eitaa logo
سیمای فرزانگان
2.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
6 فایل
اخلاق و سبک زندگی علما ادمین @mohamadhasan138 شرایط تبلیغاتمون👇👇 https://eitaa.com/simaifarzanegan کانال دوم ما👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/nokteha_az_nagofteha ناشناسمون https://harfeto.timefriend.net/17211198493828
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد کریم محمود حقیقی میگوید: روزی با ایشان و عده ای از دوستان به حمام عمومی رفته بودیم. وقتی به سینه ایشان نگاه کردیم درست روی قلبشان سیاه بود گویی از شدت حرارت سوخته بود. با نگرانی گفتیم آقا سینه تان؟؟ پاسخ فرمودند: این سوز درون است. https://eitaa.com/olamaerabane
! یکی از آقایان مورد اعتماد می فرمود در دوران نقاهت حضرت آیت الله بهاءالدینی یک روز بعد از نماز صبح نشسته بودم چشمم روی هم بود. حالتی به من دست داد؛ در آن حال آیت الله بهاء الدینی را دیدم که به من فرمود: یک هفته دیگر من از دنیا می روم و سلمان و ابوذر به تشییع من میآیند. پس از یک هفته ایشان از دنیا رفت. بعد از فوت ایشان یکی از بزرگان گفته بود که دو شخصیت بزرگ از پیشینیان در تشییع جنازه ایشان بودند. اما اسم آن دو را نبرده بود. https://eitaa.com/olamaerabane
مرحوم ملکی تبریزی میگوید استادم ملا حسینقلی همدانی به من فرمود: «فقط متهجدین هستند که به مقاماتی نائل میگردند و غیر آنان به هیچ جایی نخواهند رسید. https://eitaa.com/olamaerabane
حجت الاسلام على مقدادی ،اصفهانی فرزند شیخ حسنعلی نخودکی و مؤلف کتاب «نشان از بی نشانها در این کتاب که در شرح احوال پدر بزرگوارشان به رشته تحریر در آورده است، می گوید: مرحوم پدرم در کابه ساعات روز و شب برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان آماده بودند روزی عرضه داشتم خوبست برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود. فرمود: لَيسَ عِندَ رَبِّنَا صَبَاحٌ وَلا مَساءٌ»، «آن کس که برای رضای خدا به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند. https://eitaa.com/olamaerabane
از جناب شیخ نقل شده است: «شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می کردم برای درک فضیلت نماز اول وقت - وارد شبستان مسجد شدم دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هاله ای از نور اطراف سر او را گرفته، پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مأنوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است پس از پایان نماز همراه او از مسجد خارج شدم نزدیک در مسجد، وی با خادم مسجد بگو مگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد پس از عصبانیت دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد. https://eitaa.com/olamaerabane
حضرت حجت الاسلام والمسلمین سجادی اصفهانی در ضمن خاطراتش بیان می کند در این اواخری که دیگر بیت امام در نجف در محاصره بود کم کم ما را هم نمی گذاشتند به منزل ایشان برویم و ما خیلی ناراحت بودیم. یک شب من در خواب دیدم که در بیرونی منزل امام آمده ام. مشاهده کردم امام زمان ایستاده اند مصافحه کردم دیدم منتظر شخصی هستند یک دفعه دیدم امام خمینی از بیتشان بیرون آمدند. و این دو آقا به طرف شارع الرسول که یک خیابانی است از حرم به طرف قبله) حرکت کردند و دنبالشان جمعیت زیادی بود ولی در بین این جمعیت عرب نبود. https://eitaa.com/olamaerabane
