eitaa logo
روان شناسی، فلسفه، ادبیات
404 دنبال‌کننده
159 عکس
50 ویدیو
14 فایل
مطالبی در زمینه: #روان_شناسی #تربیت #فلسفه #ادبیات_شعر_داستان #علوم_دینی #جامعه_شناسی ارائه پیشنهادات: @alibalaei
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه واژه به قد و قامت وصفت نرسد باز این معجزه ی دل به صدا می آید بین اوصاف جهان هرچه که گشتم، دیدم چقَدَر زینت بابا به شما می آید https://eitaa.com/olomeeansani
"أرض الغياب" هي ذي أرض العذابْ لا غدٌ آتٍ ولا ريحٌ تُضيءُ أيُّ صوت سيجيءُ يا أحبّائي في أرض الغيابْ. -------------------- «سرزمین نبودن» این است سرزمین عذاب نه فردایی نه روشنای بادی... یاران! کدامین صدا خواهد آمد؛ در سرزمین «نبودن». . https://eitaa.com/olomeeansani
رفتی که بسوزاندم این فاصله اما با خاطره ات لذت دیدار گرفتیم مجنون ز چه رو این همه آوازه گرفتی؟ ما یار ندیده تب دلدار گرفتیم https://eitaa.com/olomeeansani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا درداتو فراموش کن آتیش سینه مو خاموش کن اینجوری میگم که آروم شی تو فقط چیزی نگو گوش کن علی بالایی https://eitaa.com/olomeeansani
ناگهان عرصه‌ ی جنگ آوری قاتل شد پشت در بود که قرآن علی نازل شد کفر می خواست که توحید زمین گیر شود فاطمه خورد زمین و هدفش حاصل شد ع_ب https://eitaa.com/olomeeansani
دل خسته ام از اینکه مجبورم بگویم خوبم اما نیستم از اینکه تنهایم در این مدت ولی گفتم که تنها نیستم یا اهل اینجا نیستم من چشم را بی آبرو کردم نشستم روبروی آینه تا چشم در چشم تو با او گفتگو کردم نمی داند کسی اما دوباره مرگ را هم آرزو کردم (ع_ب) https://eitaa.com/olomeeansani
شروع تازه ی ما بود، آسمان بارید نگاه ثانیه ها خیره بر زمان بارید گُلی که از نم باران به خاک می افتاد شروع کرد بگرید، که باغبان بارید روا نبود که از خانه ی دلت بروم به میزبان برسانید،میهمان بارید به تیر عشق زمین خوردم و نمی دانی همین که تیر رها می شد از کمان بارید چکید خونِ دلِ من به آستان زمین به حال خستگی این دل آستان بارید به گل نشست همه خاطراتم آن وقتی که ابرهای دو چشم تو بی امان بارید بدون عشق جهان ظلمتی مه آلود است رسید تا که به این جمله، ناگهان بارید شعر از: علی بالایی https://eitaa.com/olomeeansani
دو چشمم روزگار کهنه را پر شیب می بیند نفهمیدی بدون تو دلم آسیب می بیند پس از تو هیچ کس با قلب خون من نمی سازد که این کاشانه را در معرض تخریب می بیند https://eitaa.com/olomeeansani
إذا أحبَبتَ رَجُلاً فَأَخبِرهُ بِذلِكَ؛ فَإِنَّهُ أثبَتُ لِلمَوَدَّةِ بَينَكُما. امام صادق علیه السلام: هرگاه كسی را دوست داشتی، از آن [محبّت] باخبرش ساز، كه این كار، دوستی میان شما را پایدارتر می كند. پ ن:زندگی اجتماعی انسان ها، بر پایه ی محبت دوام و قوام خواهد داشت. در انجام این مهم، کوتاهی ممنوع است. https://eitaa.com/olomeeansani
#ادبیات #شعر_ترانه محاوره گویی پاییزُ از پنجره ها میبینم هوای کوچه بی تو بارونیه بعد تو حبس ابد زمونه ام دل تو حصار خونه زندونیه من به تو وابسته تر از همیشه ام چون به تو گیرِ دل بی طاقتم راحت از این کوچه گذشتی ولی ندیدی بی چارتم، آوارتم دل نگران خاطرات توام که روی گونه هام گذاشتی رفتی بارونیه هوای چشمای من خیس میشه قصه مون نگی نگفتی مثل غروب جمعه های پاییز دلم گرفته، سرد و بی فروغه هرکسی گفته عاشقی قشنگه راست میگه این قشنگ ترین دروغه علی بالایی #کانال_روان_شناسی_فلسفه_ادبیات https://eitaa.com/olomeeansani
بخش پنجاه و ششم کتاب راه رشد.mp3
4.83M
بخش پنجاه و ششم کتاب راه رشد: ۱_ منظور از خلاقیت چیست؟ ۲_ ارتباط تعقل و خلاقیت در کودک ۳_ چگونگی تربیت عقلانی ۴_ فن سوال مستقیم و غیر مستقیم : 🛎این صوت را از دست ندهید. https://eitaa.com/raheroshdehaery
