eitaa logo
omatanvasata امةوسطا
352 دنبال‌کننده
519 عکس
0 ویدیو
1 فایل
پایگاه مطالعات جریان های جهان اسلام امةوسطا آدرس وب سایت : https://omatanvasata.com/ ارتباط با مدیر کانال: @Seyedabdollah11
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت هم حسن است چنانچه البانی ذیل این روایت آن را تصحیح کرد[۲۴]. لام در «لام سعد» برای جهت انتفاع است یعین ثوابش برای ام سعد است و الا هدف و غایت این کند چاه برای خداوند متعال است و سعد بن عباده با این بیان مشرک نشده چون لام برای جهت انتفاع است نه غایت. بنابراین اگر کسی ذبح بکند برای نبی، این برای جهت انتفاع است نه این که غایت و هدف نبی باشد. علمای اهل سنت هم به این نکته تذکر دادند که لام در «الذبح للنبی» برای جهت انتفاع است نه این که کسی نبی (صلی الله علیه وآله) را رب یا اله بداند چنانچه قضاعی شافعی می گوید: «من استخبر حال من يفعل ذلك من المسلمين وجدهم لا يقصدون بذبائحهم ونذورهم للأموات إلاّ الصدقة عنهم وجعل ثوابها لهم»[۲۵]؛ هركس كه حال كسي كه از مسلمانان اين كار را انجام مي دهد، مورد مطالعه قرار دهد در مي يابد كه ايشان از نذر و قرباني خويش براي مردگان غير از صدقه دادن از ايشان و فرستادن ثوابش براي آنها قصدي ندارند. داود بن سلیمان نقشبندی در رد بر وهابیت تکفیری هم به این نکته اشاره کردند[۲۶]. حتی بن عثیمین وهابی هم می گوید: «إذا ذبح الإنسان خروفاً أو غيره من بهيمة الأنعام ليتصدق به عن شخص ميت فهذا لا بأس به … فيجب التفريق بين المقصدين: فإذا قصد بالذبح أن يتصدق بلحمه ليكون ثوابه لهذا الميت فهذا لا بأس به»[۲۷]؛ اگر کسی گوسفند یا حیوان دیگری را ذبح کند تا از طرف میت صدقه بدهد، اشکالی ندارد … پس باید بین این دو قصد، فرق گذاشت: اگر قصد دارد با ذبح، گوشتش را صدقه بدهد تا ثوابش به میت داده شود، اشکالی ندارد. اما این که بن عثیمین می گوید: ذبح عبادت است و برای تقرب به خداوند است و اگر برای تقرب و تعظیم غیر خداوند (مذبوح له) انجام قرار گیرد، شرک اکبر است. در پاسخ گفته می شود: اولا: این کلام بن عثیمین (عبادت بودن ذبح به صورت مطلق) با عبارات دیگرش که بیان شده نمی سازد یعنی بن عثیمین دچار تناقض شده: از یک طرف می گوید ذبح عبادت است و برای غیر خداوند واقع نمی شود از طرف دیگر می گوید ذبح برای مهمان و ولیمه عروسی و تجارت و خوردن واقع می شود در حالی که ذبح برای مهمان و ولیمه عروسی و … برای تقرب به خداوند نیست بلکه احترام و اکرام غیر خداوند متعال است و این نشان می دهد ذبح به صورت مطلق عبادت نیست بلکه به نیت شخص بر می گردد. همچنین بن عثیمین چنانچه بیان شده قصد را دخیل در عبادت بودن ذبح می داند. از یک طرف می گوید ذبح به قصد تقرب به خدا واقع می شود و از طرف دیگر می گوید ذبح برای نبی یا ولی به عنوان این که ثوابش به آن مرده برسد جایز است. ثانیا: برخی از اعمال (نماز، روزه و …) ذاتا عبادت شمرده می شود و جزو امور تعبدی هستند و بدون نیت و قصد قربت، تکلیف به این عمل ساقط نمی گردد و برخی از اعمال (دفن میت، نجات دادن غریق، طهارت لباس، احترام به پدر و مادر و ذبح و …) جزو امور توسلی شمرده می شوند و عمل بدون نیت و قصد تقرب، واقع می شود و دائر مدار قصد قربت ونیت نیست و زمانی عبادت شمرده می شود به نیت قصد قربت عمل شده باشد. شاطبی می نویسد: «إِنَّ الْأَعْمَالَ بِالنِّيَّاتِ، وَالْمَقَاصِدَ مُعْتَبَرَةٌ فِي التَّصَرُّفَاتِ مِنَ الْعِبَادَاتِ وَالْعَادَاتِ، وَالْأَدِلَّةُ عَلَى هَذَا المعنى لا تنحصر. وَيَكْفِيكَ مِنْهَا أَنَّ الْمَقَاصِد تُفَرِّقُ بَيْنَ مَا هُوَ عَادَةٌ وَمَا هُوَ عِبَادَةٌ، وَفِي الْعِبَادَاتِ بَيْنَ مَا هُوَ وَاجِبٌ وَغَيْرُ وَاجِبٍ، وَفِي الْعَادَاتِ بَيْنَ الْوَاجِبِ وَالْمَنْدُوبِ، وَالْمُبَاحِ وَالْمَكْرُوهِ وَالْمُحَرَّمِ، والصحيبح وَالْفَاسِدِ، وَغَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْأَحْكَامِ، وَالْعَمَلُ الْوَاحِدُ يُقْصَدُ بِهِ أَمْرٌ فَيَكُونُ عِبَادَة، وَيُقْصَدُ بِهِ شيء آخر، فلا يكون كَذَلِكَ، بَلْ يُقْصَدُ بِهِ شَيْءٌ فَيَكُونُ إِيمَانًا، وَيُقْصَدُ بِهِ شَيْءٌ آخَرُ فَيَكُونُ كُفْرًا، كَالسُّجُودِ لِلَّهِ أَوْ لِلصَّنَمِ»[۲۸]؛ اعمال به نیّت‌ها بستگی دارد، و مقاصد در عبادات و عادتات که از تصرفات هستند معتبر می‌باشد و دلایل بر این معنا در شمار نمی‌آید و از آن دلایل همین برای تو کافی است که: مقاصد بین واجب و مندوب و مباح و مکروه و حرام و صحیح و فاسد و دیگر از احکام، فرق می‌گذارد. و یک نوع عمل است و با آن قصد امری می‌شود و عبادت محسوب می‌شود و از همان عمل قصد چیز دیگری می‌شود و عبادت محسوب نمی‌شود، و یا از آن عمل قصد چیزی می‌شود و ایمان محسوب می‌شود و از همان عمل قصد چیز دیگری می‌شود و کفر محسوب می‌شود؛ مانند سجده برای خداوند و برای بت.
«فَمَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِهِ مِنْ حَيَوَانٍ أَوْ جَمَادٍ كَالصَّنَمِ عَلَى وَجْهِ التَّعْظِيمِ وَالْعِبَادَةِ، لَمْ تَحِلَّ ذَبِيحَتُهُ، وَكَانَ فِعْلُهُ كُفْرًا، كَمَنْ سَجَدَ لِغَيْرِهِ سَجْدَةَ عِبَادَةٍ، وَكَذَا لَوْ ذَبَحَ لَهُ وَلِغَيْرِهِ عَلَى هَذَا الْوَجْهِ، فَأَمَّا إِذَا ذَبَحَ لِغَيْرِهِ لَا عَلَى هَذَا الْوَجْهِ، بِأَنْ ضَحَّى أَوْ ذَبَحَ لِلْكَعْبَةِ تَعْظِيمًا لَهَا لِأَنَّهَا بَيْتُ اللَّهِ تَعَالَى، أَوِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَهَذَا لَا يَجُوزُ أَنْ يَمْنَعَ حِلَّ الذَّبِيحَةِ، وَإِلَى هَذَا الْمَعْنَى، يَرْجِعُ قَوْلُ الْقَائِلِ: أَهْدَيْتُ لِلْحَرَمِ، أَوْ لِلْكَعْبَةِ، وَمِنْ هَذَا الْقَبِيلِ، الذَّبْحُ عِنْدَ اسْتِقْبَالِ السُّلْطَانِ، فَإِنْهُ اسْتِبْشَارٌ بِقُدُومِهِ، نَازِلٌ مَنْزِلَةَ ذَبْحِ الْعَقِيقَةِ لِوِلَادَةِ الْمَوْلُودِ، وَمِثْلُ هَذَا لَا يُوجِبُ الْكُفْرَ، وَكَذَا السُّجُودُ لِلْغَيْرِ تَذَلُّلًا وَخُضُوعًا. وَعَلَى هَذَا، إِذَا قَالَ الذَّابِحُ: بِاسْمِ اللَّهِ وَبَاسِمِ مُحَمَّدٍ، وَأَرَادَ: أَذْبَحُ بِاسْمِ اللَّهِ، وَأَتَبَرَّكُ بَاسِمِ مُحَمَّدٍ، فَيَنْبَغِي أَنْ لَا يَحْرُمَ. وَقَوْلُ مَنْ قَالَ: لَا يَجُوزُ ذَلِكَ، يُمْكِنُ أَنْ يُحْمَلَ عَلَى أَنَّ اللَّفْظَةَ مَكْرُوهَةٌ؛ لِأَنَّ الْمَكْرُوهَ، يَصِحُّ نَفْيُ الْجَوَازِ وَالْإِبَاحَةِ الْمُطْلَقَةِ عَنْهُ»[۳۱]؛ اگر برای غیر خدا ذبح کند نه به این وجه [برای تعظیم و عبادت شخص نباشد] بلکه قربانی کند مثلا به کعبه برای تعظیمش، چون بیت الله است، و یا قربانی کند برای رسول خدا (صلی الله علیه وآله) چون او رسول خداست، در این نوع ذبح جایز نیست که از حلال بودن ذبیحه منع گردد [این ذبح حلال است] و به این نوع بر می‌گردد وقتی که می‌گویند برای حرم یا کعبه هدیه کرده‌ام و از این قبیل است ذبح هنگام استقبال از سلطان، چون برای بشارت دادن به قدومش می‌باشد و به منزله عقیقه مولود است. مثل این ذبح باعث کفر نمی‌شود. همچنین است سجده برای غیر خدا، به خاطر تواضع و خضوع؛ موجب کفر نمی شود، اگر چه ممنوع است. بر این اساس، اگر ذابح هنگام ذبح بگوید «بسم الله اسم محمد» و قصدش این باشد که به اسم خدا ذبح می‌کنم و به اسم محمد تبرک می‌کنم، شایسته است که این کار حرام نباشد.- هرکس هم که گفته است این کار جایز نیست، قولش حمل بر مکروه بودن می‌شود چون «عدم جواز» شامل مکروه و مباح می‌باشد. مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء (از علمای نامدار شیعه) در نامه ای که برای امیرعبدالعزیز بن سعود نوشته است، چنین متذکر می شود: «لا يشك أحد من المسلمين في أنّ من ذبح لغير الله ذبح العبادة (كما يذبح أهل الأصنام لأصنامهم حتى يذكروا على الذباءح أسماءهم، ويهلون بها لغير الله) ـ خارج عن ربقة المسلمين، سواء إعتقدوا آلهيتهم، أو قصدوا أن يقربوهم زلفى، لأنّ ذلك من عبادة غير الله تعالى. وأما من ذبح عن الأنبياء أو الأوصياء، أو المؤمنين ليصل الثواب إليهم، كما يقرأ القرآن ويهدى إليهم، ونصلي لهم وندعو لهم، ونفعل جميع الخيرات عنهم، ففي ذلك أجر عظيم، وليس قصد أحد من الذابحين للأنبياء أو لغيرهم سوى ذلك.»