خواهی نشوی رسوا
همرنگ جماعت شو
#دکتر_انوشه
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان فراموش نشه🍀
#پرسش
❓️امروزه کاشت ناخن و مژه خیلی رواج پیدا کرده.
🔸حکمش چیه؟ آیا مانع وضو و غسل است؟
پاسخ استاد فلاح زاده
کانال احکام دینی
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592
1_12519921856.mp3
4.79M
🎙ای عمو جان زره مهر کفن پوشم کن...
🔻روضه #حضرت_قاسم(ع)
⏱#ده_دقیقه | 08:57
👤استاد #فرحزاد
#ششم_محرم
روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592
✳ قاسم بن الحسن علیهماالسلام
*وقتی عمو اجازه نداد، نشست رو خاكها غم همهی دلش رو گرفته بود، زانوی غم بغل گرفته بود، یادش افتاد، باباش امام حسن علیهالسلام، یه تعویذی رو بازوش بسته گفت:*
*هر موقع همه غمهای عالم رو دلت نشست، این رو باز كن بخون، دید دست خط باباش امام حسنه، قاسمم كربلا من نیستم، داداش غریبم رو یاری كنم، نكنه از قافلهی شهدا جا بمونی*
*قاسم، دوید اومد خدمت ابیعبدالله، عمو جان بگیر بخون دست خط بابامه!*
*روایت نوشته ابیعبدالله تا نگاه كرد دستخط امام حسنرو، اینقدر بلند بلند گریه كرد، ناله زد، بُكاءً شدیدا.*
*ابی عبدالله نفسش به شماره افتاد، دستخط برادر مظلومش رو بوسه زد، اینجا بود كه دست گردن هم انداختند، پشت خیمهها همه زن و بچهها دارن نگاه میكنند، حتی غشی علیهما، هر دو روی خاك افتادند،*
میخواد سوار بر اسب بشه عمو جان كمكش كرد، قدش نمیرسه پاهاش به ركاب نمیرسه، اما طفل این خانوادهام برا جنگیدن به همهی اینها درس میده، مشق میكنه جنگیدن رو، خیلیها رو قاسم بن الحسن به درك واصل كرد، میگن اومد روبروی عمرسعد ملعون ایستاد، گفت:
ای از خدا بی خبر، دم از اسلام میزنی، ببین اهل بیت پیغمبر، تو خیمهها صدای العطششون به آسمانه،
رجز خوند، عمر سعد میشناسه، آشناس با این خانواده، یه نانجیبی بود به نام ازرق شامی، تاریخ نوشه این با هزار نفرتو دلاوری برابری میكرد، عمر سعد گفت:
برو تو باید بری با این بجنگی، بهش برخورد، گفت: من برم، میخوای منو جلو همه ضایع كنی، آبروم رو ببری، این بچه است،
عمر سعد گفت:
تو كه نمیشناسی این كیه، این پسر حسن بن علی هستش، نوهی حیدره،
گفت: غصه نخور، من یكی از بچههام رو میفرستم سرشو برات بیاره، چهار تا بچه داره، تو كربلا كنار بابا حاضرند، فرزند اول رو فرستاد، قاسم بن الحسن به درك واصل كرد، فرزند دوم به درك واصل شد، چهار پسرش رو خاك افتادند، خودش غضب ناك اومد، میگن وقتی اومد به جنگ قاسم ابی عبدالله زن و بچه رو جمع كرد، فرمود كه دست به دعا بشید برای قاسم، خدا كمكش كنه🤲🏻
اینجام قاسم بن الحسن، با ترفند جنگی گفت:
به جنگ من اومدی، هنوز زین اسبت بازه، برگشت پشتش رو نگاه كنه، شیر بچهی امام حسن علیهالسلام با شمشیر دو نیمش كرد، صدای الله اكبر از خیام حسین بلند شد، قصد برچمدار كفار رو كرد، به دل دشمن زد، گفتن محاصرهاش كنید، دیدن به تنهایی حریفش نمیشن،
محمد بن حنفیه رو امیرالمؤمنین علیهالسلام صدا زد، گفت:
