هدایت شده از ناصر سلطانپور
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ_زیر_خاکی
یکسان با خاک...
بیایم تک تک مان این وظیفه را بر خودمان واجب بدانیم که با روشنگری دقیق نگذاریم دوباره مثل چنین دولتی مردم رو به خاک سیاه بنشاند.
https://eitaa.com/nsaaam
🌎قدیمیترین تاس کشف شده در جهان
تاسی از جنس سفال مربوط به دوره ساسانى، اندازه؛ هر ضلع 1.57 سانتی متر که در تخت سلیمان کشف شده و اکنون در موزه متروپولیتن قرار دارد
JOiNhttps://eitaa.com/nsaaam
نقاطی در زمين وجود دارد كه با رفتن به نوک آنها، گردی زمین براحتی دیده میشود!
تصوير بالا از فراز قله اورست گرفته شده است كه گردي زمين در آن قابل تشخيص است.https://eitaa.com/nsaaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️خدای عزیز و مهربان مهربانیت همانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را در برمیگیرد و به دستِ قدرت تو ، تمام تیرهای بلا شکسته میشود...
⭐️تو هر زمان با من و در کنار من بودهایی من در "گهوارهی" محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...
⭐️پس ای "خـــــداے "مهربانم به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظههایت ، وجود زمینیَم را ملکوتی گردان تا آنچه تو میخواهی باشم و از آنچه من هستم "رها" شوم ، که تو بی نیاز و من "غرق" نیازم.
⭐شبت آرام و در پناه خداوند مهربان🌙
یادمون باشه خدا مهمانِ قلب های وسیعه
هر چی قلب های ما از کینه پر باشه سهم ما از خدا کمتره
هر چی حسادت بیشتر ،، جای خدا در قلب ما تنگ تر
هر چی قلب های ما جای حسرت های روزهای گذشته باشه جای کمتری برای خداست
یه همتی کنیم و هر چی حسرت ،، حسادت ،، کینه ،، ناامیدی،، نامهربانی و بدی هست رو از قلبمون دور کنیم و منتظر دیدارِ خدا باشیم
شبتون بخیر مهربانان⭐️
حالِ دلتون خوبِ خوبِ خوب
عاقبتتون بخیر
❤️🔥❤️🔥💌❤️🔥❤️🔥http://eitaa.com/nsaaam
#داستان_شب 💫
▫️پسربچه ای پرنده زيبايی داشت و به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
▫️حتی شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش میگذاشت و میخوابید.
▫️اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند، از پسرڪ حسابی كار میكشیدند.
▫️هر وقت پسرڪ از كار خسته میشد و نمیخواست كاری را انجام دهد، او را تهديد میڪردند كه الان پرندهاش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرڪ با التماس میگفت: نه، كاری به پرندهام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام میدهم.
▫️تا اينڪه یڪ روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت، خستهام و خوابم مياد.
▫️برادرش گفت: الان پرندهات را از قفس رها میڪنم، كه پسرڪ آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی او خودم هم آزاد شدم.
▫️اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرنده ای است كه به آن دلبستهایم.
▫️پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پارهای زيبایی و جمالشان، عدهای مدرڪ و عنوان آكادمیڪ و خلاصه شيطان و نفس، هر كسی را به چيزی بستهاند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند.
▫️پرندهات را آزاد ڪن! http://eitaa.com/nsaaam