در انجام واجبات الهی بکوشید. از گرایش به سمت محرمات بپرهیزید. گناه حجاب میان «مخلوق» و «خالق» است. این آلودگی ها را به آب توبه بشویید. حضور قلب در «نماز» اگر «ملکه انسان شود روح را در عوالم ملکوت سیر می دهد. بهترین اعمال مستحبی زیارت حضرت سید الشهداء است همراه با معرفت. ما یک دل بیشتر نداریم حیف است که این کعبه را بتخانه کنیم و دلبستگی به این و آن را جانشین محبت خدا سازیم. محبت امام حسین محک ایمان است. کسانی که با اهل بیت میانه ای ندارند دارای قلب هایی مهر شده اند. حضرت ولی عصر بیشتر از من و شما بی قرار ظهورند. «غیرت» و «شرف» و «جوانمردی تا همیشه شرمنده حضرت ابوالفضل خواهندبود. شیخ جعفر آقا مجتهدی: کوتاه ترین و مطمئن ترین راه محبت اهل بیت و خدمت خالصانه به خلق خداست https://eitaa.com/olamaerabane
خطیب توانا، حجت الاسلام والمسلمین سید قاسم شجاعی می فرمایند: روزی بعد از یکی از منبرها که رفته بودم برای اولین بار با جناب شیخ برخورد کردم کلاه هایی دستش بود و گویا عازم بازار بود سلام کردم، نگاهی به صورت من کرد و فرمود: «پسر پیغمبر و نوکر امام حسین نمازش تا الان نمی ماند. گفتم چشم در حالتی که دو ساعت به غروب مانده بود و آن روز مهمان بودم و تا آن ساعت نماز نخوانده بودم به محض اینکه به صورتم نگاه کرد، این حالت را در من دید و گوشزد فرمودند. https://eitaa.com/olamaerabane
آیت الله ابراهیم امینی از شاگردان علامه طباطبایی آخرین روزهای حیات علامه را این گونه توصیف میکند در آخرین شبی که روز بعد از آن استاد را از منزل به بیمارستان بردند در محضرش بودیم. مدتی بیهوش بودند. بعد از ساعتی به هوش آمده، حدود سه ربع در بستر نشستند با همان وضع سابق به گوشه اتاق نگاه می کردند و به دنبال آن خوابیدند مدتی بعد که به هوش آمدند از جا حرکت کرده، به طوری که گویا می خواستند به پا خیزند. عرض کردیم میل دارید برخیزید؟ فرمودند آن دو نفر که در انتظارشان بودم آمدند و به گوشه اتاق خیره خیره نگاه می کردند.» https://eitaa.com/olamaerabane
در دیداری که در اواخر عمر شریف حضرت آیت الله مرحوم میرزا احمد سیبویه، برای حقیر و جمعی از دوستان حاصل گردید، ایشان فرمودند: «حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری بسیار بکاء بودند (زیاد گریه می کردند) وقتی پای منبر ما می آمدند پشت منبر مینشستند و برای اهل بیت گریه می کردند. وقتی که می خواستم ایران بیایم نزد ایشان رفتم و برای سفرم استخاره کردم. فرمود: بروید تهران به نفع شماست. گفتم آقا منزل چه میشود؟ فرمودند: تا بروید تهران، منزل هم درست می شود. اتفاقاً همینطور هم شد. یعنی وقتی به تهران آمدم، منزل درست شده بود، و در همین منزلی که الان سکونت دارم مستقر شدم و با فرصت کافی منزل نجف را فروختم و پول همین خانه را پرداخت کردم https://eitaa.com/olamaerabane
آیت الله العظمی حاج آقا موسی زنجانی با چند واسطه از مرحوم آیت الله میرزا محمد حسین نایینی نقل فرمودند که: مرحوم آقای حاج شیخ باقر نجفی مسجد شاهی روزهای جمعه در مسجد امام [شاه سابق اصفهان صحبت می کرد. من [ میرزا حسین نائینی با یکی از رفقا یک روز دوشنبه ای به خیال این که روز جمعه است به مسجد رفتم تا از صحبت های مرحوم حاج شیخ باقر نجفی مسجد شاهی استفاده کنیم پس از پایان صحبتهای ایشان از مسجد، بیرون آمدیم بعد متوجه شدیم که آن روز دوشنبه بوده است نه جمعه. روز جمعه فرا رسید و دوباره به مسجد رفتیم ولی با کمال تعجب دیدیم که همان مجلس و همان حرفها و شنوندگان هم همان شنوندگان می باشند . ۲ https://eitaa.com/olamaerabane
