eitaa logo
omatanvasata امةوسطا
377 دنبال‌کننده
519 عکس
0 ویدیو
1 فایل
پایگاه مطالعات جریان های جهان اسلام امةوسطا آدرس وب سایت : https://omatanvasata.com/ ارتباط با مدیر کانال: @Seyedabdollah11
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسنده: وحید خورشیدی[۱] عده زیادی از وهابیان نوشتن هر چیزی مانند آیات قرآن یا نام میت را بر روی قبور، حرام و بدعت می دانند. بن باز در پی سوالی از او درباره نوشتن نام میت بر قبر چنین می نویسد: «ولا تجوز الكتابة عليها؛ لما ثبت عن النبي صلى الله عليه وسلم من النهي عن البناء عليها والكتابة عليها، …… الترمذي وغيره بإسناد صحيح وزاد: وأن يكتب عليه ولأن ذلك نوع من أنواع الغلو فوجب منعه؛ ولأن الكتابة ربما أفضت إلى عواقب وخيمة من الغلو وغيره من المحظورات الشرعية، وإنما يعاد تراب القبر عليه ويرفع قدر شبر تقريبا حتى يعرف أنه قبر، هذه هي السنة في في القبور التي درج عليها رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وأصحابه رضي الله عنهم»[۲] جایز نیست بر روی قبر چیزی نوشته شود زیرا از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که از بنای بر قبور و کتابت بر آن نهی کرده است ترمذی نیز نقل کرده است که از نوشتن بر قبور نهی شده است زیرا در آن نوعی از انواع غلو می باشد پس واجب است از این کار منع شود و بخاطر اینکه کتابت منجر به عواقب وخیمی از غلو و غیره از محظورات شرعی می شود همانا خاک قبر برگردانده و به اندازه یک وجب بالا می آورند تا مشخص شود قبر است و این فقط سنت است این چیزی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) و صحابه بر روی قبور درج کرده اند. وی در جای دیگر نیز در خصوص سوالی درباره نوشتن نام میت و تاریخ وفات او بر لوحی روی قبر، چنین پاسخ می دهد: «لا يجوز هذا، فالرسول صلى الله عليه وسلم نهى أن يكتب على القبور، وأن يزاد عليها من غير ترابها، وأن يبنى عليها فلا يجوز البناء عليها، لا قبة ولا مسجد ولا تجصص ولا يكتب عليها لا لوحة ولا غيره، لا اسمه ولا اسم غيره»[۳] این کار جایز نیست پیامبر (صلی الله علیه وآله) نهی کرده است که بر قبور چیزی نوشته شود یا چیزی غیر از خاک قبر بر آن اضافه شود یا بنایی ساخته شود پس بناء، گنبد، مسجد، گچ کاری، و کتابت اسم میت یا نام دیگری بر قبر نه بر لوح و نه چیز دیگر جایز نیست.در سایت بن باز نیز آمده است که او کتابت بر قبور را بدعت دانسته است[۴]. در فتاوای لجنه نیز بعد از اشاره به اینکه نوشتن آیات قرآن بر قبور و دیوارهای آن حرام می باشد، آمده است که به طور مطلق نوشتن هر چیزی بر روی قبر حرام می باشد: «كما تحرم الكتابة على القبور مطلقا ولو غير القرآن؛ لعموم نهي النبي صلى الله عليه وسلم عن الكتابة عليها، رواه الترمذي وغيره بإسناد صحيح»[۵]؛ همچنانکه کتابت بر قبور به صورت مطلق هر چند غیر قرآن باشد نیز حرام است بخاطر عموم نهی پیامبر (صلی الله علیه وآله) از کتابت بر قبور که آن را ترمذی و غیره با سند صحیح نقل کرده اند. در کتاب «الدرر السنية في الأجوبة النجدية» با استناد به روایت ترمذی نوشتن بر قبور حرام دانسته شده است[۶]. در کتاب من البدع نیز آمده است که این کار بدعت می باشد[۷]. پاسخ الف: روایت نهی از کتابت بر قبر، ضعیف و از اضافات راوی می باشد: روایت ترمذی که وهابیان برای حرمت نوشتن نام میت یا تاریخ وفات میت و نوشته های دیگر بر قبور، استناد کرده اند، در حقیقت قسمت نهی از کتابت بر قبور در اصل روایت وجود ندارد بلکه آن را راوی روایت اضافه کرده است این چیزی است که نه تنها قرائن آن را ثابت می کند بلکه بزرگان اهل سنت که روایت را نقل کرده اند به این نکته اشاره کرده اند. ابتدا