eitaa logo
دنیاے قــــدیم...💯
74.7هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
5 فایل
﷽ 📸مجموعه ای بسیار نفیــــس و خاطره انگیز از تصاویر آرشیوی و حکایتــــ های قدیمــــی پیش ماست همراه ما بمانید 😎🤞 #همراه‌با‌کلی‌مطالب‌نوستالژی. اگه‌این‌کانال‌حالتوخوب‌کرد‌به‌بقیه‌هم‌معرفیش‌کن🪻 ‌فقط تبلیغات👇 @ham_18
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
🚭ترک اعتیاد به انواع مواد مخدر و محرک و سیگار((در کمتر از 30 روز))👇😍 👇 ⭕️بدون درد و خماری و وسوسه ⭕بدون نیاز به بستری و مرخصی و محرمانه ⭕️با بیش از 12,800 هزار نفر درمانجو ✅ ایجاد بی میلی شدید در هفته اول✅ 🍀کاملا گیاهی و بدون عوارض و بازگشت🍀 😱با تخفیف عالی 30 درصدی داروها😱 🔴جهت مشاوره رایگان فرم زیر رو پر کنید👇 https://formafzar.com/form/8ni9y https://formafzar.com/form/8ni9y لینک کانال ما جهت عضویت🙂👇👇 https://eitaa.com/joinchat/295043127C46ff39e353
این وضعیت دهه‌شصتی‌ها ست!😐 زمان تحصیل‌ می‌دویدند، دوران دانشگاه با کنکور پدرشان دراومد! زمان اشتغال که رسید صندلی‌ها را دهه چهل و پنجاهی‌ها پر کرده ‌بودند و تا همین الان هم خالی ‌نکردند! زمان جوانی و تشکیل خانواده بهشون مسکن؛ اشتغال و درآمد مناسب نرسید و منصرف شدند! زمان میانسالی هم احتمالا باید باز برای فرزندانشان بدوند؛ چون نسل جدید کلا حس کار کردن ندارند یا کاری در شان‌شان یافت نمی‌شه! زمان سالمندی هم لابد باید در به در دنبال خونه سالمندان خالی بگردند! از این نسل سوخته تر داریم؟🙁 💯اینجا خاطرات هر ایرانی زنده میشه/کلیک کن
یکی از قشنگ‌ترین نامه‌هایی که خوندم نامه دکتر علی شریعتی به همسرش، موقعی که دعوا کرده بودن بود: "عزیز مهربان بداخلاق صبور تندجوش، پرحرف حرف نشنو، بدترین بد و خوب‌ترین خوب، با وی نتوان زیستن، بی وی نتوان بودن؛ یک جور درهم برهم شلوغ پلوغ قروقاطی عزیزی که تو را نمی‌توانم تحمل کنم و بی تو نمی‌توانم زندگی کنم....!" ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
فرخنده سه گلابی داشت 2 گلابی از آنها رو خورد...😄 کتاب ریاضی دوم دبستان سال 1308 شمسی ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
اعلامیه به عموم دارالخلافه تهران مبنی بر اخطار به قصابان جهت فروش گوشت بر اساس قیمت تعیین‌شده، در فروردین سال 1285 ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
صدای بابا: گرفتین...؟ بزنم؟... و بعدش باران توت و جیغ ما بچه‌ها... شولولولوووووو.... و مسابقه برای برداشتن توت‌های سفیدتر و تپل‌تر از رو زمین جای مادربزرگ با پارچ پر از دوغ محلی خالی... جای بابابزرگ خالی که کلی توت تو ظرف کنه برا همسایه‌ها... ‌ فصلها میگذرند، درختها توت میدن، ولی خوشی گذشته توی همون زمان موند و تکرار نشد. 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
✔️دانستنی‌های جالب دربارهٔ زبان فارسى زبان فارسى در ٢٩ كشور جهان صحبت میشه، که در ردیف ششم بعد از زبان اسپانيايى و قبل از زبان آلمانى (از نظر تعداد كشورهایی که توی اونها فارسى صحبت می‌کنند) رده‌بندى شده! زبان فارسى دومین زبان كلاسيک جهان بعد از زبان يونانى شناخته شده و همهٔ ويژگی‌هاى يک زبان كلاسيک رو داره. زبان‌هاى لاتين و سانسكريت در رديف‌هاى سوم و چهارم قرار دارند!! زبان فارسى از نظر تنوع مَتَل (ضرب‌المثل) بین سه کشور اول دنیاست! زبان فارسی از نظر دامنه و تنوع واژه‌ها يكى از پرمايه‌ترين و بزرگترين زبان‌های دنیاست. در كمتر زبانى فرهنگ‌لغاتى مثل لغت‌نامه‌ی ١٨جلدی دهخدا و يا فرهنگ معين در ۶ جلد ديده میشه!! زبان فارسى توانايى ساختن ۲۲۵ ميليون واژه را داره كه در ميان زبان‌هاى گيتى بى‌همتاست!! زبان فارسی سیزدهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب و اینترنته!! زبان فارسى يک سده از لاتين و دوازده سده از انگليسى جلوتره!! از ده شاعر برتر جهان پنج نفر از آنها فارسی‌زبان‌اند. آخرین نکته هم اینکه زبان فارسی زبانی‌ست که میشه تعداد زیادی فعل رو کنار هم گذاشت و در آخر هم یه جمله معنی‌دار داشت. مثلا: داشتم، میرفتم، دیدم، گرفته، نشسته، گفتم، بذار، بپرسم، ببینم، میاد، نمیاد، دیدم، میگه، نمیخوام، بیام، میخوام، برم، بگیرم، بخوابم!!! ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
