eitaa logo
سیمای فرزانگان
2.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
6 فایل
اخلاق و زندگانی علما کپی اشکالی ندارد فقط اگر خواستید چند صلوات بفرستید ادمین تبادلات و انتقادات و پیشنهادات @yamahdi313mohamad شرایط تبلیغاتمون👇👇👇 https://eitaa.com/simaifarzanegan کانال دوم ما👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/nokteha_az_nagofteha
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ✨ برای سخنرانی به دانشگاه دعوتش کرده بودند. از راه رسید و با صلوات جمعیت پشت تریبون رفت و بعد از بسم الله با لحنی خسته و آرام گفت: من ساعتی پیش دخترم را از دست داده ام ولی چون به شما قول داده بودم هر طور بود خودم را به این جلسه رساندم! اکنون دخترم در حیاط منزل است و خانواده منتظر اجازه و حضور من برای تغسیل و تکفین هستند، اگر اجازه بدهید مرخص می شوم و اگر دستور بدهید می مانم و سخنرانی می کنم!✨ @olamaerabane
💥وَ کُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا، وَ عَلِمُوا أنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَار فَاسْتَبْدَلُوا 🌓از کسانى باشيد که آنها را بانگ زدند و بيدار شدند و دانستند که دنيا، سراى ابدى آنان نيست; لذا آن را با سراى آخرت مبادله کردند» 📘 @olamaerabane
جرج جرداق (روشنفکر و مورخ و نویسنده مسیحی) : ای روزگار کاش میتوانستی تمام قدرتت جمع کنی و ای طبیعت کاش میتوانستی تمام استعداد هایت را بکارگیری تا شخصیتی به نبوغ و بزرگی و قهرمانی مثل علی ع را دوباره خلق می کردی و به جهان ما می دادی .... عید بزرگ ولادت مولود کعبه امیرالمومنین حضرت علی ع و پدر بر همگان مبارک باد 🌹🌹 @olamaerabane
🔆 از علما و مجتهدین قم بود. ایشان در حمام مشاهده کردند که سرهنگی ریشش را می تراشد، فرمودند :((آقا ریشتان را نتراشید، حرام است)) سرهنگ شیخ محمدتقی را نمی‌شناخت، یک کشیده زد توی صورت ایشان و گفت:(( به توچه مشتی؟ )) 🔆 آشیخ محمدتقی صورتشان را نزدیک آوردند و فرمودند:(( یک کشیده دیگر هم بزنید، اما ریشتان را .)) 🔆 سرهنگ بعد که از بیرون آمد دید مردم دست آقا را می‌بوسند.پرسید:آقا، کی هستند ؟ 🔆گفتند :((آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی)) 🔆 سرهنگ گفت:(اه عجب!) ناراحت شد که چرا به آقا کشیده زده، جلو رفت و دست و پای آقا را بوسید و از ایشان عذرخواهی کرد و بعدها گذاشت و از مریدهای ایشان شد.🔆 به نقل ازایت الله مجتهدی @olamaerabane
یکی از طلاب را دیدند که خیلی می کند، به او گفتند: چرا این همه گریه می کنی؟ گفت:در درس سید بحرالعلوم رحمه الله بودم، روایتی خواند که در سندش راوی ای به نام احمدبن محمد بود من گفتم: محمدبن احمد است نه احمد بن محمد. آقا گفت :احمد بن محمد را می‌شناسم، بلکه آبا و اجداد او را تا حضرت آدم علیه السلام می شناسم، بلکه همه اهل مجلس را می‌شناسم و می‌دانم چه کسی بهشتی است وچه کسی جهنمی است و در وقت گفتن به من اشاره کرد. درمحضرایت الله بهجت، ج2 ص94 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
حجه الاسلام والمسلمین نقل می کند: روزی میرزاجواداقای تهرانی ازمنزل بیرون آمده بودند، واز حاشیه خیابان درحال گذرکردن بودند، دوچرخه سواری با به ایشان برخورد می کند به نحوی که عبا وعمامه وعصاونعلین ها هر کدام طرفی پرت می شود. واعضاوجوارح ایشان زخمی می شود. پس ازلحظه ای ایشان ازجای خود بلند می شوند قبل ازاین که به سوی عبا و عمامه وعصا بروند به سراغ دوچرخه سوارمی روند درحالی که خودشان، بیشتراسیب دیده بودندبا این حال ازجای بلند می کنند وگردوغبارازصورتش پاک می کنند وپشت سرهم تکرارمی کردند: که حالت چطوراست؟ آیا جایی از در می کند؟ آیا واسیب دیده ای؟ دوچرخه سوارباشگفتی و تعجب باخود می گفت :این آقای مهربان ودلسوز کیست؟ من به ایشان زدم امادرعین حال ایشان عذرخواهی می کند... https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: شخصی یک کیسه برنج در خانه‌اش شیخ محمدحسین زاهد برد، محمدحسین زاهد یک کاسه از روی برنج ها برداشت و گفت :برای امشب ما کافی است، بقیه اش را به در خانه فقرا ببرید. بدیع الحکمه ص155 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