اصل روایت که نهی از نوشتن بر قبور در آن نیست را از صحیح مسلم نقل می کنیم. روایت را مسلم به این صورت نقل کرده است: «حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا حَفْصُ بن غِيَاثٍ عن بن جُرَيْجٍ عن أبي الزُّبَيْرِ عن جَابِرٍ قال نهى رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنْ يُجَصَّصَ الْقَبْرُ وَأَنْ يُقْعَدَ عليه وَأَنْ يُبْنَى عليه»[۸] ؛ جابر از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می کند که حضرت از گچ کاری قبر، و نشستن بر روی آن و ساختن بنا بر آن، نهی کرده است. در این روایت نامی از نهی از کتاب بر قبور نیامده است اما روایتی که وهابیان به آن استناد می کنند را ترمذی چنین نقل کرده است: «حدثنا عبد الرحمن بن الْأَسْوَدِ أبو عَمْرٍو الْبَصْرِيُّ حدثنا محمد بن رَبِيعَةَ عن بن جُرَيْجٍ عن أبي الزُّبَيْرِ عن جَابِرٍ قال نهى النبي صلى الله عليه وسلم أَنْ تُجَصَّصَ الْقُبُورُ وَأَنْ يُكْتَبَ عليها وَأَنْ يُبْنَى عليها»[۹]؛ ابی زبیر از جابر نقل می کند که پیامبر (صلی الله علیه وآله) از گچ کاری قبور، و نوشتن بر قبور و بنای بر آنها، نهی کرده است. در این روایت «وَأَنْ يُكْتَبَ عليها» آمده است در حالی که در اصل روایتی که مسلم نقل کرده است چنین چیزی وجود ندارد. لذا بزرگان اهل سنت متوجه این امر شده و گفته اند این قسمت از روایت سخن پیامبر صلی الله علیه وآله نمی باشد بلکه اضافه توسط ترمذی انجام شده است. ابن قدامه مقدسی بعد از نقل روایت مسلم در این خصوص می نویسد: «رواه مسلم زاد الترمذي وأن يكتب عليها»[۱۰]
[۱]. پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲]. بن باز، عبد العزیز، مجموع فتاوى ابن باز ، ج۱۳ص ۲۲۱، موقع الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتا [۳]. بن باز، عبد العزیز، فتاوى نور على الدرب لابن باز بعناية الشويعر، ج۱۴ص ۱۰۸ « هل وضع لوحة على قبر المتوفى تحوي اسمه وتاريخ وفاته جائز أم لا؟ » [۴]https://binbaz.org.sa/audios/1058/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%A9-%D8%B9%D9%84%D9%89-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%88%D8%A8%D9%86%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%AC%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D8%A7-%D9%88%D8%A8%D8%AF%D8%B9-%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D9%89 «لك مما يفعل في القبور الكتابة، وقد نبه عليها من الشيخين أيضًا، الكتابة على القبور الرسول نهى عن الكتابة على القبور، لا يكتب عليها، نهى عن تجصيصها، وعن البناء عليها، وعن الكتابة، وفي بعض البلدان وبعض الدول يبنون على القبور ويتخذون عليها المساجد والقباب ويجصصونها ويزخرفونها ويفرشونها بالفرش الفاخرة ويطيبونها ويلونونها هذا كله بدعة، ومن أسباب الشرك، فيجب الحذر من ذلك». [۵]. فتاواي لجنه دائمی، ، فتاوى اللجنة الدائمة، ج۹، ص ۱۰۶، الإدارة العامة للطبع، رياض. [۶]. علماء نجد الأعلام، الدرر السنية في الأجوبة النجدية، ج ۵، ص۱۲۹، چاپ ششم، ۱۴۱۷قز [۷]. «ومن البدع الکتابه علیها»؛ حمیدی، حمد، من بدع القبور، ص ۷۵. [۸]. نیشابوری، مسلم، صحيح مسلم، ج ۲، ص ۶۶۷، دار إحياء التراث العربي، بيروت. لازم به یادآوری است بزرگان اهل سنت نهی در این روایت به کراهت معنا کرده اند. ابن قدامه مقدسی، عبد الله، الكافي في فقه ابن حنبل، ج ۱، ص ۲۷۰، المكتب الاسلامي، بيروت: «ويكره البناء على القبر وتجصيصه والكتابة عليه». [۹]. ترمذی، محمد، سنن الترمذي، ج ۳، ص ۳۶۸، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، دار إحياء التراث العربي، بيروت. [۱۰]. ابن قدامه مقدسی، عبد الله، الكافي في فقه ابن حنبل، ج ۱، ص ۲۷۰. 📌 ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠بررسی حکم نذر برای غیر خداوند متعال از نگاه وهابیت تکفیری 🔸 ادامه مطلب 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