...ببینید چی پیدا کردم😍 کیا این آدامس ها رو یادشونه؟؟ آدامس love is....❤ 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
دستگیری خلبان آمریکایی توسط یک دختر! جنگ ویتنام سال ۱۹۶۷ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
قورمه سبزی خورشتی ست که به اعتقاد ما عطرِ نوستالژی آن بویِ زندگی می‌دهد...💚 و هر کسی رو به یاد سر پنجه‌های طلایی مادر و سفره‌های رنگینش می‌اندازد 😍 ‌ قبول دارید عطر قورمه سبزی مادرا هیچ جای دنیا پیدا نمیشه 😋 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
گرگ و نعل طلا !🐺 یک روز یک مرد روستایی یک کوله بار روی خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پیر و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پای خر به سوراخی رفت و به زمین غلطید. بعد از اینکه روستایی به زور خر را از زمین بلند کرد معلوم شد پای خر شکسته و دیگر نمی تواند راه برود. روستایی کوله بار را به دوش گرفت و خر پا شکسته را در بیابان ول کرد و رفت. خر بدبخت در صحرا مانده بود و با خود فکر می کرد که «یک عمر برای این بی انصاف ها بار کشیدم و حالا که پیر و دردمند شده ام مرا به گرگ بیابان می سپارند و می روند.» خر با حسرت به هر طرف نگاه می کرد و یک وقت دید که راستی راستی از دور یک گرگ را می‌بیند. گرگ درنده همین که خر را در صحرا افتاده دید خوشحال شد و فریادی از شادی کشید و شروع کرد به پیش آمدن تا خر را از هم بدرد و بخورد. خر فکر کرد: «اگر می‌توانستم راه بروم، دست و پایی می‌کردم و کوششی به کار می‌بردم و شاید زورم به گرگ می‌رسید. ولی حالا هم نباید ناامید باشم و تسلیم گرگ شوم. پای شکسته مهم نیست. تا وقتی مغز کار می‌کند برای هر گرفتاری چاره‌ای پیدا می‌شود.» نقشه ای کشید، به زحمت از جای خود برخاست و ایستاد اما نمی‌توانست قدم از قدم بردارد. همین که گرگ به او نزدیک شد خر گفت: «ای سالار درندگان، سلام.» گرگ از رفتار خر تعجب کرد و گفت: «سلام، چرا اینجا خوابیده بودی؟» خر گفت: «نخوابیده بودم بلکه افتاده بودم، بیمارم و دردمندم و حالا هم نمی‌توانم از جایم تکان بخورم. این را می‌گویم که بدانی هیچ کاری از دستم بر نمی‌آید، نه فرار، نه دعوا، و درست و حسابی در اختیار تو هستم ولی پیش از مرگم یک خواهش از تو دارم.» گرگ پرسید: «خواهش؟ چه خواهشی؟» خر گفت: «ببین ای گرگ عزیز، درست است که من خرم ولی خر هم تا جان دارد جانش شیرین است، همانطور که جان آدم برای خودش شیرین است. البته مرگ من خیلی نزدیک است و گوشت من هم قسمت تو است. می‌بینی که در این بیابان دیگر هیچ کس نیست. من هم راضی‌ام، نوش جانت و حلالت باشد. ولی خواهشم این است که کمی لطف و مرحمت داشته باشی و تا وقتی هوش و حواس من بجا هست و بیحال نشده‌ام در خوردن من عجله نکنی و بیخود و بی‌جهت گناه کشتن مرا به گردن نگیری، چرا که اکنون دست و پای من دارد می‌لرزد و زورکی خودم را نگاهداشته‌ام و تا چند لحظه دیگر خودم از دنیا می‌روم. در عوض من هم یک خوبی به تو می‌کنم و چیزی را که نمی‌دانی و خبر نداری به تو می‌دهم که با آن بتوانی صد تا خر دیگر هم بخری.» گرگ گفت: «خواهشت را قبول می‌کنم ولی آن چیزی که می‌گویی کجاست؟ خر را با پول می خرند نه با حرف.» خر گفت: «صحیح است، من هم طلای خالص به تو می دهم. خوب گوش کن، صاحب من یک شخص ثروتمند است و آنقدر طلا و نقره دارد که نپرس و چون من در نظرش خیلی عزیز بودم برای من بهترین زندگی را درست کرده بود. آخور مرا با سنگ مرمر ساخته بود، طویله ام را با آجر کاشی فرش می کرد، توبره‌ام را با ابریشم می‌بافت و پالان مرا از مخمل و حریر می‌دوخت و بجای کاه و جو همیشه نقل و نبات به من می‌داد. گوشت من هم خیلی شیرین است حالا می‌خوری و می‌بینی. آنوقت چون خیلی خاطرم عزیز بود همیشه نعل‌های دست و پای مرا هم از طلای خالص می‌ساخت و من امروز تنها و بی اجازه به گردش آمده بودم که حالم به هم خورد. حالا که گذشت ولی من خیلی خر ناز پرورده‌ای هستم و نعلهای دست و پای من از طلا است و تو که گرگ خوبی هستی می‌توانی این نعلها را از دست و پایم بکنی و با آن صد تا خر بخری. بیا نگاه کن ببین چه نعلهای پر قیمتی دارم!» همانطور که دیگران به طمع مال و منال گرفتار می‌شوند گرگ هم به طمع افتاد و رفت تا نعل خر را تماشا کند. اما همین که به پاهای خر نزدیک شد خر وقت را غنیمت شمرد و با همه زوری که داشت لگد محکمی به پوزه گرگ زد و دندانهایش را در دهانش ریخت و دستش را شکست. گرگ از ترس و از درد فریاد کشید و گفت: «عجب خری هستی!» خر گفت: «عجب که ندارد، ولی می‌بینی که هر دیوانه‌ای در کار خودش هوشیار است. تا تو باشی و دیگر هوس گوشت خر نکنی!» گرگ شکست خورده ناله کنان و لنگان لنگان از آنجا فرار کرد. در راه روباهی به او برخورد و با دیدن دست شل و پوزه خونین گرگ از او پرسید: «ای سرور عزیز، این چه حال است و دست و صورتت چه شده، شکارچی تیرانداز کجا بود؟» گرگ گفت: «شکارچی تیرانداز نبود، من این بلا را خودم بر سر خودم آوردم.» روباه گفت: «خودت؟ چطور؟ مگر چه کار کردی؟» گرگ گفت: «هیچی، آمدم شغلم را تغییر بدهم و اینطور شد. کار من سلاخی و قصابی بود، زرگری و آهنگری بلد نبودم ولی امروز رفتم نعلبندی کنم! 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
🌸 جدیدترین روش ترک اعتیاد با ایجاد بی میلی شدید نسبت به مواد در ابتدای شروع دوره درمان 🌸 ترک قطعی و ریشه ای اعتیاد به انواع مخدرهای سنتی و صنعتی مانند: تریاک ، شیره ، هروئین سورچه ، شیشه ، ترامادول دتا هندی ، اُپیوم ، ب۲ و ... 🔴 با تاییدیه رسمی از سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت 🔴 بدون درد و خماری و بدون نیاز به بستری و غیبت از محل کار شروع درمان و دریافت مشاوره: لینک کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2978546406C8223b5c099
پشت صحنه خونه مادربزرگه در ۲۶ سال قبل 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
متن نامه امیرکبیر به ناصرالدین شاه که در آن از همسرش به شاه شکایت کرده است : اینکه با خانم صلح اتفاق افتاد زیاد بجا شد و این غلام نوشته نواب (مادر شاه ،مهد علیا) را به جهتی نگاه داشت.اما آنکه مرقوم داشته اند که ملک زاده(عزت الدوله) را برای راحتی مشا به امیر دادم،خبر نداد که جان امیر را به چه بلا انداخته است.باری وجود همایون سلامت باشد؛بر این غلام میگذرد اما به نمک شاهنشاه روحنا فداه مثل مرگ میگذرد.لابدا عرض کردم ... عزت الوله خواهر تنی ناصرالدین‌شاه بود که در جوانی به عقد امیرکبیر درآمد. پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزت‌الدوله که هنوز در مرگ شوهر سیاهپوش بود، به فرمان مادر ابتدا با میرزا کاظم خان (پسر میرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج نمود. عزت‌الدوله در اواخر عمر می‌گفت: یک موی گندیده آن بچه آشپز، می‌ارزید به تمام هیکل این بچه اعیان‌ها . به نقل از کتاب امیرکبیر و ایران ، فریدون آدمیت 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