تقصیر دل ساده ی من بود که آن روز آشفته شد و ابر نگاهم به تو افتاد گفتی که مسیری است پر از پیچ و خم این عشق من مردم از آن روز که راهم به تو افتاد تا قرعه زد آن پیر خرابات، شنیدم غم، قرعه به من خورد و دلم هم به تو افتاد علی بالایی https://eitaa.com/olomeeansani
شکست آینه ی ماه، آسمان بارید ستاره ها همه افتاده، کهکشان بارید دوباره کنگره ی عرش بی هوا لرزید زمین به گریه نشست از قضا زمان بارید علی بالایی https://eitaa.com/olomeeansani
کار فرهنگی چه چیز نیست.pdf
415.3K
کتابچه ی کار فرهنگی چه چیز نیست؟ در این جزوه می خوانید: مبانی کار فرهنگی اصول کار تشکیلاتی اخلاق جمعی نوشته: علی بالایی https://eitaa.com/olomeeansani
لازم به گفتن نیست وقتی واژه غم گین است داغی که بر قلب زمان بنشست، سنگین است با جوهر اشکم به روی صحن حک کردم عباس وقتی رفت اوضاع حرم این است (ع_ب) https://eitaa.com/olomeeansani
تا توانی دفعِ غم از خاطرِ غمناک کن در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن گر نسیمِ فیض خواهی از گلستانِ وجود یک سحر چون گل به عشقِ او گریبان چاک کن هر که بار او سبک‌تر راه او نزدیک‌تر بارِ تن بگذار و سِیر اَنجُم و افلاک کن تا ز باغِ خاطرت گل‌های شادی بشکفد هر چه در دل تخم کین داری به زیر خاک کن تا شوی فارغ بهار از بازپرس ابلهان صَوم رحمن گیر و چندی در سخن اِمساک کن ملک‌الشعرای بهار https://eitaa.com/olomeeansani
من را ببخش از اینکه گاهی فکر می کردم تو با بقیه فرق داری اما شبیه هرکسی، داغی شرر باری هم خالی از احساس و هم اندوه بسیاری البته تو آنقدر ها مثل بقیه نیستی تو می توانی با نبودت رنج باشی درد باشی اما بقیه نه تو می توانستی که گرمای غروبی سرد باشی اما بقیه نه تو می توانستی بمانی، مرد باشی اما تو رفتی تا بفهمم عشق زیبا نیست (ع_ب) https://eitaa.com/olomeeansani
من را وسط سراب انداخته اند در سیل غم و عذاب انداخته اند گفتند که عاشق بشوی آرامی در سینه ام اضطراب انداخته اند (ع_ب) https://eitaa.com/olomeeansani
راه گم کرده که باشی خطرش بیشتر است در خطر هر که بماند جگرش بیشتر است آنکه یک عمر بماند و به زحمت افتد آخر کار نماند ضررش بیشتر است کار در دید همه هرچه که شیرین باشد باز پنهان که بماند شکرش بیشتر است آنکه عاشق شود و لب به سخن نگشاید اگر ابراز نماید هنرش بیشتر است همه شمع اند اگر با خبر از عشق شدند از دل سوختگان بی خبرش بیشتر است من در آشفتگی حال زلیخا دیدم یار هرگاه نباشد اثرش بیشتر است علی بالایی https://eitaa.com/olomeeansani
چقدر می شود عاشق شد و دوام آورد؟ سوال روشن ما را جواب لازم نیست به جان چشم سیاهت عذاب دوری توست برای درد کشیده عذاب لازم نیست https://eitaa.com/olomeeansani
این سینه از اندوه سرشار است بی تابی ام از رنجِ بسیار است اما تو لبخند مرا دیدی درد مرا دیدی؟ تو می توانی قصه ی تلخ مرا این بار از پاییز دریابی و یا از سینه ای از غصه ها لبریز دریابی مرا آرام می بینی ولی من موج اقیانوس آرامم مرا شاداب می بینی ولی من جمله های پر ز ابهامم تناقض را ببین، آشوب را، آشفتگی را ببین از بعد تو، عاشق شدن را، زندگی را (ع_ب) https://eitaa.com/olomeeansani
این رنج تنهایی میان ظلمت شب را تنها دل آشفته ی شب گرد می فهمد یا غصه ی مجنون دور افتاده را شاید فریاد بیماری میان درد می فهمد https://eitaa.com/olomeeansani
چگونه موج خودش را به صخره ها می زد؟ دلم شبیه همان موج بی قرار شده است کسی که عشق بیافتد به جان او، مثلِ جنازه ای که اجل بر سرش سوار شده است https://eitaa.com/olomeeansani
چشمم به راه ماند و دل من اسیر تر هرچه گذشت عشق تو شد دلپذیر تر ای مرگ می رسی به من اما چقدر دیر ای عشق می رسی به من اما چه دیرتر (ع_ب) https://eitaa.com/olomeeansani
باز هم غصه به بار آمده می بینی که چه به روز شب تار آمده میبینی که پلک بی تاب من ابری است که دریا شده است چشم من با تو کنار آمده میبینی که https://eitaa.com/olomeeansani