نویسنده: سید مصطفی عبدالله زاده[۱] مقدمه وهابیت تکفیری مسلمانان را بخاطر اموری همچون استغاثه، و طلب شفاعت، نذر برای غیر خداوند متعال و … به صورت مطلق تکفیر می کنند بدون این که تفصیلی در این مسائل قائل باشند که این امور با نیت الوهیت و ربوبیت موجب کفر و شرک است. وهابیت یکی از اموری را که به صورت مطلق عبادت می شمارند مساله نذر است لذا کسی نذر را برای غیر خداوند متعال انجام دهد مشرک به شرک اکبر و خارج از ملت اسلام است. محمد بن عبدالوهاب تکفیری می نویسد: «وأني أكفّر الناذر إذا أراد بنذره التقرب لغير الله، وأخذ النذر لأجل ذلك، وأن الذبح لغير الله كفر»[۲]؛ همانا من نذر کننده ای را که با نذرش تقرب به غیر خداوند را اراده کرده باشد، را تکفیر می کنم و انجام نذر بخاطر تقرب به غیر خداوند باشد و این که ذبح برای غیر خداوند کفر است. در جای دیگر می نویسد: نذر عبادت است و به آیه قران استدلال می کند[۳]. سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب نذر را عبادت می داند لذا اگر برای غیر خداوند متعال انجام گیرد عبادت غیر خدا صورت گرفته و شرک اکبر است[۴]. بن عثیمین می نویسد: «وحكم النذر لغير الله شرك؛ لأنه عبادة للمنذور له، وإذا كان عبادة؛ فقد صرفها لغير الله فيكون مشركا»[۵]؛ حکم نذر برای خداوند، شرک است چون نذر عبادت کسی است که برای او نذر شده و زمانی که نذر عبادت باشد انجام عبادت برای غیر خداوند است پس ناذر مشرک می شود. بن باز هم می نویسد: «هذه النذور التي يتقرب بها الناس إلى أصحاب القبور، والسدنة التي على القبور كلها باطلة، وكلها شرك بالله عز وجل، لأن النذر عبادة، فلا يجوز أن يصرف لغير الله سبحانه وتعالى، فلا يجوز أن ينذر لقبر البدوي أو الحسين، أو فلان أو فلان لا دراهم ولا شمعا ولا خبزا ولا غير ذلك، كل ذلك منكر لا يجوز»[۶]؛ این نذرهایی که به وسیله آن، مردم به صاحبان قبور نزدیک می شوند و قربانی بر قبور کلش باطل است و و کلش شرک به خداوند متعال است چون نذر عبادت است و انجامش برای غیر خداوند جایز نیست پس نذر برای قبر بدوی و امام حسین (علیه السلام) یا فلانی یا فلانی به درهم و شمع و نان و چیز دیگری، جایز نیست همه این امور منکر و جایز نیست. در فتاوی لجنه آمده: «النذر نوع من أنواع العبادة التي هي حق لله وحده، لا يجوز صرف شيء منها لغيره، فمن نذر لغيره فقد صرف نوعا من العبادة التي هي حق الله تعالى لمن نذر له، ومن صرف نوعا من أنواع العبادة نذرا أو ذبحا أو غير ذلك لغير الله يعتبر مشركا مع الله غيره … وكل من اعتقد من المكلفين المسلمين جواز النذر والذبح للمقبورين؛ فاعتقاده هذا شرك أكبر مخرج عن الملة يستتاب صاحبه ثلاثة أيام ويضيق عليه فإن تاب وإلا قتل»[۷]؛ نذر نوعی از عبادت و تنها حق برای خداوند متعال است و انجام چیزی از آن برای غیر خدا جایز نیست پس کسی نذر برای غیر خداوند بکند پس نوعی از عبادت که حق خداوند متعال است را برای کسی که نذر کرده، انجام داد و کسی که نوعی از انواع عبادت همچون نذر یا ذبح یا غیر این دو را برای غیر خداوند انجام بدهد غیر خداوند را با خداوند شریک قرار داده است … و هر کسی از مکلفین از مسلمانان معتقد به جواز نذر و ذبح برای اهل قبور باشد پس اعتقادش شرک اکبر است و خارج از ملت اسلام است، تا سه روز توبه داده می شود و بر او سخت گرفته می شود پس اگر توبه کرد توبه اش پذیرفته می شود و اگر توبه نکند کشته می شود.
