هدایت شده از بسیج اساتیدونخبگان جامعه الزهرا(س)
📢 متن کامل سرودهی حضرت آیتالله خامنهای که یک بیت از آن را در آستانه عملیات وعده صادق در جلسهای خواندند
✍ دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلهی امن است پایمردی کن
خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز
چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز
🖼 #یا_رسول_الله | نسخه قابل چاپ
💻 Farsi.Khamenei.ir
🇮🇷کانال بسيج اساتيد و نخبگان جامعه الزهراء(سلام الله علیها)
https://eitaa.com/joinchat/300875895Cca33e6af03
هدایت شده از قصص العلماء
🔅عالم زاهد
🔸️حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر اجاق نژاد:
در سال ۱۳۶۱ که آیت اللّه صادق احسان بخش، ترور شد، من به خاطر صمیمیتی که با ایشان داشتم، به دیدار وی رفته و به ایشان گفتم: «وقتی خبر ترور شما را شنیدم، نذر کردم اگر شما زنده ماندید، یک ختم قرآن برای شهدا بخوانم و از شما هم یک عبا بگیرم». ایشان با دفترش تماس گرفت و دو عدد عبا خواست و آوردند. یکی را به من دادند و دیگری را هم گفتند: «بدهید به آقای مشکینی». گفتم: «چرا به ایشان؟ ». گفتند: «سی سال پیش، بنده در محضر ایشان کتاب کفایة الاُصول را خواندم. در آن سالها ایشان عبایی داشت. شش ماه پیش در سمیناری دیدم که همان عبا بر دوششان است».
📚منبع:زندگی و مبارزات آیت اللّه مشکینی، ص ۱۵۱.
لینک کانال قصص العلماء
https://eitaa.com/ghesasolama
هدایت شده از رضا ابوزید
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مجری آمریکایی خطاب به دانشجویان دانشگاههای ایالات متحده:
🔻شعارهای آیت الله را در دانشگاههای آمریکا تکرار نکنید...
🇵🇸 #طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/joinchat/3752657132Cc4d4055b5f
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔷چقدر مسائل است که از راه علم و معرفت و خداشناسی حل میشود، و ما بهجهت ضعف در معرفت، با یکدیگر اختلاف داریم!
📚در محضر بهجت، ج١، ص٢٠٩
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت قدس سره
✅ @bahjat_ir
مرحوم آیت الله ممدوحی
ما در مدرسهٔ حجّتیه خیلی صدمه خوردیم، فوقالعاده! وضعیّت مدرسه یک جوری بود که الآن من فکر میکنم که ما راستیراستی چرا نمردیم یا مثلاً چهطور شد که ما از آنجا سالم دررفتیم؟!
مدرسه صاحب نداشت. مرحوم آقای حجّت که به رحمت خدا رفته بود، پسری داشت که صلاحیت برای تولیت مدرسه نداشت. مراجع آن وقت هم مدرسه را رها کرده بودند. سیمهای برقش همه خراب بود، آب نداشت، در زمستان آبِ کاسه در داخل حجره تا ته یخ زده بود، یعنی حجرهٔ ما مثل فریزر بود، واقعاً میگویم، درهای حجره وضعیّتی نداشت، پا که میگذاشتیم روی زیلو، پاهایمان یخ میکرد، دستهای ما از سرما ورم میکرد. تنها خدمتی که حوزه به ما آن وقت میکرد، اوّل عرض کنم که، آخرهای آذر یا اوایل دی پنج مَن زغال میخریدند میریختند پشت درِ حجره که این برای زمستانتان. خلاصه مصیبتی بود.
