eitaa logo
سیمای فرزانگان
2.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3هزار ویدیو
7 فایل
اخلاق و سبک زندگی علما ادمین انتقادات و پیشنهادات: @Amiralishariati1902 ادمین تبادل @Mohamadh1403 شرایط تبلیغاتمون👇👇 https://eitaa.com/simaifarzanegan ناشناسمون‌ https://harfeto.timefriend.net/17211198493828
مشاهده در ایتا
دانلود
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تصاویر غرور انگیز از الحاق ۱۰۰۰ فروند پهپاد به سازمان رزم ارتش... https://eitaa.com/olamaerabane
ایت الله محمد حسن مامقانی در مدت اقامت ۵۰ ساله اش در نجف هر روز به زیارت اقا امیر المومنین می رفت و غالبا پیاده به کربلا می رفت حتی ۴۰ شب جمعه پشت سر هم با پای - پیاده از نجف به کربلا مشرف شد و در سنین ۸۵ - سالگی بود که به عشق زیارت حریم پاک امام هشتم ،رنج سفر را بر خویش خرید و عازم ایران شد. منبع:برگرفته از کتاب اختران فقاهت ص۳۸۷ https://eitaa.com/olamaerabane
یکی از علمای تهران در خواب دید مرحوم آقا شیخ مرتضی وارد مسجد جامع شد و حوض مسجد یخ بسته، بدون معطلی از روی یخ ها عبور کرد. عالم مذکور گفت: من هم خواستم از روی یخ ها عبور کنم نتوانستم، در خواب از شیخ پرسیدم شما چطور توانستید عبور کنید؟! فرمود: اجتناب از محرمات و عمل به واجبات . از خواب بیدار شدم به محضر شیخ رفتم، خواب را گفتم ولی جمله آخر را نگفتم دیدم شیخ مثل خواب فرمود: جهت آن اجتناب ازمحرمات و عمل به واجبات است. منبع:روزنه های از عالم غیب ص۱۵۷،۱۵۶ https://eitaa.com/olamaerabane
شخصی گفت: «من حاجتی داشتم که بارها از خدا روا شدن آن را خواسته بودم شب چهارشنبه ای آمدم مسجد، خیلی تضرع و التجا به حضرت کردم شب جمعه در مبارکه ،در عالم خواب دیدم مشرف به مسجد جمکرانم. درب کفشداری، حضرت آیة الله العظمی ایستاده بودند. فرمودند: من نایب برحق حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستم و تو به خاطر آن که انجام دادی دعایت مستجاب نمی شود. من در عالم رویا خیلی محزون شدم. آقا چون این حالت مرا دیدند دست در جیب مبارک برده و مبلغ بیست هزار تومان به من دادند و فرمودند: من در رابطه با حاجت شما به حضرت عرض میکنم. فردای آن روز ساعت ۱۰ صبح حاجت من برآورده شد با اینکه سالها بود دعامی کردم و تا آن وقت به اجابت نرسیده بود. منبع:ارواح مهربان ص۲۷۸ https://eitaa.com/olamaerabane
نقل کرده اند که بسیاری از مواقع دستور می داد شهر قم یا اطراف را به صرف شام و ناهار دعوت کنند ولی نگویند از جانب چه کسی است، آنگاه خود به پذیرایی از آنها می پرداخت و حتی کفشهای آنان را جلوی پایشان جفت می کرد. منبع:ارواح مهربان ص۲۵۲(آیت الله مرعشی نجفی) https://eitaa.com/olamaerabane
یکی از فرزندان خیاط نقل میکند: که با پدرم به کوه بی بی شهربانو رفته بودیم، در بین راه اتفاقاً به شخصی از اهل ریاضت برخوردیم، وی ادعاهایی داشت پدرم به او فرمود: حاصل ریاضت های تو بالاخره چیست؟ آن شخص با شنیدن این سخن خم شد و از روی زمین قطعه سنگی را برداشت و آن را تبدیل به گلابی نمود و به پدرم تعارف کرد و گفت: بفرمایید میل کنید پدرم فرمود: «خوب این کار را برای من کردی، بگو ببینم برای خدا چه داری وچه کرده ای ؟! مرتاض با شنیدن این سخن به گریه افتاد. منبع:کیمیای محبت،ص۵۱،۵۲ https://eitaa.com/olamaerabane
آیت الله مجتهدی تهرانی:بعضی ها می گفتند: «ملا شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل»، مشکل است که آدم، آدم بشود. «حاج شیخ عبد الکریم حائری می فرمودند: «اینجور نگویید. بگویید: ملا شدن چه مشکل آدم شدن محال است.»البته محال نیست، ایشان که فرمودند: محال است، چون ما در صراطش نیستیم والا اگر محال بود که انبیاء نمی آمدند. این همه انبیاء این همه کتاب اخلاق این همه علماء آمده اند. کتاب ها نوشته اند. منبع،گناهان کبیره،ص۳۰۴ https://eitaa.com/olamaerabane
حجت الاسلام غرویان:روزی با یکی از رفقا به دیدن ایشان رفتیم، نزدیک ظهر بود، فرمودند:وقت نماز نزدیک است همین جا نماز را بخوانید.ما هم قبول کردیم، ما دو نفر نماز جماعت تشکیل دادیم ناگهان ایشان آمده بودند و اقتدا کرده بودند. بعد از نماز فرمودند: ناهار هم باشید. ما هم قبول کردیم. رفتند به خانه نشمین خود و سپس مقداری کباب برای ما آوردند و خود در ظرف کوچکی سوپ ساده ای خوردند و از کباب هیچ استفاده ننمودند. منبع خاطراتی از آیینه اخلاق،ص۴۵ https://eitaa.com/olamaerabane
در مسجد فاطمیه دیدم آیت الله محمدتقی بهجت (ره) به طرف من می‌آید؛ چهره‌اش برافروخته بود، اما آرام می‌آمد؛ به من که رسید، پرسید: «پول دارید؟» سنگینی نگاهشان را حس می‌کردم؛ گیج و مبهوت بودم. بی‌آنکه علت سؤالش را بدانم، گفتم: «بله دارم!» سرزنش‌آمیز گفت: «پس نخ و سوزن بخرید تا من و شما دهانمان را بدوزیم.» زبانم بند آمد! دست‌وپایم را گم کردم و با خنده‌ای تلخ، پرسیدم: «اصلاً نباید حرف بزنم؟ این‌همه دیدنی را نادیده بگیرم؟» گفت: «اسرار را نباید بازگو کنید! بازگویی، برای خودت عُجب و خودبینی می‌آورد، و برای دیگران ناباوری، حسادت و احیاناً دشمنی.» 📚این بهشت، آن بهشت، ص٢۵؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا https://eitaa.com/olamaerabane