وهابیت تکفیری برای عبادت شمردن نذر به ۳ آیه استدلال کردند. سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب در اینباره می نویسد: «{يُوفُونَ بِالنَّذْرِ[۸]} وجه الدلالة من الآية على الترجمة أن الله تعالى مدح الموفين بالنذر، والله تعالى لا يمدح إلا على فعل واجب أو مستحب، أو ترك محرم، لا يمدح على فعل المباح المجرد، وذلك هو العبادة، فمن فعل ذلك لغير الله متقربًا إليه فقد أشرك»؛ از این آیه (يُوفُونَ بِالنَّذْرِ؛ آنها به نذر خود وفا می‌کنند) بدست می آید که خداوند متعال وفا کندگان به نذر را مدح کرده است و خداوند متعال مدح نمی کند مگر بر فعلی که واجب یا مستحب یا ترک محرمی باشد و خداوند بر فعل مباح تنها مدح نمی کند و این نذر چون مدح شده عبادت است و کسی که نذر برای غیر خدا کند و بخاطر تقرب به آن غیر باشد پس به تحقیق مشرک می شود. در ادامه می نویسد: «وقوله: {وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ[۹]} وجه الدلالة من الآية على الترجمة أن الله تعالى أخبر بأن ما أنفقناه من نفقة، أو نذرناه من نذر متقربين بذلك إليه أنه يعلمه، ويجازينا عليه. فدل ذلك أنه عبادة. وبالضرورة يدري كل مسلم أن من صرف شيئًا من أنواع العبادة لغير الله فقد أشرك»؛ قول خداوند متعال (وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ؛ و هر نفقه ای که انفاق کردید و هر نذری را که برعهده گرفتید، یقیناً خدا آن را می داند) دلالت دارد بر این که خداوند متعال به ما فرموده است که آنچه را که از نفقه، انفاق کردیم، یا از نذر، نذر کردیم که به او نزدیک شویم، آن را می داند و به ما پاداش می دهد. پس آیه دلالت دارد نذر عبادت است و بالبداهه دانسته می شود هر مسلمانی که چیزی از انواع عبادت را برای غیر خداوند انجام دهد مشرک می شود. یعنی چون نذر عملی است که موجب تقرب به خداوند متعال است لذا عبادت است و هر چیزی که برای تقرب به خداوند است برای غیر خدا انجام شود موجب شرک است چنانچه محمد بن عبدالوهاب چنین ناذری را تکفیر کرده است: «وأني أكفّر الناذر إذا أراد بنذره التقرب لغير الله»[۱۰]. بن عثیمین در شرح کتاب «التوحید» علاوه بر همین استدلال های فوق، آیه دیگری را اضافه می کند و می نویسد: «ولو أعقب المؤلف هذه الآية بقوله تعالى: {وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ} [الحج: ۲۹] ؛ لكان أوضح؛ لأن قوله: {وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ} أمر، والأمر بوفائه يدل على أنه عبادة؛ لأن العبادة ما أمر به شرعا»[۱۱]؛ اگر مولف (محمد بن عبدالوهاب) در بحث شرک بودن نذر برای غیر خدا، این آیه «وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ و به نذرهاى خود وفا كنند» را می آورد واضح تر وروشن تر بود چون «ولیوفوا» امر است و امر به وفای نذر دلالت دارد که نذر عباد تاست چون عبادت چیزی است که شرعا به آن امر شده باشد. بنابراین وهابیت قائل هستند نذر عبادت است چون خداوند متعال در قران کریم نذر را مدح و به وفای به آن امر کرده و موجب تقرب به خداوند است. لذا اگر کسی عمل عبادی را برای غیر خداوند انجام دهد مشرک و خارج از ملت اسلام است. [۱]– پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲]– ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، الرسائل الشخصية، تحقيق: صالح الفوزان و محمّد بن صالح العقيلي، جامعة الإمام محمّد بن سعود، رياض، بي تا. ص ۱۲. [۳]– «س: ما الدليل على أن النذر عبادة؟ ج: قوله تعالى {يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا} [الإنسان: ۷]»؛ ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، أصول الدين الإسلامي مع قواعده الأربع، دار الحديث الخيرية، مكة المكرمة، بي تا. ص ۱۰ و ۱۱. [۴]– «[۶- باب من الشرك النذر لغير الله] ش: أي إنه من العبادة، فيكون صرفه لغير الله شركًا، فإذا نذر طاعة وجب عليه الوفاء بها وهو عبادة، وقربة إلى الله. ولهذا مدح الله الموفين به، فإن نذر لمخلوق تقربًا إليه ليشفع له عند الله، ويكشف ضره ونحو ذلك فقد أشرك في عبادة الله تعالى غيره ضرورة، كما أن من صلى لله وصلى لغيره، فقد أشرك»؛ سليمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب (م ۱۲۳۳)، تيسير العزيز الحميد في شرح كتاب التوحيد الذى هو حق الله على العبيد، زهير الشاويش، المكتب الاسلامي، بيروت، چاپ اوّل، ۱۴۲۳ هـ. ق. ص ۱۶۵. [۵]– العثيمين، محمد بن صالح (م ۱۴۲۱)، مجموع فتاوى ورسائل فضيلة الشيخ محمد بن صالح العثيمين، جمع وترتيب: فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان، دار الوطن – دار الثريا، الطبعة الأخيرة، ۱۴۱۳ هـ. ج ۹، ص ۲۳۹. [۶]– بن باز، عبد العزيز بن عبد الله (م ۱۴۲۰)، فتاوى نور على الدرب، جمعها: الدكتور محمد بن سعد الشويعر. ج۲، ص۴۱. [۷]– الدويش، احمد بن عبد الرزاق، فتاوى اللجنة الدائمة(۳۲)جزءا، ناشر: الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء، بی جا، بی تا. ج۱، ص۱۸۰ و ۱۸۱. [۸] سوره انسان، آیه ۷. [۹]– سوره بقره، آیه ۲۷۰.
[۱۰]– ابن عبد الوهّاب نجدي، محمّد، الرسائل الشخصية، ص ۱۲. [۱۱]– العثيمين، محمد بن صالح (م ۱۴۲۱)، مجموع فتاوى ورسائل، ج۹، ص۲۴۰. 📌 ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شیخ محمود شلتوت، الگویی مناسب برای بصیرت مداری در جهان اسلام 🔸 ادامه مطلب 👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
محمد باغچیقی[۱] سخن نخستین در جمهوری اسلامی ایران، نهم تا نوزدهم دی ماه را به عنوان «دهه بصیرت» نامگذاری کرده اند. مسلما هدف مسوولین نظام اسلامی از چنین نامگذاری هایی، تاکید بیش از پیش بر مقوله هایی همچون بصیرت بوده است. چرا که مسئله بصیرت، زیرکی و آگاهی از جمله مسائل مورد اهتمام در دین مبین اسلام قلمداد می شود.[۲] از این رو پر واضح روشن است که مسلمانان می بایست با پایبندی کامل نسبت به بصیرت، موجب تقویت امت اسلامی و ناامیدی بیگانگان شوند. چنانکه شیخ محمود شلتوت از شیوخ مطرح دانشگاه الازهر مصر، در ایام حیاتش، با بصیرتی مثال زدنی، فعالیت هایی را در راستای تقویت مسلمانان و تضعیف جبهه باطل انجام داد. برهمین اساس می توان او را از جمله الگوهای بصیرت مداری در جامعه علمی اهل سنت به حساب آورد. در ادامه، پس از معرفی اجمالی شیخ محمود شلتوت، به برخی از حرکات این عالم بصیرسنی مذهب که نشان از بصیرت او داشته است، اشاره می شود. شیخ محمود شلتوت کیست؟ شیخ محمود شلتوت، از علمای بزرگ مصر، در سال ۱۲۷۱هـ.ش (۱۸۹۲م) در یکی از بخش‌های استان بحیره مصر در خانواده‌ای کاملاً علمی، دیده به جهان گشود. بعد از تحصیلات مقدماتی در مکتب‌خانه روستا به شهر اسکندریه هجرت و در دانشکده اسکندریه مشغول به تحصیل شد. ایشان بعد از اتمام تحصیلات، به عنوان استاد در همان دانشکده مشغول تدریس گردید. تدریس و تحصیل شیخ محمود شلتوت با انقلاب مردمی در مصر هم‌زمان بود. ایشان نیز نسبت به حضور اشغال‌گران بی‌تفاوت نبوده و با زبان و قلمش در خدمت انقلاب مردم مصر بود. پس از مدتی شیخ شلتوت به علت تسلط بر ادبیات عرب و چیرگی در نویسندگی به دانشگاه الازهر مصر دعوت شد. در سال ۱۹۳۷م عضو جمعیت علمای اَعلام مصر گردید و در سال ۱۹۵۰م سرپرست مباحثات فرهنگی اسلامی الازهر شد.