مدرسهٔ حجّتیه خیلی بزرگ است، شاید مثلاً دو سه هکتار است. دستشویی مدرسهٔ حجّتیه هم آن طرفِ مدرسه بود و ما هم این ضلع مدرسه بودیم. کسی که میخواست تا دستشویی برود و بیاید، بیست دقیقه طول میکشید تا بخواهد برود آنجا یک آفتابه بردارد، از آنجا بیاورد لب حوض، با آب پر کند و با خود ببرد. بعد، حوضش هم پر از این کرمریزهها بود. اصلاً نمیشد. من هم چشمم تراخم گرفت در آنجا، که دو سه دفعه هم رفتیم تهران پشت چشم ما را تراشیدند، عمل کردم. یک دفعه هم تو مطبّ دکتر ضعف کردم، نمیتوانستیم وضو بگیریم.
میرفتیم خدمت آقای زنجانی، آقای زنجانی متصدّی مدرسه شده بود، آیةالله سید احمد زنجانی، پدر بزرگوار آیةالله حاج آقا موسی. خُب ایشان هم بسیار مرد شایسته و محتاطی بودند. گفتیم: آقا، ما شبها که مطالعه میکنیم، چراغی که روشن است کشش ندارد برای مطالعه کردن. گفتند که: کسی نیست که پول بدهد شما یک مقوّا ببرید بندازید روی لامپ؟! ما این کار را هم کردیم. رفتیم گفتیم: آقا، ما این کار را هم کردیم، فایده ندارد. اینقدر التماس کردیم تا اجازه دادند لامپ ٦٠ را تبدیل بکنیم به لامپ ١٠٠ و مشغول مطالعه میشدیم. این وضع این مدرسه بود.
یک رخشورخانهای داشت که شما شاید از چند متریاش رد میشدی بوی رخشورخانه آدم را اذیّت میکرد. آن وقت مجبور بودند طلبهها بروند آنجا. یک آبِ حوضی داشت معلوم نبود مضاف [است] یا مطلق؛ آن وقت لباسها را آنجا میشستند، بعد بوی گند میداد.
آن سال هم سالی برفی بود. خیلی برف میآمد. مدرسهٔ حجّتیه آب انبارش بیستوسه پلّه میخورد میرفت پایین. ما هم اجازه گرفته بودیم که با آبِ آبانبار وضو بگیریم. آقای زنجانی گفت: به شرطی که شما بروید یک آفتابه آب از آبانبار بیاورید بیرون، لب باغچه وضو بگیرید! خب ما هم گاهی از اوقات آب خوردنمان هم همان بود. با همان هم غذا میپختیم. یک کوزهای دستمان بود، یک آفتابه هم دست دیگرمان، برویم پایین بیستوسهتا پلّه. چراغ هم نداشت. شبِ تاریک برف که میآمد، این برفها، کسی نبود این برفها را پارو کند. یخ میکرد قلمبه قلمبه. اینجوری شب تاریک بیستوسه پلّه غرق یخ، میخواست ما برویم، یک دستمان کوزه، یک دستمان آفتابه، که برویم آب بیاوریم بالا! من یادم هست آن وقت آمدند به ما گفتند که: کوهنوردها قلّهٔ فلانجا را فتح کردند. گفتم: خدا پدرت را بیامرزد، بگو اگر راست میگویی بیا از این پلّهها برو پایین. وضعیّت اینجور بود.
..ما در منزلمان دو نفر مستخدم داشتیم. خلاصه خیلی راحت زندگی میکردیم. ولی من این زندگی را رها کرده بودم و طلبگی را انتخاب کرده بودم.
..شبهای جمعه حاج آقا حسین فاطمی بود، از شاگردهای مرحوم آقا میرزا آقا جواد [ملکی] تبریزی بود، درس اخلاق داشت شبهای جمعه. ما میرفتیم آنجا. ایشان درس اخلاق برای طلبهها میگفت. بعد بالای منبر میگفت: آقا تو طلبهای؟ تو بطلهای! تو چه کار میکنی؟ با آن وضعمان گریه میکردیم!