😢 😢 ✨مرحوم آقا شیخ مرتضی زاهد فرمودند: یکی از علمای مشهد در مسجد گوهرشاد در حال سجده از دنیا رفت، من شنیده بودم که مرحوم میرزای شیرازی سه روز در حال سکرات بود تا از دنیا رفت. برای من مسئله شد که :چگونه می شود یک امام جماعت اینطور به راحتی در مکانی مقدس و در حال سجده جان دهد، ولی آن مرجع بزرگ سه روز طول بکشد تا از دنیا برود؟ در خواب حضرت را دیدم ایشان فرمودند: برخی از بندگان خاص خدا مرگشان با اذن خودشان است. ان امام جماعت زود اذن داد، ولی میرزای شیرازی اذن نداد تا آمرزش مقلدین خود را گرفت.✨ روزنه هایی از عالم غیب آیت الله خرازی ص306 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
1️⃣شخصی از آیت الله پرسید: برای ازدیاد روزی به چه دعایی ملتزم باشیم. فرمودند: کسی که می‌خواهد روزیش فراوان شود بعد از نماز صبح ذکر((اللهم اغننی بحلالک عن حرامک وبفضلک عمن سواک)) را زیادتکرار کند و قبل و بعد آن هم بفرستد. 2️⃣یکی از شاگردان آیت الله نقل میکردند: :روزی خدمت مرحوم آیت الله مرعشی رسیدم ایشان فرمود :چرا اینقدر گرفته و ؟ عرض کردم آقا مقروضم، از فشار شب ها خوابم نمی برد و برخی اوقات نیز قضا می شود فرمودند: این ذکر را بعد از هر نماز یک بار بگو: ((اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک)) عرض کردم :برای این قرضی که دارم کافی است؟ فرمودند :بعد از نماز 110 مرتبه بگو، چون به سفارش ایشان عمل کردم،چندی نگذشت که تمام این قرضهایم برطرف شد. 3️⃣آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت :عموزاده ام آیت الله سید عبدالکریم کشمیری فرمود: نداشتم، به حرم مطهر حضرت معصومه رفتم و از آن حضرت یخچال خواستم، به منزل که برگشتم دیدم درب منزل گاری ایستاده و یخچال آورده است. گفتم: از کجا آورده ای؟ گفت مامور نیستم بگویم. آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت:از ایشان ذکری برای خواستم. فرمود :روزی 110 بار بگو :((اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک)) . https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
✨ایت الله العظمی مرعشی نجفی بسیاری از مواقع دستور می‌داد فقیر شهر قم یا اطراف را به صرف شام و ناهار دعوت کنند ولی نگویند از جانب چه کسی است، آنگاه خود به پذیرایی از آنها می‌پرداخت و حتی کفش های آنان را جلوی پایشان می کرد. ✨ ارواح مهربان ص252 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
ایت الله میرزارحیم ارباب فرموده بودند: برادرم با چهل سال منزل ما زندگی می کردند، دراین سال یک بارهمسربرادرم را ندیدم. https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
🔆یکی از علمای تهران، درباره حضرت آیت الله سیداحمدخوانساری می کرد که در اواخر عمر ایشان که دچار بودند به عیادتشان رفتم. 🔆 ایشان به من فرمود :در یکی از روزها شخص ناشناسی پیش من آمد و گفت: من هستم. 🔆 گفتم: برای روح آمده‌ای؟ 🔆 گفت :نه. برای عیادت آمده ام و اگر مشکلی داری بگو تا کنم. 🔆 گفتم :قسمتی از پایم می کند. آن شخص دستش را بر پایم کشید و درد برطرف شد. 🔆 موقع گفت: قبض روح می آیم. 🔆 10روزبعدایت الله خوانساری از رحلت فرمود. https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
🔆ایشان در سال هایی که مادرشان در قید حیات بود، هر روز پنج شنبه مقید بودند که با اتوبوس به تهران برود و جمعه برگردد. 🔆 و نسبت به مثل یک خدمتگزار، عمل می‌نمود. کتاب خورشید اهل دل ص80 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
آقای سید محمد معدل نقل کرد: 🔆 شروع کردم به شرح حال حاج شیخ که ناگهان دیدم حاج شیخ ظاهر شدند فرمودند: کسی که شرح حال مرا می خواند نباید در منزل او باشد. 🔆 و من چند بطری شراب خارجی در منزل داشتم و آنها را در محلی مخفی کرده بودم که کسی از جای آنها نداشت. 🔆 بلافاصله بلند شدم و رفتم آنها را از اختفاء دراورده شیشه ها را خالی کردم و بطری های خالی در خاکروبه انداختم. 🔆 آمدم و نشستم و مشغول شدم. مجددا ایشان را دیدم، فرمودند: حال آزادی که مطالعه کنی. درکوی بی نشان ها ج2ص90 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
