من اگه همچین جایی برم
حتی اگه عروسی خودم باشه
همه اون اسکلا رو ول میکنم
میشینم پای کتابا
برو بابا
ولی فکر اینکه بقیه بیان به کتابا دس بزنن
خصوصا بچهها، با اون دستای کوشولو و کثیفشون
اعصابمو خورد میکنه:|
نه نه، واقعا ایده خوبی نیس
هرکی که این ایده رو داده فک میکنه خیلی جذابه ولی نهههههههه
من یه بار یه خواب درمورد مرد عنکبوتی بودن دیده بودم.
مال خیلی وقت پیشه و خوب یادم نمیاد...
ولی چیزی که یادمه:
یه لباس مرد عنکبوتی یه پیرمرده بهمون داد
یکی ماسکش پوشید و یکی بقیه لباسشو
منم یکی از این دوتا رو پوشیده بودم ولی یادم نیس کدوم
بعد بجای اینکه تای از دستش بزنه بیرون
یه تفنگ آبپاش داشت که درواقع تفنگ تار پاش بود!😔😂
من این تفنگه رو به سمت یکی از ساختمونا گرفتم
تاریدم
و رفتم بالا و تاب خوردم
اصلااا تسلط نداشتم ولی خعلی باحال بود
بعد یهو از همه پنجرههای اون ساختمونه کله ملت اومد بیرون و برام دس زدن که تشویق و هورا و افرین و اینا
و من اینجوری بودم که عاح-💇🏻✨️
و کلا اونجا دنیای عادی نبود
ینی فک کنم تو گوشی بود
چون همون پیرمرده که میخواس ما رو ببره به جای دیگه
پاشو دراز کرد و از یه گوشی در اومد بیرون؛ بعد صفحههای گوشی رو کرق زد تا مکان مورد نظرشو پیدا کنه و بعدم رفت تو- ماهم پشت بندش
خلاصه که ارع داش
ما هم یه زمانی مردعنکبوتی بودیم-🕸🕶🚬
#روعیاع
اصلنم مود نیس
من:
من اینجوری نبودم.
شدم-
دچار یه بیماری تو مایههای لکنت
ولی لکنت نیس
ولی زبونم میگیره