..من یادم است در مدرسه حجتیه که ما ساکن بودیم مدرسه حجتیه دو طبقه هست اگر شب بعد از نماز مغرب و عشا کسی میان این راهرو کفشش صدا میداد یا بلند حرف میزد تا ته سالن که میرسید در چند تا از حجرهها باز شده بود اعتراض میکردند؛ آقا شب تحصیلی است، چه خبره؟! تو مدرسه حجتیهای که در آن زمان شاید صدها، بلکه شاید پانصد طلبه داشت صدای کمترینی نمیآمد.
کتابخانه آنوقت، چهار از شب رفته، باز بود و کتاب گیر طلبهها نمیآمد. بعد مثلاً طلبه مکاسب میخواند دور تا دورش حاشیه بود، حاشیه آخوند بود، حاشیه آشیخ محمد حسین بود، مکاسب میخواند و تمام حواشی دورش را، کفایه میخواندند تمام حواشی کفایه را هم مطالعه میکردند پیش مطالعه میکردند. من در فقه با هم مباحثهیمان پیش مباحثه میکردیم یعنی درسی را که هنوز نرفته بودیم مباحثه میکردیم. طلبه هیچ همّی نداشت الاّ اینکه درست بخواند.
منبع: سایت معرفی کتب حجت الاسلام عبدالرضا نظری https://n1379.blog.ir/post/23
نقل از مجله «حاشیه» ش۱۳
هدایت شده از خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
🔴عروس بزرگ امام خمینی(ره) دار فانی را وداع گفت...
معصومه حائری عروس امام خمینی و همسر شهید آیت الله سیدمصطفی خمینی،
صبح امروز پس از یک دوره بیماری در ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.
معصومه حائری فرزند مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری و از خاندان آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم بود.
سیدحسین خمینی، بزرگترین نوه ذکوری امام خمینی، فرزند او بود.
ایشان در تاریخ ۱۷ فروردین ماه سال ۱۳۳۳ با حاج آقا مصطفی خمینی ازدواج کردند.
الفاتحه مع الصّلوات ..
🌹🌹🌹
هدایت شده از خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
إلهی،
گرگ و پلنگ را رام توان کرد،
با نَفْسِ سرکش چه باید کرد؟
#الهی_نامه ۸۵
#عارف_کبیر_علامه_حسن_زاده_آملی
🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از سیره علما
🔺حرف های بیهوده!
▫️آقا زاده ایشان می گوید:
🔹روزی راجع به غذای حرام از آقا سؤال کردم و عرض کردم:«نظر شما چه طور است و غذای حرام چه قدر در روح انسان تأثیر دار».
🔸 آقا به مناسبتی در بین فرمایشات خود فرمود:«حرف های بیهوده و لغو تأثیری زیاد در روح دارد و روح را می میراند».
🌀سپس درباره تأثیر منفی سخنان بیهوده در روان آدمی فرمود: «من حرف های بیهوده را کم تر از غذای حرام نمی دانم».
#کلام_علما
#محمد_کوهستانی
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
هدایت شده از مصباحیه ...
💯 صد مرتبه سورهٔ قدر
🌿 هزار نسیم رحمت در عصر جمعه
▪️امام کاظم علیهالسلام:
إِنَّ لِلَّهِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَلْفَ نَفْخَةٍ مِنْ رَحْمَتِهِ يُعْطِي كُلَّ عَبْدٍ مِنْهَا مَا يَشَاءُ فَمَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ بَعْدَ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ تِلْكَ الْأَلْفَ وَ مِثْلَهَا.
خداوند متعال در روز جمعه هزار نفحه و نسیم رحمت دارد كه به هر بندهای هر مقدار از آن را بخواهد میدهد. هر كه در عصر روز جمعه، 100 مرتبه *سورهٔ قدر* را بخواند خداوند آن هزار نفحهٔ رحمت و مانند آن را به او بخشد.