میری ناقهی نفاقرو پی كن بیا، وقتی عایشهی جنگ جمل سوار ناقه بود، محمد حنفیه فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام دلاوره رفت، به دل دشمن زد، اما از مردهای جنگی كه دور و برش بودند نتونست، برگشت، امیرالمؤمنین یه نگاه به امام حسن علیهالسلام كرد، فرمود:
پسرم كار خودته، مثل شیر ژیان امام مجتبی رفت، به یه چشم به هم زدن دستای ناقه رو زد، ناقه رو زمین خورد، منافقا همه فرار كردن،
این بچه ، بچهی این امام حسنه، میگن وقتی برگشت محمد بن حنفیه ، از خجالت سر پایین انداخت، امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
نه خجالت نكش،
این پسر فاطمه است، پسر پیغمبره، تو پسر علی هستی، این از اون شجرهی طیبه است، میدونن حریفش نمیشن، گفتن باید محاصرهاش كنیم، یه عده نیزه میزنن، یه عده سنگ میزنن،
ای وای، یه نانجیبی كمین كرد، شمشیر به فرق نازنینش زد، تا از اسب داشت زمین میافتاد ،صدا زد عمو جان به دادم برس😭
قاسم رو زمین افتاد، این نانجیب قاتل اومد بالا سرش گفت:
فرصت خوبیه، بهتر از این فرصت پیدا نمیكنم، موی قاسم رو در دست گرفته، میخواد سر از بدنش جدا كنه، ابیعبدالله با عجله اومد، شمشیر كشید دست این نانجیب قطع شد، صدای این ملعون بلند شد، از قومش كمك خواست، اینها همه با اسب اومدند، این نانجیب رو نجات بدن، گرد و خاكی به پا شد، یه وقت حسین علیهالسلام تو اون معركه، دید یه صدای نحیفی میآد، عمو جان استخونهای بدنم رو شكستند،
گفت: این همون قاسمه كه پاهاش به ركاب نمیرسید، ابیعبدالله وقتی از خاك بلندش كرد، میگن: حسین سینه قاسم رو به سینه چسبانید، ابیعبدالله رشیده، سینهی قاسم رو به سینه گذاشت، نگاه كردن دیدن پاهای قاسم، رو خاك داره كشیده میشه،
😭 حسین...
*پا بر زمین مکوب عمو در کنار توست*
*این سرو قد خمیده که دار و ندار توست*
*ای ماه سیزده شبهی دشت کربلا*
*ماه شب چهاردهم بیقرار توست*
*دل بردن از امام و سراپا عسل شدن*
*این کار کار بیهنران نیست، کار توست*
*من فکر میکنم که خدا از در بهشت*
*هرچه کلید ساخته در اختیار توست*
*دارد زره به قامت تو گریه میکند*
*حتی کلاهخود تو هم داغدار توست*
*حتی به بند کفش تو باید دخیل بست*
*این بندِ باز مانده گره یادگار توست*
*قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند*
*این تکههای تن سند افتخار توست*
*در کربلا ضریح برایت نساختند*
*در سینههای مردم عاشق مزار توست*
التماس دعا
«قاسم بن حسن بن علی بن ابی طالب» فرزند گرامی امام حسن علیه السلام است. چهره او چون پاره ماه بود. به گزارش خوارزمى، وى هنگام شهادت، به سنّ بلوغ نرسیده بود [1] ولى مؤلّف لباب الأنساب، او را شانزده ساله مى داند. [2] «قاسم» وقتی تنهایی عموی خود را مشاهده کرد، اذن به میدان رفتن خواست. امام او را به سبب کوچکیاش، اجازه نمیفرمود. او پیوسته اصرار میکرد تا این که اذن جهاد گرفت.[3]