مرحوم حاج ملا آقا جان الله دو بار در عالم مکاشفه به یکی از نزدیک ترین شاگردانش فرموده است: «من در بهشت دربان سید الشهداء الا هستم!» لقب عتیق را نیز حضرت سید الشهداء الله به او داده و فرموده بودند: «أنت عتیق» یعنی تو از تمام دلبستگیهای غیر خدائی آزاد هستی. https://eitaa.com/olamaerabane
حجت الاسلام عباسی مسئول حوزه علمیه لنگرود از شاگردان آیت الله بهجت می گفت: روزی قصد استخاره داشتم همراه دوستم در طبقه بالای مسجد نشسته بودیم و خجالت میکشیدم که بروم و از آقا بخواهم برایم استخاره کنند. بنا بر این به دوستم گفتم شما بروید و برای من استخاره ای بگیرید آقا در کنار دیوار نشسته بود و جمعی گرد ایشان برای استخاره نوبت به دوست من رسید و آیت الله بهجت برایشان استخاره گرفت ولی جواب استخاره را با اشاره به من که در طبقه بالای مسجد نشسته بودم، دادند. https://eitaa.com/olamaerabane
در زمان قدیم که مسجد جمکران مانند الان مورد توجه عموم نبود و برق هم نداشت و شبهای چهارشنبه چند نفری به مسجد مشرف میشدند شخصی بود به نام حاجی صاحب الزمانی، که شاید حدود نود سال عمر داشت و چهل سال در مسجد جمکران بیتوته کرده بود و با مرحوم ابوی رابطه نزدیکی داشت. ایشان (حضرت آية الله العظمی مرعشی نجفی هر روز غروب با درشکه از قم به مسجد جمکران می رفتند و شب ساعت دو نیمه شب بر میگشتند. یک شب که من خردسال بودم همراه ایشان رفتم و در مسجد جمکران خوابیدم. نیمه های شب که از خواب بیدار شدم دیدم مرحوم ابویم با آن پیرمرد در یک ردیف نشسته اند و اشک می ریزند و گریه میکنند. والده من نقل میکرد هنگامی که ایشان میخواستند به مسجد جمکران مشرف شوند بشاش و خندان بودند و هنگامی که بر میگشتند نورانیتی پیدا می کردند و معلوم بود خیلی گریه کرده اند. https://eitaa.com/olamaerabane
علامه طباطبایی می فرمودند عیال ما زن بسیار مؤمن و بزرگوار بود؛ ما در معیت ایشان برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدیم، و ایام عاشورا برای زیارت به کربلا می آمدیم و پس از پایان این مدت چون به تبریز مراجعت کردیم؛ روز عاشورایی ایشان در منزل نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشورا بود؛ می گوید: دلم ناگهان شکست؛ و با خود گفتم ده سال در کنار مرقد مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین اله در روز عاشورا بودیم و امروز از این فیض محروم شده ایم. یک مرتبه دیدم که در حرم مطهر در زاویه حرم بین بالا سر و روبرو ایستاده ام و رو به قبر مطهر مشغول خواندن زیارت هستم؛ و حرم مطهر و خصوصیات آن به طور سابق بود؛ ولی چون روز عاشورا بود و مردم غالباً برای تماشای دسته و سینه زنان میروند فقط در پائین پای مبارک مقابل قبر سایر شهدا چند نفری ایستاده و بعضی از خدام برای آنها مشغول زیارت خواندن هستند. و چون به خود آمدم دیدم در خانه ی خود نشسته؛ و در همان محل مشغول خواندن بقیه ی زیارت هستم. https://eitaa.com/olamaerabane
حضرت آیت الله کوهستانی فرمود: هنگامی که افشار طوس - که یکی از عمال رژیم پهلوی در خراسان بود - حرم امام رضا را به توپ بسته بود من در حرم مشغول نماز بودم. هیچ نترسیدم و به آن نماز امیدوارم https://eitaa.com/olamaerabane