‏بچه های امروز با اسکوتر میرن سوپرمارکت ما قدیما با کپسول گاز خالی میرفتیم با کپسول پر برمیگشتیم.😂 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
چهارشنبه بود که استاد ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺷﻔﺎﻫﯽ! ﻫﻤﺎﻥ لحظه ﮔﻔﺖ: ﺍﺻﻼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﮐﺘﺒﯽ! ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ اما استاد ﮔﻔﺖ: همین ﮐﻪ ﻫﺴﺖ!! ﻫﺮﮐﺲ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ! ﺍﺯ ۵۰ ﻧﻔﺮ فقط ۳ ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭ استاد ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ! ﺑﻌﺪ از امتحان رو ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎ ۱۰ ﻧﻤﺮﻩ ﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ! ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ... استاد ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ۳ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ۲۰ ﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ! ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ که چرا ... استاد ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻇﻠﻢ ﺭﻓﺘﯿﺪ ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺱ ﻇﻠﻢ ﺳﺘﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ؛ یاد بگیرید هیچ وقت زیر بار حرف زور نروید. آن استاد ؛ کسی جز دکتر حسابی نبود 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
قدیما وقتی یه چیزی گرون میشده اینجوری باهاش برخورد میکردن نه مث الان برن صف‌ بکشن برای خریدش ! تحریم میوه به علت گرونی در سال ۵۶ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای شنیدنی و زیرخاکی شهید بهشتی راجع به اصل۲۶ قانون اساسی، تفتیش عقاید در قانون اساسی، که شنیدن و دیدن آن ضروری است! ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
عارفی را گفتند : محبت را از که آموختی؟ گفت : از درخت شکوفه پرسیدند چگونه؟ گفت : هر موقع به او لگدی زدم به جای تلافی بر سرم شکوفه ریخت ... 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
حموم رفتن زمان ما : میرفتیم تو حموم یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما! اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود! یه عر میزدیم از سوزش، مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر. بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد! یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم! بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن! بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود! دو لایه از پوستمونو بر میداشتن، فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن. بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن، یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش. بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!😂😅 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
قبلا خونه پر بود از مو، با شوهرم همیشه دعوا میکردیم حتی توی غذا مو پیدا میشد خیلی افسرده بودم😩 الان خیلیاتون مشکل ریزش مو دارین😔 امروز میخام کانالی که ریزش موهامو درمان کرد رو بهتون معرفی کنم🥰 توی ۲هفته ریزش‌موهام به طور کامل قطع شد😳 با یه درمان گیاهی ، بدون عوارض ، طریقه مصرف راحت و هزینه خیلی کم همه ی این مشکلات تموم شد😍 برید کانالشو ببینید و یه سر بهش بزنید https://eitaa.com/joinchat/2900951660Cc1f0916c7c الان هم 6 ماه دوره درمانم تموم شده و نتیجه ایی که دارم ثابته 📞۰۹۰۵۳۳۱۴۹۱۳ ⚜️ محمدی مشاور پوست و مو ⚜️