eitaa logo
نُتِ می🎶م
147 دنبال‌کننده
6 عکس
5 ویدیو
0 فایل
اشعار ولائی اهل بیتی از شعرای مختلف ارتباط با مدیر کانال: @mehdi_shabani
مشاهده در ایتا
دانلود
برآمد باد صبح و بوي نوروز به کام دوستان و بخت پيروز مبارک بادت اين سال و همه سال همايون بادت اين روز و همه روز چو آتش در درخت افکند گلنار دگر منقل منه آتش ميفروز چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست حسدگو دشمنان را ديده بردوز بهاري خرمست اي گل کجايي که بيني بلبلان را ناله و سوز جهان بي ما بسي بودست و باشد برادر جز نکونامي ميندوز نکويي کن که دولت بيني از بخت مبر فرمان بدگوي بدآموز دريغا عيش اگر مرگش نبودي دريغ آهو اگر بگذاشتي يوز فرا رسیدن سال نو و بهار طبیعت که جلوه‌ای از بهار جان‌هاست، بر طالبان طراوت و زندگی مبارک باد.🌺🌺🌹🌹 به امید سالی مزین به قدوم یگانه منجی عالم بشریت، حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه. یا مهدی ادرکنا. 🌺کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
ای بخوبی از همه خوبان عالم خوب تر شیوه حسن و جمالت هر یک از هم خوب تر آدمی، گر یوسف مصرست، مانند تو نیست ای تو از مجموع فرزندان عالم خوب تر رنگت از می حالتی دارد، که از گل خوشترست و آن عرق بر عارض پاکت ز شبنم خوب تر خوب تر شد روی گلگونت، بدور خط سبز آری، آری، باغ باشد سبز و خرم خوب تر ملک جان، تسلیم سلطان خیالش شد، که هست کشور ما بر چنین شاهی مسلم خوب تر کاسه کاسه با سگانت می خورم خون جگر زآنکه می خوبست و با یاران همدم خوب تر تشنه لب بوسد هلالی خاک آن در، ز آنکه هست خاک پای پاک آن کو ز آب زمزم خوب تر طلوع خورشید پشت پرده غیبت ان شاء الله نزدیک است. 🌺کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
🌺🌺 نیمه شعبان بر عاشقان مهدی مبارک باد. ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی چنان به نظره اول ز شخص می‌ببری دل که باز می‌نتواند گرفت نظره ثانی تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی طلوع خورشید پشت پرده غیبت ان شاء الله نزدیک است. 🌹کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
بود در شهر شام از حسین دختری آسیه فطرتی فاطمه منظری تالی مریمی ثانی هاجری عفت کردگار عصمت اکبری لب چو لعل بدخش رخ عقیق یمن او سه ساله بدو عقل چهل ساله داشت با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت لاله روی او همچو مه هاله داشت هاله پرده ز رخ چو گل ژاله داشت ژاله آری نکوست بر گل و نسترن شد رقیه ز باب نام دلجوی او نار طور کلیم آتش روی او همچو خیرالنسا خصلت و خوی او کس ندیده است چون چشم جاودی او نرگسی درخطا آهویی در ختن گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر گرچه می‌آمدی از لبش بوی شیر لیک چون وی ندید چشم گردون پیر دختری با کمال اختری بی‌نظیر شوخ و شیرین کلام خوب و نیکو سخن از تخوم زمین تا نجوم سما دیده در حجر او تربیت ماسوا قره العین شاه نور چشم هدا هم ز امرش روان هم به حکمش بپا عزم گردون پیر نظم دیر کهن برعموها مدام زینت دوش بود عمه‌ها را تمام زیب آغوش بود خواهران را لبش چشمه نوش بود خردیش را خرد حلقه در گوش بود از ظهور ذکاء از وفور فطن بس که نشو و نما با پدر کرده ود روی دامان او نازپرورده بود بابش اندر سفر همره آورده بود پیش گفتار وی بنده پرورده بود از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن خنده‌اش دلربا گریه‌اش جانگداز شاه اقلیم قرب ماه برج حجاز چون برادر بزرگ چون پدر سرفراز نزد باب عزیز آن مه دلنواز هم جلیس سفر هم انیس وطن دیده در کودکی گرم و سرد جهان خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان کشف کرده سنان بر سنان بر سنان رنگ رخسار را از عطش باختان یا چه یعقوب در کنج بیت‌الحزن از یتیمی فلک کار او ساخته رنگ رخسار را از عطش باخته از فراق پدرگشته چون فاخته بانک کو کوی او شورش انداخته در زمین و زمان از بلا و محن داغ تبخاله را پای وی پایدار طوق در گردنش از رسن استوار وز طپانچه بدش ارغوانی عذار گریه طوفان نوح ناله صوت هزار اشک وی جان خراش آه وی دلشکن در صغیری اسیر شد چه بعد از پدر برد با درد و داغ روز و شب را بسر گاه بودی خموش گه شدی نوحه‌گر می‌شدی گه به پا می‌زدی گه بسر نه قرارش به جان نی توانش بَتن در خرابه سکون ساخته در کرب بود «این ابی» کار او روز و شب شامگاهان برنتج روزها در تعب ای عجب ای سپهر از توثم العجب تا کجا دون نو از شرمی از خویشتن قدری انصاف کن آخر ای هرزه گرد عترت مصطفی و اینقدر داغ و درد؟ شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد آخر این بی‌گناه طفل بی‌کس چه کرد تا که شد مبتلا اینقدر در فتن در خرابه شبی خفته و خواب دید آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید آنچه از بهر وی بود نایاب دید یعنی اندر بخواب طلعت باب دید جای در شاخ سرو کرد و برگ سمن شاهزاده بشه مدتی راز داشت با پدر بهر راه جان دمساز داشت از شکایت ز شمر شور و شهناز داشت ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت گتش بیدار و مانند شکوه‌اش در دهن در سراغ پدر کرد آن مستمند باز چون عندلیب آه و افغان بلند عرش را همچو فرش در تزلزل فکند ساخت چون نی بلندناله از بندبند جامه جان ز نو چاک زد در بدن زد در آن شب به شام قرق آهش علم سوخت بر حال خویش جان اهل حرم باز اهل حرم ریخت از غم به هم گشته هر یک ز هم چاره جو بهر غم ام کلثوم زار زینب ممتحن ناله وی رسید چون به گوش یزید کرد بهرش روان راس شاه شهید آن یتیم غریب چون سر باب دید زد بسر دست غم و زز دل آهی کشید همچو (صامت) پرید مرغ روحش ز تن ویژه 🌹کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
دوباره باز ، آمدم شرمنده ، از خطا آکنده ، کن قبول از بنده ، توبه اش را گنه تیر ، سمّی غفلت را ، سوی دل افکنده ، کن قبول از بنده ، توبه اش را به لب ذکر و آوای منی ، تو خدای منی توبه ها بشکستم ، غرق خجلت هستم ، بشنو سوز آهم ، روسیاهم خدای من ای خدای من، ای خدای من... مهربانم ** اگر چه از ، معصیت رُسوایم ، غرق این دریایم ، من گدای عشق ، کربلایم خداوندا ، ای علیّ اعلا ، بشنو این آوایم ، من گدای عشق ، کربلایم غمین شاه بی کفنم ، من به سینه زنم با دو چشمان تر ، یاد داغ دلبر ، آن صفای دلها ، سبط طاها خدای من ای خدای من ای خدای من... مهربانم سبک: تو ای عشق و ای تمام امیدم التماس دعا. ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی ) 🆔 @zobdatolashar  
دست بر دامانِ پیشواز رمضان 🔹 🔸 🔹 در این ماه رحمت که توّابها مقیمند در کنج محرابها ز فُلک نجات الهی همی نشانی بجویند غرقابها به وقت سحر، اشک شور، آه تلخ گرفته‌ است جای شکرخوابها تضرّع کنانند و «یارب»زنان همه طفلها، شیخها، شابها سرشک ندامت ز چشمان خلق روان است مانند میزابها دلا، گویمت چیست راه نجات که آرامی از این تب و تابها؟ بده دستِ خواهش به آنانکه تیز رهانندت از کام گردابها🔻 🍃به شاهی که لب تشنه جان داد و بود ز مهریّۀ مادرش، آبها 🍃به آن تشنه ساقی که فردا برند به لب خشکی‌اش غبطه، سیرابها 🍃به آن شبه احمد که افکنده‌اند ز ابروی او، طرحِ محرابها 🍃به طفلی که از بوسۀ نوک تیر فرو شد به خوابی نه چون خوابها 🍃به اصحاب پاکی که مانندشان نبوده است هرگز در اصحابها به تکریمِ اینان پذیرد خدای پذیرد اگر عذر توّابها به کویش گر این‌ سان روی، سر نهند به پایت چو درگاه، بوّابها تو را باب غفران، حسین است و بس مزن حلقه بیهوده بر بابها که گویند «ابی الله ان یجری الـ امورات الا بأسبابها» 🌺🌺ماه رمضانتان حسینی🌺🌺 @jamalekhial التماس دعای خاضعانه کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
به به. کریم های دو عالم به نام زاده شدند زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند  اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست شراب ها همه از فیض جام زاده شدند  چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند  تو امر کردی و تکویناً استجابت شد و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند  جواب دادن تو اشتیاق می آرد سلام ها ز علیک السلام زاده شدند  چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند  حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند  همین دو تا پسر فاطمه همان اول  امام زاده شدند و امام زاده شدند  چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است بزرگ ها همه با احترام زاده شدند  بساط نوکری ما کنار تو پهن است از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند  عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم کبوتران همه بالای بام زاده شدند  چه بهتر است که بنشینی و سکوت کنی که از قعود تو صدها قیام زاده شدند جا ماندگان، یا حسن... کانال زبدة الاشعار 🆔 @zobdatolashar