در کتاب روح مجرد یادنامه عارف ،عظیم حاج سید هاشم حداد و به قلم وزین استاد علامه تهرانی آمده است: رفقای کاظمینی میگفتند یک روز با ماشینهای مینی بوس (کبریتی شکل عراق) از کربلا با آقای حداد از کربلا به کاظمین می آمدیم. در بین راه شاگرد شوفر خواست کرایه ها را جمع کند گفت شما چند نفرید؟ آقای حداد گفتند: پنج نفریم. او گفت: نه، شما شش نفرید. حاج سیدهاشم باز می شمارد و می گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم. ما هم می دانستیم که مجموعاً شش نفریم ولی مخصوصاً حرفی نمی زدیم تا ماجرا کشف شود. باز شاگرد شوفر گفت: شش نفرید ایشان گفتند ای برادرم! مگر نمی بینی؟! در این حال اشاره نمودند و تک تک افراد را شمردند این یکی دو تا سه تا چهار تا و این هم پنج تا دیگر تو چه میگویی؟ او گفت ای سید آخر تو خودت را حساب نمی کنی ؟ عجیب اینجاست که در آن حال باز هم آقای حداد خود را گم کرده بود و چنان غرق عالم توحید بود که نمی توانستند توجه به لباس بدن نموده و خود را به حساب آورد. تا اینکه دوستان از ایشان خواهش میکنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این شاگرد درست میگوید و میخواهد کرایه شش نفر را بگیرد. وی نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند کرایه شش نفر را میدهد. خودشان می فرمودند در آن موقعیت به هیچ وجه نمی توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه یقینی که به جهت تعبد سخن دوستان دادم https://eitaa.com/olamaerabane
: نکنید_و_نماز_اول_وقت_بخوانید. یکی از فضلاء می گوید: به محضر آیت الله بهجت نامه ای نوشتم و از ایشان تقاضا کردم بیان بفرمایند برای ازدیاد محبت به محضرت حق و ولی عصر چه بکنیم؟ در جواب مرقوم فرمودند گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید. https://eitaa.com/olamaerabane
قال امام الصادق : العارِفُ شَحْصُهُ مَعَ الخَلْقِ وَ قَلَبُه مَعَ اللهُ لَوسَها قَلَبُهُ عَنِ اللَّهِ طَرَفَهِ عَيْنٍ لَمَاتَ شَوقاً إليه.» امام صادق می فرماید: جسم عارف با مردم و قلبش با خداست و اگر چشم برهم زدنی از یاد خدا غافل شود از شوق او خواهد مرد. كرامات علماء / ج ۱ ص ۲۰۳ ـ به نقل از بحارالانوار، ج ۳، ص ۱۴ https://eitaa.com/olamaerabane
حجت الاسلام حیدری کاشانی از شاگردان مرحوم حضرت آیت الله بهاء الدینی در کتاب «سیری در آفاق آورده است که یک روز که در خدمت حضرت آیت الله بهاء الدینی بودم یکی از علمای حوزه که او نیز آنجا بود خدمت آقا عرض کرد: حاج احمد آقا یکی دو ماه قبل از فوتش روزی به من گفت: امام را در خواب دیدم از او پرسیدم آنجا چه خبر است؟ امام با فریادی که تا آن وقت از او ندیده بودم، صدا زد احمد! انبیاء و اولیاء همه را به ما نگفتند و گوشه ای از آن را به ما نشان دادند. شاید چون مغزمان نمی کشید نگفتند و بعد امام دست خود را حرکت داد و فرمود: حتی این هم حساب دارد. لذا احمد آقا این اواخر منزوی شده بود و گاهی در جاهایی تنهایی بسر می برد. https://eitaa.com/olamaerabane
یکی از دوستان موثق می گفت: روز فوت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، زنی مسیحی در مسیر جنازه به سرو سینه خود می زد و شیون می کرد. گفتم: مگر تو مسیحی نیستی؟ آخر این مرد روحانی مسلمان است. گفت: این دو دخترم که با من هستند، چندی قبل، به مرضی دچار شدند که هر چه مداوا کردیم فایده نداشت. حتی پزشکان آمریکایی نیز این دو را جواب کردند. رفته رفته بیماریشان سخت تر شد و به حال نزع افتادند. بانوی همسایه که زنی مسلمان است چون حال پریشان مرا دید، گفت: برای شفای بیماران خود، به قریه «نخودک برو و از حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که دم عیسی دارد کمک بخواه. بیا چادر مرا بر سر کن و به آنجا برو از روی درماندگی چادر او را بر سر کردم و پرسان پرسان به آن ده که محل سکونت حضرت شیخ بود رسیدم، دیدم که جلو در خانه نشسته و گروهی از حاجتمندان اطرافشان را گرفته اند. من هم بدون آنکه مذهب خود را اظهار کنم پریشانی خود را عرضه نمودم فرمودند: این دو انجیر را بگیر و به آن زن همسایه که مسلمان است بده تا با وضو آنها را به دختران تو بخوراند. گفتم قادر به خوردن نیستند، فرمودند: در آب حل کنند و به ایشان بدهند به شهر بازگشتم و انجیرها را به آن زن مسلمان دادم و او نیز وضو ساخت و آنها را در آب حل کرد و در دهان دختران بیمار من ریخت. ناگهان پس از چند دقیقه چشم گشودند و شفا یافتند. آری چنین مردی از میان ما رفته است. https://eitaa.com/olamaerabane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهانت بی‌شرمانه یک نظامی صهیونیست به قرآن کریم 🔹صهیونیست‌ها که نشان داده‌اند در ارتکاب جنایت علیه مردم بی‌دفاع فلسطین، هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیستند، با اهانت بی‌شرمانه به قرآن کریم نشان دادند بر خلاف ادعایشان، هیچ بویی از دین و یهودیت یکی از ادیان الهی هم نبرده‌اند. ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅ به هر حال آیت الله میرزا علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی در روز دوشنبه چهارم ربیع المولود سال ۱۳۶۶ ق. مطابق هفتم بهمن در نجف اشرف وفات کرد و در وادی السلام نزد پدر خود دفن شد. شیخ محمد سماوی، ابیاتی در رثای وی دارد که ماده تاریخ آن این است: «قضی على العلم بالاعمال مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است. https://eitaa.com/olamaerabane
استاد می فرمودند: بعضی شبها به وادی السلام میرفتم عمامه زیر سر و عبا به رو می انداختم و میخوابیدم. با اینکه قبرستان مخوف بود و من هم شجاع نبودم اما میل شدید و ادارم می کرد که شبها به قبرستان بروم و از هیچ چیز نترسم گاهی هم در گرمای شدید نجف به وادی السلام میرفتم و بعضی درسها را در وادی السلام برای طلاب تدریس می کردم. https://eitaa.com/olamaerabane
آقای خوشدل خادم مسجد جامع بازار تهران نماز آیت الله شاه آبادی را این گونه توصیف مینماید مشغول اقامه نماز در شبستان بودیم از بالای محراب از یک پنجره باز ماری جلوی سجاده آقای شاه آبادی افتاد جماعت پراکنده شد اما ایشان نماز را ادامه دادند و مار بعد از نماز از آن جا دور شد و ایشان از شدت حضور قلب متوجه مار نشدند. https://eitaa.com/olamaerabane
به هر حال آیت الله میرزا علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی در روز دوشنبه چهارم ربیع المولود سال ۱۳۶۶ ق. مطابق هفتم بهمن در نجف اشرف وفات کرد و در وادی السلام نزد پدر خود دفن شد. شیخ محمد سماوی، ابیاتی در رثای وی دارد که ماده تاریخ آن این است: «قضی على العلم بالاعمال مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است. https://eitaa.com/olamaerabane