[۳۲] احدى از مسلمانان در اين مسئله شك ندارد كه اگر كسى به قصد عبادت، حيوانى را براى غير خدا قربانى كند، قطعاً چنين كسى از دايره مسلمانان خارج شده است؛ چه معتقد به الوهيت و خدايىِ آن غير باشد يا نباشد. چون نفس اين كار عبادت غير خدا محسوب مى‏ شود. اما اگر كسى به نيابت از پيامبران يا اوصيا و مؤمنين قربانى كند تا ثواب اين عمل به آنها برسد، اجر و پاداش‏ بسيار بزرگى دارد…، و من به خدايى كه جانم در قبضه قدرت اوست، سوگند مى‏ خورم از وقتى كه خود را شناخته‏ ام تا امروز، نه ديدم و نه شنيدم كه كسى از مسلمانان، حيوانى را ذبح يا نَحر كرده باشد و در هنگام نيتِ قربانى، نام پيامبر يا وصى يا بنده‏ اى از بندگان صالح خدا را برده باشد و تنها قصد آنان اهداى ثواب به آن بزرگواران است. اما دو آیه (۱۶۲ انعام و ۲ کوثر) از قران که وهابیت استدلال کردند که ذبح جزو عبادات است لذا برای غیر خداوند نباید واقع شود در پاسخ گفته می شود: اولا: با توجه به مصادیق ذبح که در آیات و روایات بیان شده است که ذبح گاهی برای مهمان، گاهی برای ولیمه عروسی، گاهی برای تجارت، گاهی برای خوردن و گاهی برای عقیقه می باشد و گاهی برای تقرب و قصد قربت به خداوند متعال است. این دو آیه مذکور یکی از مصادیق ذبح را بیان کرده که ذبح برای خداوند باشد و در این صورت عبادت است لذا خداوند متعال این نوع از ذبح که عبادت است را کنار نماز قرار داده است نه این که ذبح به صورت مطلق عبادت باشد.
ثانیا: نسکی در آیه ۱۶۲ سوره انعام به معنای مطلق ذبح نیست بلکه ذبح در حج که یکی از اعمال عبادی است لذا فقط برای خداوند متعال باید باشد چنانچه مجاهد، حسن بصری، سعید بن جبیر و قتاده نسکی را به معنای ذبح در حج معنا کردند[۳۳] مضافا برخی از مفسرین همچون مقاتل، سمعانی و … نسکی را به معنای عبادت و حج و دین گرفتند[۳۴]. لذا وهابیت که نسک را به معنای مطلق ذبح گرفتند ادعای بدون دلیل است. حتی اگر به معنای ذبح باشد یکی از مصادیق ذبح بیان شده که ذبح برای خداوند متعال عبادت است و برای بت یا غیر بت به نیت ربوبیت و الوهیت عبادت و شرک محسوب می گردد. ثالثا: واژه نحر در آیه ۲ سوره کوثر در لغت و لسان مفسرین به معنای متعدد (بالا آوردن دستان تا مقابل گلو در هنگام تکبیره الاحرام نماز، رو به قبله ایستادن در هنگام نحر، نحر کردن شتران چاق، گذاشتن دست راست بر روی دست چپ و …) آمده است[۳۵]. در روایات متعددی از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است که واژه «وانحر» به معنی بالا آوردن دستان تا مقابل گلو در هنگام گفتن تکبیر در نماز است. به عنوان نمونه می‌توان به این روایت اشاره کرد: «حَدَّثَنَا الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» قَالَ: يَا جَبْرَئِيلُ، مَا هَذِهِ النَّحِيرَةُ الَّتِي أَمَرَ بِهَا رَبِّي قَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّهَا لَيْسَتْ نَحِيرَةً، وَ لَكِنَّهَا رَفْعُ الْأَيْدِي فِي الصَّلَاةِ».[۳۶] امیرالمومنین (علیه‌السلام) فرمودند: هنگامی که آیه «فصل لربک و انحر» بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شد، ایشان از جبرئیل امین (علیه السلام) پرسید: مراد از نحيره‏اى كه خدا مرا بآن امر فرموده، چيست؟جبرئيل گفت: مراد از آن، نحيره نيست، بلکه خداوند تو را امر مي كند كه هرگاه تكبيره الاحرام نماز را خواستى بگويى دستهايت را بالا بیاور و سپس بگو اللَّه اكبر. همچنین طبری از امام باقر (علیه السلام) همین تفسیر از نحر را نقل کرده است[۳۷]. حتی اگر نحر را به معنای قربانی بگیریم یکی از مصادیق آن ذکر شده که نحر برای خداوند عبادت است اما اگر برای غیر خداوند با نیت الوهیت و ربوبیت واقع شود شرک اکبر است چنانچه بت پرستان برای غیر خداوند نماز می خواندند و برای غیر خداوند نحر می کردند[۳۸] چون آنها غیر خدا را رب و اله