شهید مطهری (ره) می فرماید : قاسم خدمت اباعبدالله رسید و عرض کرد: عمو جان! نوبت من است، اجازه بدهید به میدان بروم. (در روز عاشورا هیچ کس بدون اجازه اباعبدالله به میدان نمى رفت. هرکس وقتى مى آمد، اول سلامى عرض مى کرد: السّلام علیک یا اباعبداللَّه، به من اجازه بدهید.) اباعبدالله به این زودیها به او اجازه نداد. او شروع کرد به گریه کردن. قاسم و عمو در آغوش هم شروع کردند به گریه کردن. نوشته اند: «فَجَعَلَ یُقَبِّلُ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ» یعنى قاسم شروع کرد دستها و پاهاى اباعبداللَّه را بوسیدن ، او اصرار مىکند و اباعبدالله انکار ، بالاخره اباعبدالله با لفظ به او اجازه نداد، بلکه دستها را گشود و گفت: بیا فرزند برادر، مى خواهم با تو خداحافظى کنم. قاسم دست به گردن اباعبدالله انداخت و سپس فوراً سوار بر اسب خودش شد. [4]
حمید بن مسلم گوید: «خرج الینا غلامٌ کانّ وجهه شقّة قمرٍ و فی یده السّیف و علیه قمیصٌ و ازارٌ؛ نوجوانی چون پاره ماه به ناگاه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او لباس رزم به تن و شمشیری به دست داشت.» او پیش میرفت و شجاعانه شمشیر میزد.[5] و با وجود كمىِ سنّش ، ۳۵ مرد را كُشت. [6]
راوی می گوید : «عمرو بن سعد بن نفیل الازدی» به من گفت: «به خدا سوگند بر او سخت خواهم گرفت.» و به قاسم بن الحسن (علیهماالسلام) حملهور شد و ضربهای به فرق مبارکش زد، «قاسم» از این ضربه با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد: «یا عمّاه! عموجان!»، ناگاه امام حسین (علیه السلام) همانگونه که باز شکاری به ناگاه آشکار میشود، به سمت او آمد. او چون شیری خشمگین که بسیار سختی نشان میداد، با شمشیر چنان به «عمرو» حملهور شد که سرنگونش ساخت و او را به هلاکت رساند[7]
زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست. (دیدم) حسین علیه السلام بر بالین نوجوان ایستاده است. قاسم پاهایش را به زمین میسایید و در حال پر کشیدن به ملکوت اعلی بود. امام حسین فرمود: «بعداً لقومٍ قتلوک، خصمهم فیک یوم القیمة جدّک؛ (از رحمت خدا) دور باشند قومی که تو را کشتند، در حالی که دشمن آنها در قیامت جد تو باشد.» سپس فرمود: «عزّ علی عمّک ان تدعوه لا یجیبک او یجیبک ثمّ لا تنفعک، کثُر واتره و قلَّ ناصره؛ بر عمویت سخت است که تو او را بخوانی و او را پاسخ نگوید، یا او تو را پاسخ دهد، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند. آری، صدایی که به خدا قسم تنهاییاش زیاد و یاورش کم است.» [8]
پی نوشت :
[1] . دانش نامه امام حسین (ع) ج 7 ص 121
[2]. مقتل الحسین (ع) للخوارزمی :ج 2 ص 27
[3]. بحار الانوار، ج 45، ص 34.
[4]. مجموعه آثار استاد مطهری ج 17 ص376
[5]. تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447
[6]. مقتل الحسین (ع) للخوارزمی :ج 2 ص 27
[7]. تاریخ الامم والملوک، ج 5، ص 447
[8]. مقاتل الطالبین، ص 92
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592
📷 دیدار پزشکیان با خانوادۀ شهید رئیسی
🔹رئیسجمهور منتخب عصر امروز با حضور در منزل شهید رئیسی با همسر و خانوادۀ او گفتوگو کرد.
🔹در این دیدار پزشکیان با گرامیداشت نام و یاد رئیسجمهور شهید، از تلاشهای ارزنده و فراموشناشدنی شهید رئیسی در مسیر خدمت به مردم و پیشرفت کشور قدردانی کرد.
صلوات بفرست
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 کلاهبرداری بزرگی به اسم خدمت به زنان!
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592