التماس دعا از روی غفلت خود، بسکه گناه کردم در اول جوانی، دل را سیاه کردم ای وای بر دلی که بیت خدا نباشد در دل خدا ندیدم، هر چه نگاه کردم سرمایه‌ای ندارم جز یک دل شکسته حرفم مباد جز این، من اشتباه کردم تاریک هستم اما بیزار از سیاهی عمری است که توسل بر عشق ماه کردم عمری تباه دارم، کوه گناه دارم با کاهی از ولایت، من سیر راه کردم عبد خطاپذیرم، حیدر بود امیرم مجرم‌تر از همیشه رو سوی شاه کردم اردیبهشت ۹۴ سروده شد. بیزار از تاریکی هستی، تلاش کن تا به نور رحمت وصل شوی. التماس دعا ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar
◼️شعری در مصیبت اباالائمّة (علیهم السلام)و الاُمّة، از زبان پسر روسیاه پدر: مهدی شعبانی. ای آسمان بگو ز چه حالت مکدر است؟ کاشوب در دلت مَثَل صبح محشر است مسجد ز ضرب تیغ شقی درد می کشد محراب خوندل است و عزادار، منبر است قد فلک خم است که گویی دو تا شده از آن غمی که قاتل صدها دلاور است شمشیر بود تیر خلاص ز داغ دل شمشیر هم پیاله ی با میخ یک در است در بارگاه قدس که جای ملال نیست دلهای قدسیان به دو صد غم برابر است ذره به ذره های جهان می دمند آه کاین وقت وقت نوحه گریّ پیمبر است چشمان آفتاب از این داغ تار شد ((فزت و رب کعبه)) علی رستگار شد *** مردی که مردی از منشش، اعتبار بود بر دست هر فقیر و غنی، مستجار بود دست خدا نمی شود از هر که یاد کرد او بود دستگیر همه روزگار بود مردی که تک سوار تمام نبرد هاست بر اشتر چموش خلافت، سوار بود مردی که آب خوش به گلوی بشر نمود فقدان او برای بشر نا گوار بود بوی بهشت از سر زلفش شنید و بعد گل شد هر آنکه قبل وزیدن، چو خار بود دانم نمی شود، ولی ای کاش در جهان مثل علی، هزار و هزار و هزار بود ایام با علی، به خزان هم بهار شد ((فزت و رب کعبه)) علی رستگار شد التماس دعا. ✔️کانال زبدة الاشعار(مهدی) 🆔 @zobdatolashar
بعد از مدت زیادی سلام🌹 با یه شعر زیبا در مدح حضرت کریمه اهل بیت علیهم السلام حضرت معصومه سلام الله علیها لذت ببرید. این روزها قم تازه منور به قدوم این بانو شده است. همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام باد وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی تنها دلیل این که من اینجایی ام توئی هر شب دلم قدم به قدم می کشد مرا بی اختیار سمت حرم می کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می کند آدم کنار تو حالی نگفتنی به دلم دست می دهد در هر نماز مسجد اعظم کنار تو با زمزم نگاه دمادم هزار شمع روشن کننند هاجر و مریم کنار تو تا آسمان خویش مرا با خودت ببر از آفتاب رد شده شبنم کنار تو در این حریم ، سینه زدن چیز دیگری ست خونین تر است ماه محرم کنار تو ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری ات شدیم ما با تو در پناه تو آرام می شویم وقتی که با ملائکه همگام می شویم بانو ! تمام کشور ما خاک زیر پات مردان شهر نوکر و زن ها کنیزهات زیباترین خاطره هامان نگفتنی ست تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست باران میان مرمر آیینه دیدنی ست این صحنه در برابر آیینه دیدنی ست مرغ خیال سمت حریمت پریده است یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است خوشبخت قوم طایفه ، ما مردم قمیم جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم اعجاز این ضریح که همواره بی حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است من روی حرف های خود اصرار می کنم در مثنوی و در غزل اقرار می کنم ما در کنار دختر موسی نشسته ایم عمری ست محو او به تماشا نشسته ایم اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست ما رو به روی پهنه ی دریا نشسته ایم قم سال هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم بوی مدینه می وزد از شهر ما ، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان . من هم دلیل حسرت افلاک می شوم روزی که زیر پای شما خاک می شوم ⚘🌷🌱🌺 خاکم ✅کانال زبدة الاشعار (مهدی) 🆔 @zobdatolashar