می گرفتند لذا نحر به نیت الوهیت و ربوبیت مذبوح له شرک بوده است. نتیجه از مجموع عباراتی که بیان شده به این نتیجه رسیده می شود که ذبح از جمله اعمالی است که با قصد و نیت و تقرب به خداوند عبادت شمرده می شود و الا بدون قصد و تقرب به خداوند (مثل ذبح برای مهمان، ولیمه عروسی، خوردن و …) از اعمال عادی شمرده می شود و استدلال وهابیت برای عبادی بودن مطلق ذبح به آیات سوره انعام و کوثر مردود است چون در آیات و روایات متعدد اقسام ذبح ذکر شده و ذبحی موجب شرک است که به نیت ربوبیت و الوهیت مذبوح له باشد. 📌پی نوشت : [۱]– پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲]– سوره انعام، آیه ۱۶۲. [۳]– سوره کوثر، آیه ۲. [۴]– ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، الجواهر المضية، ناشر: دار العاصمة، الرياض، المملكة العربية السعودية، مصر، چاپ اول و چاپ سوم، ۱۳۴۹ق و ۱۴۱۲ق. ص ۱۶. [۵]– ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، الرسائل الشخصية، تحقيق: صالح الفوزان و محمّد بن صالح العقيلي، جامعة الإمام محمّد بن سعود، رياض، بي تا. ص ۱۲. [۶]– فوزان، صالح بن فوزان، الملخص في شرح كتاب التوحيد، دار النشر: دار العاصمة الرياض، چاپ اول، ۱۴۲۲هـ- ۲۰۰۱م. ص ۹۵. [۷]– همان، ص ۹۶. [۸]– الدويش، احمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة(۳۲)جزءا، ناشر: الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء، بی جا، بی تا. ج۱، ص۱۸۰ و ۱۸۱. [۹]– «جـ: الذبح لغير الله منكر عظيم وشرك أكبر سواء كان ذلك لنبي أو ولي أو كوكب أو جني أو صنم أو غير ذلك؛ لأن الله سبحانه يقول: {قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ} فأخبر سبحانه أن الذبح لله كما أن الصلاة لله، فلو ذبح لغير الله فهو كمن صلى لغير الله يكون شركا بالله عز وجل، وهكذا يقول الله عز وجل لنبيه صلى الله عليه وسلم: {إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ} فالصلاة والنحر عبادتان عظيمتان»؛ بن باز، عبد العزيز بن عبد الله(المتوفى: ۱۴۲۰هـ)، مجموع فتاوى ، أشرف على جمعه وطبعه: محمد بن سعد الشويعر. ج۶، ص ۳۳۴.
[۱۰]– «الذبح لغير الله شرك أكبر لأن الذبح عبادة كما أمر به في قوله: (فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ) (الكوثر: ۲) وقوله سبحانه: (قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) (الأنعام: ۱۶۲) (لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ) (الأنعام: ۱۶۳) فمن ذبح لغير الله فهو مشرك شركاً مخرجاً عن الملة -والعياذ بالله- سواء ذبح ذلك لملك من الملائكة، أو لرسول من الرسل، أو لنبي من الأنبياء، أو لخليفة من الخلفاء، أو لولي من الأولياء، أو لعالم من العلماء فكل ذلك شرك بالله -عز وجل- ومخرج عن الملة»؛ العثيمين، محمد بن صالح بن محمد (المتوفى: ۱۴۲۱هـ)، فتاوى أركان الإسلام، جمع وترتيب: فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان، ناشر: دار الثريا للنشر والتوزيع، الرياض، چاپ اول، ۱۴۲۴ق. ص ۱۴۷- العثيمين، محمد بن صالح بن محمد، فتاوى نور على الدرب، جزء ۴، ص۲. [۱۱]– العثيمين، محمد بن صالح بن محمد، فتاوى نور على الدرب، جزء ۴، ص۴. [۱۲]– سوره بقره، آیه ۲۱: «أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» و سوره زخرف، آیه ۶۴: إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» و سوره انبیاء آیه ۹۲: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ». [۱۳]– «قال أبو جعفر: وتأويل قوله (إياك نعبد) : لك اللهم نخشع ونذل ونستكين، إقرارا لك يا ربنا بالربوبية لا لغيرك – وأن العبادة إنما تصلح للذي يرجى نفعه ويخشى ضره»؛ طبري، محمّد بن جرير (م ۳۱۰)، جامع البيان في تأويل القرآن، تحقيق: أحمد محمد شاكر، مؤسسة الرسالة، بي جا، چاپ اوّل، ۱۴۲۰ هـ.