✨ یکی از خاطراتی که آیت الله محمد باقر زند کرمانی از زمان اقامت خود در می گفتند، این بود که مهندس انگلیسی می خورد و به رفیقش می گفت:(( برویم شکار آدم)) آنگاه سوار جیپ می شدند و در خیابان رانندگی می کردند و تا یک نفر را زیر نمی‌گرفتند به منزل باز نمی گشتند. ایشان گفتند :من خودم دیدم یک نفر را زیر گرفتند و رفتند. پاسبان که آنجا ایستاده بود وقتی دید راننده یک نفر می باشد، رویش را برگرداند و متعرض آنها نشد. ✨ فطرت بیدار زمان ج1ص127 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
✨با اسد رئیس‌جمهور سوریه ارتباط داشت. در یکی از سفرها از ارتش سوریه دیدن می کرد. بین نظامی‌ها کسی را دید که خصوصیاتش همانند بود. کسی که خروجش قبل از ظهور امام زمان مشهور است. جداگانه با او ملاقات کرد و با آنچه که از روایات می‌دانست ویژگی‌هایش را تطبیق داد. از علائم و شرایط ظهور صحبت به میان آمد. پرسیدیم: مشهور است که شما سفیانی را دیده اید؟ گفتند :احتمال دارد مشخصاتش همان باشد ولی نظر نمی دهم.✨ شگفتی روزگار ص70 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
✨آقای حاج شیخ مجتبی اراکی فرمودند: ✨هنگام دفن آیت الله العظمی بروجردی، دفن ایشان به من واگذار شد. مقدمات دفن، فراهم شد و من با صدای ایشان آشنا بودم، چون گاهی که به منزل ایشان می‌رفتم صدای قرائت قرآن ایشان را از کتابخانه می‌شنیدم. هنگام دفن همین که خم می شدم و سرم را در قبر می بردم صدای قرآن ایشان را می‌شنیدم و وقتی سرم را بالا می گرفتم و از سطح قبر بیرون می‌آمدم صدا را نمی شنیدم.✨ روزنه هایی از عالم غیب ص207 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
فقیه زاهد شیخ جواد عرب، شب ۲۶ ماه صفر ۱۳۳۶ قمری در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائیل را می بیند. پس از سلام از او می پرسد از کجا می آیی؟ از، روح میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. روح اودر عالم در چه حالی است؟ در حالات و در بهترین باغ های برزخ، خداوند هزار فرشته در اختیار او نهاده است که فرمان او را می برند. بر اثر چه کاری به چنین مقامی رسیده است؟ به خاطر مقام علمی و وتعلیم شاگردان؟ گفت: نه گفتم:برای و رساندن احکام به مردم؟ گفت:نه گفتم :پس برای چه؟ فرمود: مرحوم میرزای محلاتی در آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواندنائب می گرفت. برگرفته از داستان‌های شگفت آیت الله https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
💥فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ: لَيِّنٌ مَسُّهَا، قَاتِلٌ سَمُّهَا 🌎دنيا فقط به «مار» شبيه است که به هنگام لمس کردن، نرم به نظر مى رسد، ولى در باطنش سمى کشنده است» 📘 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
✨محدث قمی (صاحب کتاب مفاتیح) نقل می کند: در عالم رویا مرحوم میرزای قمی را دیدم، از ایشان سوال کردم آیا اهل قم را حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شفاعت خواهند کرد؟ میرزا چون این سخن را شنید ناراحت شد و نگاه تندی به من کرد و فرمود: چه گفتی؟ من دوباره سوالم را تکرار کردم باز با تندی به من فرمود: شیخ، تو چرا چنین سوالی را می کنی؟ شفاعت با من است، حضرت تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد.✨ با اقتباس و ویراست ازکتاب مردان علم درمیدان عمل https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
🔆حضرت آیت الله خوانساری نقل کردند: 🔆 در مدرسه ی دارالشفاء قم حجره داشتند و شب برای نماز شب اب حوض فیضیه که بسته بود را می شکستند و وضو می گرفتند و می خواندند. 🔆گویا در ودیوارفیضیه با این سید چهل ساله، هم ذکر و هم صدا می شد. کتاب حیات عارفانه فرزانگان ج1ص73، 72 https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
_درطول زندگی خود باسختی های بزرگی روبروشد. دخترعلامه درسال 72 سرطان گرفت ودر سن 38 ازدنیا رفت. وهمسرعلامه مدتی بعدبراثر سرطان ازدنیا رفت. ودرسال77 خود براثرسرطان ازدنیا رفت.✨ https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
💠گنهكار را با پاداش دادن به نيكوكار ، از گناه بازدار. 📘۱۷۷ https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533
✅سردار حواسش به همه چی و همه کس بود ✍️حاجی می‌خواست سوار ماشین بشه که یکی از خانوما نوزادشو به حاجی داد و ازش خواهش کرد تا به گوشش بگه. همین طور که داشت اذان می‌گفت، دستشو جلو صورت نوزاد گرفت تا آفتاب اذیتش نکنه. سردار حواسش به همه چی و همه کس بود. https://eitaa.com/joinchat/1401815208C367448a533