ایشان در طول حیات فکری‌اش بارها مورد تقدیر و نکوداشت قرار گرفت. از این میان می‌توان به اهدای دکترای افتخاری توسط دانشگاه شیلی و جاکارتا به ایشان اشاره کرد.[۳] شیخ شلتوت در سال ۱۹۵۷ نیز مستشار موتمر اسلامی گردید و بعد نایب رئیس دانشگاه الازهر شد و سپس در ۲۲ اکتبر سال ۱۹۵۸ به ریاست دانشگاه الازهر انتخاب شد.[۴] او آثار متعددی را به رشته تحریر درآورده است که از این میان می توان به آثار ذیل اشاره کرد: تفسیر قرآن کریم؛ المسئولیه المدینه و الجنائیه فی الشریعه الاسلامیه؛ منهج القرآن فی بناء المجتمع؛ الاسلام عقیده و شریعه؛ الفتاوی؛ من توجیهات الاسلام؛ القتال فی الاسلام؛ مقارنه المذاهب فی الفقه؛ فقه القرآن؛ الی القرآن الکریم؛ سرانجام شیخ محمود شلتوت در ۲۶ رجب ۱۳۸۳ قمری مطابق با ۱۲ دسامبر ۱۹۶۳ میلادی از دنیا رفت.[۵] در مباحث مقدماتی گفته شد شیخ محمود شلتوت را می توان از جمله علمای بصیر جهان اسلام به حساب آورد از این رو در ادامه، به ۳ مورد از مصادیق بارز بصیرت مداری که در زندگانی این عالم با بصیرت، به وضوح قابل مشاهده هستند اشاره می شود. ۱: استکبار ستیزی یکی از ویژگی های بارز شیخ محمود شلتوت، استکبار ستیزی بوده است. او بشدت با مستکبرانی همچون رژیم غاصب صهیونیستی مخالف بود و از به رسمیت شناختن این رژیم توسط دولت های اسلامی برآشفته می شد. چنانکه وقتی به او خبر رسید شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است نامه ای خطاب به آیت الله العظمی بروجردی (ره) زد و در این نامه چنین نوشت: «مسلما حضرت عالی و جمیع برادران بزرگوار، خبر حزن آوری که در این روزها پدید آمد را شنیده اید که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است. اسرائیلی که به سرزمین فلسطین تجاوز کرده و مردم آن را آواره و حقوقشان را غصب کرده است. مایه تاسف و تاثر همه مسلمانان جهان است که پادشاهی که خود و ملتش مسلمان است، دشمنان مسلمانان را تائید کند و با آنان رابطه دوستی برقرار سازد و ما دو بار برای جناب شاه تلگراف فرستادیم و خاطر نشان کردیم که این عمل بهانه ای است برای کسانی که خواهان قطع روابطی هستند که ما برای تقویت آن تلاش کرده ایم. مسلما شما نیز از این عمل متاثرید و برای محکوم کردن آن به شدت خواهید کوشید و قطعا اقدام جناب عالی تاثیر نیکویی خواهد داشت. زیرا برای همه مردم آشکار شده که ما و شما دوستانی هستیم در جهاد و تلاش برای بالا بردن پرچم اسلام و تثبیت وحدت میان مسلمانان؛ امید است که مسلمانان از برکات و سعی شما بهره مند گردند.»[۶]
این نامه در شرایطی به قم رسید که حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) در بستر بیماری بودند و پس از مدتی نیز دارفانی را وداع گفتند. لذا فرصت نشد تا ایشان پاسخی به نامه شیخ شلتوت بدهند و یا اقدامی در این باره صورت گیرد. البته شیخ شلتوت، آرام ننشست و نامه دیگری نیز خطاب به مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم (ره) نوشت. شایان ذکر است عبارات به کار رفته در این نامه نظیر عباراتی هستند که شیخ محمود شلتوت در نامه به آیت الله العظمی بروجردی (ره) آن عبارات را به کار برده است.