ق. ج ۱، ص ۱۵۷ و ج۱۶، ص ۴۰۷- «إِيَّاكَ نَعْبُدُ [۵] أي نخضع ونذلّ ونعترف بربوبيتك ونوحّدك ونخدمك»؛ تستری، سهل بن عبد الله (المتوفى: ۲۸۳هـ)، تفسير التستري، جمعها: أبو بكر محمد البلدي، محقق: محمد باسل عيون السود، ناشر: منشورات محمد علي بيضون / دارالكتب العلمية – بيروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ق. ص ۲۳- «ان حقيقة العبادة خضوع العبد لربه بما أنه ربه والقائم بأمره والربوبية تقتضي حضور الرب لتربية مربوبه، وتدبير شؤونه»؛ آیت الله خوئی، ابوالقاسم، البيان في تفسير القرآن، دار الزهراء للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت، ۱۳۹۵ق. ص ۳۱۲- «عبادت نکنی الهی را مگر بعد از اعتقاد به ربوبیت آن اله داشته باشد»؛ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، محقق: دكتر محمد جعفر ياحقى- دكتر محمد مهدى ناصح، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۴۰۸ق. ج ۴، ص۴۰۷. [۱۴]– بخارى، محمّد، صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ق. ج ۷، ص ۲۴. [۱۵]– نيشابورى، مسلم، صحيح مسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقى، دار إحياء التراث العربى، بيروت، بى تا. ج۲، ص۱۰۴۲- بخارى، محمّد، صحيح البخاري، ج۸، ص ۸۲. [۱۶]– بخارى، محمّد، صحيح البخاري، ج۸، ص۱۱- نيشابورى، مسلم، صحيح مسلم، ج۱، ص۶۸. [۱۷]– ابوداود سجستانى، سليمان، سنن أبى داود، تحقيق: محمد محيى الدين عبد الحميد، المكتبة العصرية، بيروت، بى تا. ج ۳، ص ۱۰۶- ابن ماجه قزوينى، محمّد، سنن ابن ماجه، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء الكتب العربية، بى تا. ج ۲، ص ۱۰۵۶- ترمذى، محمّد، سنن الترمذى، تحقيق: بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامى، بيروت، ۱۹۹۸م. ج ۳، ص ۱۵۳- نسائي، احمد، السنن الصغرى، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، مكتب المطبوعات الإسلامية، حلب، چاپ دوّم، ۱۴۰۶ق. ج ۷، ص ۱۶۶. [۱۸]– «الذبح: “إزهاق الروح بإراقة الدم على وجه مخصوص”. ويقع على وجوه: الأول: أن يقصد به تعظيم المذبوح له والتذلل له والتقرب إليه فهذا عبادة لا يكون إلا لله تعالى على الوجه الذي شرعه الله تعالى،وصرفه لغير الله شرك أكبر لقوله تعالى: (قل إن صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي لله رب العالمين لا شريك له){سورة الأنعام، الآية: ۱۶۲}. الثاني: أن يقصد به إكرام الضيف، أو وليمة لعرس ونحو ذلك فهذا مأمور به إما وجوباً أو إستجاباً لقوله صلى الله عليه وسلم: “من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فليكرم ضيفه” (۱) (۱) وقوله لعبد الرحمن بن عوف حين تزوج ” أولم ولو بشاة” (۱) الثالث: أن يقصد به التمتع بالأكل أو الاتجار به ونحو ذلك فهذا من قسم المباح فالأصل فيه الإباحه لقوله تعالى: (أو لم يروا أنا خلقنا لهم مما عملت أيدينا أنعاماً فهم لها مالكون وذللناها لهم فمنها ركوبهم ومنها يأكلون) {سورة يس، الآيتان: ۷۱، ۷۲} وقد يكون مطلوباً أو منهياً عنه حسبما يكون وسيلة له»؛ العثيمين، محمد بن صالح، مجموع فتاوى ورسائل فضيلة الشيخ محمد بن صالح العثيمين، جمع وترتيب: فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان، دار الوطن – دار الثريا، الطبعة الأخيرة، ۱۴۱۳ق. ج ۶، ص ۶۲.