📚 الأمالی الصدوق، ص۶۰۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرحوم آيةاللـه حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى قدّسسرّهالعزيز دربارهٔ اين ذكر شريف در كتاب أسرارالصّلوة مطلب ارزشمندى را از استاد خود عارف بىبديل مرحوم حاج ملّاحسينقلى همدانى قدّساللـهنفسه نقل مىفرمايند:
«من از برخى از مشايخ بزرگوارم كه حكيمى عارف و معلّمى حاذق و طبيبى كامل مانند او نديدهام، پرسيدم: كداميک از أعمال جوارحى را تجربه نمودهايد كه در قلب انسان تأثير بگذارد؟ فرمود: سجدهاى طولانى در هر روز كه آن را يکساعت يا سهربعساعت ادامه دهد و در آن اين ذكر را بگويد: لا إلَـٰهَ إلّا أَنتَ سُبْحَـٰنَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، درحاليكه نفس خود را در زندان طبيعت گرفتار و به قيود و زنجيرهاى أخلاق رذيله بسته ببيند، و خداوند متعال را تنزيه نموده و عرض كند كه اين بدیها و نواقص را تو بر من وارد نساختى و به من ظلمى ننمودى بلكه من بر خودم ظلم كردم و نفسم را در اين مهلكهٔ عظيم افكندم. و ديگر صدمرتبه خواندن سورهٔ قدر در شب جمعه، و ديگر صدمرتبه خواندن اين سورهٔ مباركه در عصر روز جمعه. شيخ ما قدّسسرّه فرمود: هيچ عملى از أعمال مستحبّه را نيافتم كه به ميزان اين سه عمل تأثير داشته باشد.»
📍اطلاعات بیشتر:👇
eitaa.com/allame_tehrani/925
https://rahtousheh.ir/3315-2/
eitaa.com/salehy/2837
allame_tehrani
هدایت شده از سیره علما
🟡 از توصیه های آیتالله #نصرالله_شاه_آبادی (ره) برای خواندن ذکر غروب جمعه:
♦️ در ساعات آخر #غروب_جمعه، هفت مرتبه ذکر زیر قرائت شود:
🔺 «اللهم صل علی محمد و آل محمد
🤲 ادفع عنا البلاء المبرم من السماء انک علی کل شیء قدیر
🔺اللهم صل علی محمد و آل محمد»
♨️ #سیره_علما؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما
@sireyeolama
هدایت شده از وارثون
آیت الله شب زنده دار
.
آیت الله بروجردی نمازشان فوق العاده بود خیلی با خضوع و با حضور قلب بسیار بالا.
نقل شده که روزی در نماز جماعت در همان اوایلی که به قم آمده بودند (در بین نماز) آن چنان خنده شان گرفت که نماز جماعت بهم خورد.
سرّش چه بود؟!
فرموده بودند که قبل از نماز طلبه ای خدمت ایشان می آید که سر و وضعش نشان میداد که یک طلبه ای است در منطقه ای مشغول تبلیغ است.
آیت الله بروجردی می پرسند : ایام تبلیغی محرم کجا بودید؟!
این طلبه خیلی با جدیت می گوید : نمی گویم میخوای بروی جای من را بگیری...
در بین نماز کلام این طلبه از ذهن ایشان گذشته بود....
@varesoon
هدایت شده از وارثون
قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام:
اِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ الفَقيرَ لَيَقوُلُ : يارَبِّ ارزُقنى حَتىّ أفعَلَ كَذا وَ كَذا مِن البِرِّ وَ وُجُوهِ الخَيرِ، فَاذا عَلِمَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ مِنهُ بِصِدقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ مِنَ الأجرِ مِثلَ ما يَكتُبُ لَهُ لَو عَمِلَهُ، اِنَ اللّه َ واسِعٌ كَريمٌ.
امـام صـادق (عليه السلام) فرمـودند:
بنده مؤمن فقير مى گويد: پروردگارا ثروتى روزى ام كن تا در راه خير واحسان چنين و چنان كنم .و چون خداوند به راستىِ نيتش پى مى برد ، براى او همان اجر وپاداش را مى نويسد كه اگر انجام مى داد مى نوشت. همانا خداوند وسعت بخش وكريم است.
اصول كافى ج3، ص 135
@varesoon