- روزهایی بود که نه نسیم،
نه صحرا، نه چوب، نه گودال،
نه اسب، نه آب، نه شلوغی و
نه هیچیک از پدیدههای دنیا
مرا اینقدر برای تو دلتنگ نمیکرد.
روزهایی بود که من با خیال آسوده،
کاسهی آب را بالای سرت میگذاشتم و
هروقت دلم گواه بد میداد،
میگفتم او حسین است؛ نمیگذارد آب
در دل من تکان بخورد . . .
- #السلامعلیکِیابیبیزینب'س'🖤
بزرگ ترین ترسم اینه حتی یه نفر چون از خدا گفتم و نوشتم ؛یه موقع تصور کنه چه آدم خوبی ام "
به امید جون دادن تو روضه های دهه اول بودیم که میگفتیم دستِ مارا به محرم برسانید فقط..
حالا که دهه تموم شده و زنده ایم باید بگیم دست مارا به اربعین برسانید فقط..(:
ܥ݆ߊܘࡅ߭ࡐࡅ࡙ܚࡍ🇵🇸
سوختن پای حسین از واجبات زینب است.
من هنوز هم نمیتوانم باور کنم میان
تو و حسین علیهالسلام، دیدار آخری
هم بود.
مگر میشود دیدار آخری باشد
و پس از آن زینبِ عاشق، نایی برای
نفس کشیدن داشته باشد.!
بگو چگونه دل از حسین کندی؟
#روضههای_کاغذی