دو: بخاری و مسلم از انس روایت نقل کردند: «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَأَى عَلَى عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ أَثَرَ صُفْرَةٍ، فَقَالَ: «مَا هَذَا؟» قَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، إِنِّي تَزَوَّجْتُ امْرَأَةً عَلَى وَزْنِ نَوَاةٍ مِنْ ذَهَبٍ، قَالَ: «فَبَارَكَ اللهُ لَكَ، أَوْلِمْ وَلَوْ بِشَاةٍ»[۱۵]؛ رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عبدالرحمن بن عوف را دید و در (لباس) او مواد معطر زرد رنگ مشاهده کرد، پس فرمود: این بخاطر چیست ای عبدالرحمن؟ گفت با زنی از انصار ازدواج کردم با صداقی به اندازه هسته خرما از طلا. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: خداوند برکت آن را افزون کند؛ ولیمه بده اگرچه به (ذبح) گوسفندی باشد. سه: بخاری و مسلم از ابوهریره از پیامبر (صلی الله علیه وآله) روایت نقل کردند: «وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ»[۱۶]؛ و کسی که به خداوند و روز آخرت معتقد است، باید مهمانش را اکرام کند. چهار: صاحبان سنن اربعه از سمره از سیدنا رسول الله (صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند: «كُلُّ غُلَامٍ رَهِينَةٌ بِعَقِيقَتِهِ تُذْبَحُ عَنْهُ يَوْمَ السَّابِعِ»[۱۷]؛ هر پسری گرو عقیقه خودش است که در روز هفتم برای او ذبح می شود. ترمذی در ادامه می نویسد: «هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ وَالعَمَلُ عَلَى هَذَا عِنْدَ أَهْلِ العِلْمِ يَسْتَحِبُّونَ أَنْ يُذْبَحَ عَنِ الغُلاَمِ العَقِيقَةُ يَوْمَ السَّابِعِ»؛ این حدیث حسن صحیح است و اهل علم به این حدیث عمل می کنند و مستحب می دانند که برای پسر روز هفتم ولادتش عقیقه ای را ذبح کنند. بنابراین طبق این روایات، ذبح حیوان از اعمال عادی است که می توان برای مهمان و ولیمه عروسی و عقیقه، گوسفند یا گاوی یا … را ذبح کرد و چون به نیت ربوبیت و الوهیت مذبوح له نیست هیچ ایرادی ندارد تا جایی که بن عثیمین وهابی برخلاف مبناش (که ذبح جزو عبادات است) به این اقسام ذبح (ذبح برای مهمان، ولیمه عروسی، تجارت و خوردن) اشاره می کند و می گوید فقط یک قسم آن شرک است اگر به نیت تقرب و تعظیم مذبوح له باشد[۱۸]. البته ان شاء الله تعالی بیان خواهد شد که به نیت تقرب مذبوح له هم باشد شرک شمرده نمی شود بلکه ملاک تقرب و تظیم به نیت ربوبیت و الوهیت است ثانیا: ذبح جزو اعمال عادی است و زمانی عبادت محسوب می گردد که برای خداوند متعال و به قصد تقرب باشد ولی جهت نفعش برای مهمان یا مهمانان ولیمه عروسی و … است. اگر کسی می گوید من این گوسفند را برای نبی (صلی الله علیه وآله) یا امام یا ولی ذبح می کنم. با این ذبح شخص مشرک نمی گردد چون لام در للنبی یا للامام یا للولی برای جهت انتفاع است نه این که لام برای غایت (هدف ذبح) و به نیت الوهیت یا ربوبیت آن نبی یا ولی یا امام باشد. یعنی این شخص می خواهد بگوید ثواب این ذبح را به نبی یا امام یا ولی هدیه می دهم چنانچه در آیات قران و روایات هم آمده که لام گاهی برای غایت است مثل آیه ۳۵ سوره آل عمران «إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا»[۱۹] و آیه ۲۶ سوره مریم «فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا»[۲۰] و آیات دیگر که لام در این مواضع، لام غایت است یعنی برای خداوند متعال نذر شده است و گاهی لام برای جهت انتفاع است مثل آیه ۶۰ سوره توبه «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»[۲۱] و آیه ۴۱ سوره انفال «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»[۲۲] و آیات دیگر که جهت انتفاع را دارد بیان می کند یعنی هدف و غایت صدقه و خمس برای خداوند است ولی جهت انتفاع و مصرف آن برای این موارد است چنانچه در روایتی از مردی از سعد بن عباده نقل شده: «أَنَّهُ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ أُمَّ سَعْدٍ مَاتَتْ، فَأَيُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ؟، قَالَ: «الْمَاءُ»، قَالَ: فَحَفَرَ بِئْرًا، وَقَالَ: هَذِهِ لِأُمِّ سَعْدٍ»[۲۳]؛ سعد بن عباده گفت یا رسول خدا ام سعد از دنیا رفت پس چه صدقه ای افضل است که برای او بفرستم؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: آب و آن مرد گفت سعد بن عباده چاهی را کند و گفت این چاه برای ام سعد است.
