کتابخوانے؛ یک عادت خانوادگے
من این را مےخواهم عرض کنم. کہ در منزل خودِ من، همہ افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعہ خوابشان مےبرد. خود من هم همینطورم. نہ اینکہ حالا وسط مطالعہ خوابم ببرد. مطالعہ مےکنم؛ تا خوابم مےآید، کتاب را مےگذارم و مےخوابم. همہ افراد خانہ ما، وقتے مےخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر مےکنم کہ همہ خانوادههاۍ ایرانے باید اینگونہ باشند.
+حضرت آقا🌱
#فرهنگ_کتاب_خوانی
🌿📻|@ohdhfvf
بویِعَطرخُدا🌱
و کسانی که برای اعتقادات جان داده اند.. ♥️
(-و اما اعتقادات چجوری شکل میگیره؟
+با کتاب؟!!!!)
تک خط🌱
🌿📻|@ohdhfvf
مومن کتوم است
و این کتمان، فقط به
اسرار مگو نیست
که کتمان درد و رنج هم هست.
تو چه حقی داری
آنچه را که دوست به تو داده،
نه با دوست،که با دشمن او در میان بگذاری؟
آن قدر کم تحمل هستیم که در دلمان را باز گذاشته ایم و هر کس در آن خانه گرفته،
هرکس از آن خبر دارد.
استاد علی صفایی حائری
+حرکت🌱
🌿📻|@ohdhfvf
بهـشگـفتیـم:
آرمـاننـرو
گـوشنمیکـرد
بـهشـوخـیگفتیممـیریشهـیدمیشـی
بـاخنـدهگـفـتایـنؤصلـههـابـهمـانمیچـسبـه.
🌿📻|@ohdhfvf
بویِعَطرخُدا🌱
چند روزي بود كه به شهر آمده بود اما آرام و قرار نداشت، غم فراق ميدان جنگ بيقرارش كرده بود
با عجله به طرف مسجد می رفتیم. او مکّبر بود و باید به موقع به نماز جماعت می رسید. توی فکر بودم.
گفت:«به چی فکر می کنی؟».
گفتم:«به این که من چقدر سعی می کنم مثل تو بشم. تو شروع کردی به نماز خوندن، من هم نماز خون شدم. تو روزه گرفتی، من هم روزه دار شدم. تو مسجدی شدی، من هم مسجدی شدم. تو نماز جمعه رفتی من هم همراهت اومدم».
گفت:«ان شاءالله در آخرین مورد هم مثل من بشی!».
گفتم:«کدام مورد؟».
گفت:«من می خوام سرباز امام زمان بشم، ان شاء الله تو هم بشی!».
+خواهرزاده شهید
[#شهیدداوودعلیجعفری|#شهیدانه🌱]
🌿📻|@ohdhfvf