۴۰ @nostalzhi60

عکس قدیمی از علی دایی @nostalzhi60

خانم جان کجایید که بگویم بعد رفتنت، اشیا هم چون من بی جان شدند. تا بودی تمامِ اشیاِ خانه ات جاندار بودند و پرصدا. قاشق و چنگال هایت صدا داشتند، باد در بازی با گلدان هایت صدا داشت. رادیو و ساعت آقا جان هم جاندار بود و پرصدا. قوری و استکان و نعلبکی هایت، حتی چای خوردن هایم صدا داشت. قوری و سماورت، قابلمه هایت، درهایشان همگی برایم جز جانداران بودند. انگار تو خدای این خانه بودی. تا بودی کُن فَیکون می گفتی و جهان و هرچه در پیرامونم بود حیات پیدا می کرد. مُردی، رفتی و من و تمامِ اشیا خانه ات بی جان شدیم. @nostalzhi60

🙂تبلیغ قدیمی اتومبیل هیلمن مربوط به سال ۱۳۳۸ @nostalzhi60