[۱۹]– «پروردگارا! برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [برای خدمت خانه تو از ولایت و سرپرستی من] آزاد باشد». [۲۰]– «بگو: من برای [خدای] رحمان روزه [سکوت] نذر کرده ام». [۲۱]– «صدقات براى فقيران است و مسكينان و كارگزاران جمع‌آورى آن. و نيز براى به دست آوردن دل مخالفان و آزاد كردن بندگان و قرضداران و انفاق در راه خدا و مسافران نيازمند و آن فريضه‌اى است از جانب خدا. و خدا دانا و حكيم است». [۲۲]– «بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (باایمان و بی‌ایمان) [= روز جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آورده‌اید؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست!». [۲۳]– ابوداود سجستانى، سليمان، سنن أبى داود، ج ۲، ص ۱۳۰. [۲۴]– همان. [۲۵]– قضاعی مزامی شافعی، سلامه، فرقان القران بین صفات الخالق و صفات الاکون، بیروت: دار احیاء التراث، بی تا، ص ۱۳۳. [۲۶]– «والمذبوح منذور لوجه الله كقول الناس: ذبحت لميتيّ بمعنى تصدقتُ عنه»؛ خالدي، داود بن سليمان، صلح ‌الاخوان، ص ۱۰۵. [۲۷]– العثيمين، محمد بن صالح بن محمد، فتاوى نور على الدرب، جزء ۴، ص۴. [۲۸]– شاطبی، إبراهيم بن موسى، الموافقات، محقق: أبو عبيدة مشهور بن حسن آل سلمان، ناشر: دار ابن عفان، چاپ اول، ۱۴۱۷هـ/ ۱۹۹۷م. ج ۳، ص ۷. [۲۹]– السدلان، صالح بن غانم، القواعد الفقهية الكبرى وما تفرع عنها، ریاض، دار بلنسیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. ص۵۴. [۳۰]– سوره یوسف، آیه ۶۰. [۳۱]– النووي، يحيي بن شرف (م ۶۷۶)، روضة الطالبين وعمدة المفتين، تحقيق: زهير الشاويش، الناشر: المكتب الإسلامي، بيروت، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق. ج ۳، ص ۲۰۵. [۳۲] . کاشف الغطاء، شیخ جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، بی‌جا، بی‌تا. ص۴۲. [۳۳]– «حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ حَمْزَةَ ثنا شَبَابَةُ ثنا وَرْقَاءُ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجِيحٍ عَنْ مُجَاهِدٍ. قَوْلُهُ: صَلاتِي وَنُسُكِي، قَالَ: ذَبِيحَتِي فِي الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ. وَرُوِيَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ وَالْحَسَنِ وَالسُّدِّيِّ وَقَتَادَةَ مِثْلُ ذَلِكَ»؛ رازي، ابن أبي حاتم (م ۳۲۷)، تفسير القرآن العظيم لابن أبي حاتم، تحقيق: أسعد محمد الطيب، مکتبة نزار مصطفى الباز، سعودي، چاپ سوّم، ۱۴۱۹ق. ج۵، ص ۱۴۳۴- «ثم قال: {وَنُسُكِي} وفيه هنا ثلاثة أقاويل: أحدها: أنه الذبيحة في الحج والعمرة, قاله سعيد بن جبير, ومجاهد وقتادة والسدي والضحاك»؛ ماوردی، أبو الحسن علي بن محمد، تفسير الماوردي = النكت والعيون، محقق: السيد ابن عبد المقصود بن عبد الرحيم، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت / لبنان، بی تا. ج۲، ص۱۹۵. [۳۴]– «قَرَأْتُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثنا مُحَمَّدُ بْنُ مُزَاحِمٍ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ حَيَّانَ: قَوْلُهُ: وَنُسُكِي يَعْنِي: الْحَجَّ»؛ رازي، ابن أبي حاتم، تفسير القرآن العظيم لابن أبي حاتم، ج۵، ص ۱۴۳۴- وَأما النّسك: الْعِبَادَة، … قيل: أراد بالنسك الذبيحة في الحج والعمرة، وقال مقاتل: نسكي: حجي، وقيل: ديني»؛ سمعاني، منصور، تفسير القرآن، تحقيق: ياسر بن إبراهيم وغنيم بن عباس بن غنيم، دار الوطن، الرياض، چاپ اوّل، ۱۴۱۸ق.ج۲، ص ۱۶۱- «والثاني: معناه ديني, قاله الحسن. والثالث: معناه عبادتي, قاله الزجاج»؛ ماوردی، أبو الحسن علي بن محمد، تفسير الماوردي = النكت والعيون، ج۲، ص۱۹۵- {قُلْ إنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي} عِبَادَتِي مِنْ حَجّ وغيره»؛ جلال الدين محمد بن أحمد المحلي (المتوفى: ۸۶۴هـ) وجلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي (المتوفى: ۹۱۱هـ)، تفسير الجلالين، ناشر: دار الحديث – القاهرة، چاپ اول، بی تا. ص۱۹۲. [۳۵]– «فقال بعضهم: حضه على المواظبة على الصلاة المكتوبة، وعلى الحفظ عليها في أوقاتها … وضع اليمين على الشمال في الصلاة … أن يرفع يديه إلى النحر عند افتتاح الصلاة والدخول فيها … وبقوله (وانحر) : نحر البدن … وكان بعض أهل العربية يتأول قوله: (وانحر) واستقبل القبلة بنحرك»؛ طبري، محمّد بن جرير، جامع البيان في تأويل القرآن، ج24، ص 651 تا 656. برای مطالعه بیشتر به این مقاله «آیا سوره کوثر دلالت بر نهی از ذبح لغیر الله می کند» رجوع شود. https://omatanvasata.com/?p=1315. [۳۶] طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي (للطوسي)، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. ص۳۷۷. [۳۷]– «حدثنا أبو كريب، قال: ثنا وكيع، عن إسرائيل، عن جابر، عن أبي جعفر (فصل لربك وانحر) الصلاة، وانحر: برفع يديه أول ما يكبر في الافتتاح»؛ طبري، محمّد بن جرير، جامع البيان في تأويل القرآن، ج۲۴، ص۶۵۲.
