هر دو بخوانیم
💞 اجازه ندید تو زندگیتون حرمتها از بین بره🙂
❣زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، میشود كلاف سردرگم، گره مىخورد، میپيچد به هم، گرهگره مىشود.
👈 بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى. زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مىشود، کورتر مىشود. يک جايى ديگر نمىشود کاری كرد.
❣بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود.
👈 يادمان باشد گرههاى توى كلاف همان دلخورىهاى كوچک و بزرگند، همان كينههاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد. زندگى به بندى بند استْ بهنام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است... 😔
H🌺🍃
توکل بر خدايت کن؛
کفایت میکند حتما؛
اگرخالص شوی با او؛
صدایت میکندحتما؛
اگربیهوده رنجیدی؛
ازاین دنیای بی رحمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکندحتما؛
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغافل شوی ازاو؛
به هروقتی صدایش کن؛
حمایت میکند حتما؛
خطا گر ميروي گاهی؛
به خلوت توبه کن با او؛
گناهت ساده میبخشد؛
رهایت میکند حتما؛
به لطفش شک نکن؛
اگر دنيا حقيرت کرد؛
تو رسم بندگی آموز؛
حمایت میکند حتما؛
اگرغمگین اگرشادی؛
خدایی راپرستش کن؛
که هردم بهترینها را؛
عطایت میکندحتما ...
التماس دعا
1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میهمان ویژهی آقا امام هشتم علیه السلام
#حرم_امام_رضا #امام_رضا #رئیسی #وداع #زیارت
#صحن_مجازی #آستان_مدیا
🎴 زمانی برای اولین دفعه به عنوان وزیر امور خارجه شهید عبدالهیان اومد نیویورک منم رفتم اونجا
بالاخره موفق شدم با واسطه دوستی ایشون رو توی لابی هتل محل اقامتشون ببینم
دیداری سرپایی و دو سه دقیقه ای راجع به دروغی که بهم گفته شده بود و کوچ اجباریم صحبت کردم
بهم گفت مشخصاتت رو بده من پیگیری میکنم
به یکی از همراهان ایشون مدارکم رو دادم پیش خودم گفتم این بنده خدا اصلا براش مهم نیست وقتی داشت دور میشد گفتم حاج آقا خواهش میکنم یادتون نره
برگشت لبخندی زد گفت این لهجه کرمونی یادم نمیره
یکماه گذشت یک روز از دفتر حفاظت منافع زنگ زدن گفتن بیا شما هیچ مشکلی نداری و اسمت توی هیچ لیستی نیست هیچ شاکی هم نداری بیا مدارکت رو بیار پاسپورتت رو بگیر
منم رفتم یک روزه پاسپورتم رو گرفتم
یکسال گذشت و من هنوز نرفته بودم ایران جلسه ایرانیان با سید شهید بود منم دعوت شدم رفتم توی جلسه مجددا ایشون رو دیدم سرش شلوغ بود عقب وایستادم تا خلوت بشه و تشکر کنم
یکدفعه منو دید گفت رفیق کرمونی خودم کارت انجام شد؟
گفتم بله اومدم تشکر کنم
گفت همون لحظه که ازت جدا شدم و نگاه مضطربت رو دیدم گفتم کارت رو پیگیری کنن که اگر مشکلی نداری بیایی ایران
این مرد از نگاه من فهمید چقدر نگرانم و پیگیر کار من شد روحش شاد و یادش گرامی
(ولی زمان روحانی چندین دفعه خواستم ظریف رو ببینم حتی راهم ندادن داخل یکبار بیرون صداش زدم خودش رو زد به نشنیدن)
خاطرات یک مهاجر از شهر کرمان با شهید امیر عبدالهیان شادی روحش صلوات
هدایت شده از ناصر سلطانپور
💫امشب از خــدایـی کـه
✨از همیشه نزدیکتر است
💫برایتان عاشقانهترین
✨لحظات را میطلبم
💫زیبـاتـریـن لبخندها
✨را روی لبهایتان و
💫آرام ترین لحظات را
✨برای هر روز و هر شبتان
💫شبتون خـوش
https://eitaa.com/nsaaam