صالح بن غانم السدلان از شاگردان بن باز وهابی می نویسد: «قاعدة: المنوي من العمل إما أن يكون عبادة محضة لا يلتبس بالعادات وإما أن يكون جنسه مما يشبه العادات. فالقسم الأول: كالصلاة والصوم والحج وسائر العبادات التي لا تشتبه بالعادات؛ فهذا النوع لا تجب فيه نية الإضافة إلى الله تعالى؛ لأن جنسه لا يكون إلا لله. وأما القسم الثاني: وهو ما يلتبس بالعادات فإنه يحتاج إلى نية الإضافة لله تعالى، وذلك كدفع المال فإنه قد يكون نفقة واجبة أو هدية أو صلة، وقد يكون زكاة مفروضة أو صدقة تطوع، وكذلك الذبح فإنه يكون الله تعالی کالأضحية والهدي ودم الجبران وقد يكون بقصد الأكل وإكرام الضيف ونحو ذلك فهذا النوع من العمل يحتاج إلى نية الإضافة لله تعالى»[۲۹]؛ قاعده: عملی که نیّت انجام آن شده است، یا عبادتی محض است که با عادات التباس و آمیختگی ندارد و یا اینکه جنس آن شبیه عادات است. دستۀ اول: مانند نماز و روزه و حج و سایر عباداتی که تشابهی با عادات ندارند، پس در این نوع، داشتن نیّت جهت اضافه نمودن آن عمل به خداوند واجب نیست؛ چون جنس این اعمال جز برای خدا انجام نمی‌شود. و اما دستۀ دوم: اعمالی‌اند که با عادات آمیختگی دارند، برای همین احتیاج به داشتن نیّت جهت اضافه نمودنشان به خداوند را دارند، مانند پرداخت مال، چون ممکن است نفقۀ واجب باشد یا هدیه باشه یا صلۀ رحم باشد، و ممکن است زکات فرضی یا صدقۀ مستحبی باشد. و همچنین ذبح که ممکن است برای قربانی و هدي و دم جبران باشد، و ممکن است به قصد خوردن و تکریم مهمان و نحو آن باشد، پس این نوع از اعمال احتیاج به نیّت جهت اضافه نمودنشان به خداوند را دارند. پس عملی که ذاتا عبادت نیست نیاز به قصد قربت و نیت دارد تا عبادت شمرده شود و ذبح هم از این دسته است که باید برای خداوند و به قصد قربت باشد تا عبادت محسوب شود و الا ذبح بدون نیت و قصد قربت صورت گیرد عبادت شمرده نمی شود. یعنی ذبح برای مهمان یا ولیمه عروسی یا تجارت و … اگر با نیت تقرب و قصد باشد همین امور عبادت شمرده می شود و الا اگر بدون قصد و تقرب به خداوند انجام گیرد، عبادت محسوب نمی شود. عبادت بودن ذبح دائر مدار قصد و نیت است. ثالثا: این که بن عثیمن می گوید ذبح سبب تقرب به خداوند است و فعلی که موجب تقرب به خدا است عبادت است و نباید برای غیر خداوند انجام بگیرد در پاسخ گفته می شود: هر تقربی موجب عبادت آن شخص نمی گردد چنانچه حضرت یوسف (علیه السلام) به برادرانش فرمود: «فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ»[۳۰]؛ پس اگر او را نزد من نياورديد، براى شما نزد من پيمانه‌اى نيست، و به من نزديك نشويد. تقرب برادران حضرت یوسف (علیه السلام) به او موجب عبادت حضرت یوسف (علیه السلام) نیست. تقربی موجب عبادت است که به نیت الوهیت و ربوبیت باشد. بنابراین کسی ذبح بکند برای نبی (صلی الله علیه وآله) که ثوابش به او برسد و تقرب به نبی (صلی الله علیه وآله) پیدا کند چون نزد خداوند جایگاهی دارد موجب شرک نیست چون این تقرب به نبی (صلی الله علیه وآله) به نیت الوهیت و ربوبیت نیست. بله اگر به نیت الوهیت و ربوبیت باشد چنین عملی شرک است. یا اگر کسی برای نبی یا ولی یا مهمان و پادشاهی و … بخاطر تعظیمش ذبح کند این شرک نیست چون تتعظیم و اکرامی موجب شرک است که به نیت ربوبیت و الوهیت باشد چنانچه خداوند در آیه ۳۲ سوره حج فرمود: «ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست. و در آیه ۳۶ سوره حج می فرماید: «وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ» شتران قربانی را برای شما از شعایر خدا قرار دادیم. پس تعظیم شتران قربانی که از شعائر است عبادت آن شتران شمرده نمی شود. تعظیمی موجب عبادت است که به نیت الوهیت و ربوبیت باشد. تعظیم پدر و مادر و مهمان و استاد، موجب عبادت آن افراد نیست چون بدون نیت ربوبیت والوهیت است. مسلمانان اگر ذبحی برای غیر خداوند انجام می دهند مرادشان هدیه ثواب آن به آن نبی یا امام یا ولی است ولی اصل ذبح برای خداوند متعال است و حتی اگر به نیت تقرب و تعظیم به آن نبی باشد باز موجب شرک و کفر نمی گردد زمانی موجب کفر و شرک می گردد به نیت الوهیت و ربوبیت و تقرب و تعظیم عبادی باشد چنانچه نووی در بحث سجده و ذبح برای غیر خداوند می نویسد:
[۳۸]– «إن ناسا كانوا يصلون لغير الله، وينحرون لغير الله … معنى ذلك: فاجعل صلاتك كلها لربك خالصا دون ما سواه من الأنداد والآلهة، وكذلك نحرك اجعله له دون الأوثان … فأخلص لربك العبادة، وأفرد له صلاتك ونسكك، خلافا لما يفعله من كفر به، وعبد غيره، ونحر للأوثان»؛ طبري، محمّد بن جرير، جامع البيان في تأويل القرآن، ج۲۴، ص۶۵۴ و ۶۵۵ و ۶۵۶.