[۷] مرحوم حکیم (ره) در نجف حضور داشت و لذا پس از نامه شیخ الازهر، نامه ای به مرحوم آیت الله العظمی سید محمد بهبهانی (ره) که مقیم ایران بودند، نوشت و مراتب اعتراض خود را نسبت به اقدام احتمالی شاه ایران اعلان داشت و همچنین از مرحوم بهبهانی (ره) خواست تا حکومت ایران را نصیحت کند.[۸] هرچند با پیگیری های صورت گرفته از سوی آیت الله العظمی بهبهانی (ره)، شاه ایران ادعا کرد هیچ گاه رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناخته است و خبری که به شیخ محمود شلتوت در این باره رسیده بود، ظاهرا خبر صحیحی نبوده است[۹]، ولیکن نفس این پیگیری از سوی شیخ شلتوت، آن هم نسبت به اقدام پادشاه کشوری دیگر (یعنی ایران)، نشان می دهد او نسبت به حمایت از آرمان های ملت فلسطین و مبارزه با اسرائیل اهتمام فراوانی داشته است. ۱. پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. ۲. چنانکه خدای متعال در آیه ۱۰۸ سوره یوسف می فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم.! ۳. خبرگزاری تقریب، شیخ محمود شلتوت؛ فقیهی هوشمند و داعیه دار بزرگ وحدت مسلمانان، تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۸۹ش. ۴. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، ص۷، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. ۵.همان. ۶. «فان سماحتکم و جمیع اخوانکم الاجلاء تعلمون نبا الحادث المخزن الذی حدث فی هذه الایام و هو اعتراف جلاله شاه ایران بعصابه اسرائیل التی اعتدت علی فلسطین و شتت اهلها و اغتصبت حقوقهم …..»؛ بی آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ مجمود شلتوت طلایه دار تقریب، ص۲۴۸، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ه‌ش. ۷. «فان سماحتکم و جمیع اخوانکم الاجلاء تعلمون نبا الحادث المخزن الذی حدث فی هذه الایام و ذلک هو اعتراف جلاله شاه ایران بعصابه اسرائیل التی اعتدت علی فلسطین و شتت اهلها و اغتصبت حقوقهم هذا الاعتراف افلقنا جمیعا کما افلق کل مسلم فی مشارق الارض و مغاربها….»؛ بی آزار شیرازی، عبدالکریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، ص۲۵۰. ۸. همان، ص۲۵۲. 📌 ادامه مطلب... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠 برخی از ادله روایی مشروعیت توسل به اولیاء الهی در کلام ابن حجر هیتمی!!! وهابیان، متوسل شدن به ذات اولیاء الهی را امری ممنوع و حرام تلقی کرده اند[۱] حال آنکه جمهور عالمان فریقین همواره با استناد به ادله فراوانی که در این باره وجود دارد، بر مشروعیت توسل به اشخاص صالح تاکید می کنند. به عنوان نمونه، برخی از ادله روایی که ابن حجر هیتمی از عالمان نام آور اهل سنت در جهت اثبات مشروعیت توسل به ذات اولیاء الهی بدان تمسک کرده است 👇 ادامه مطلب ... 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
وهابیان، متوسل شدن به ذات اولیاء الهی را امری ممنوع و حرام تلقی کرده اند[۱] حال آنکه جمهور عالمان فریقین همواره با استناد به ادله فراوانی که در این باره وجود دارد، بر مشروعیت توسل به اشخاص صالح تاکید می کنند. به عنوان نمونه، برخی از ادله روایی که ابن حجر هیتمی از عالمان نام آور اهل سنت در جهت اثبات مشروعیت توسل به ذات اولیاء الهی بدان تمسک کرده است، عبارتند از: «ما اخرجه الحاکم و صححه انه (صلی الله علیه وآله) قال: لما اقترف آدم الخطیئه قال یا رب اسالک بحق محمد (صلی الله علیه وآله) الا ما غفرت لی، فقال یا آدم کیف عرفت محمدا و لم اخلقه؟ قال یا رب انک لما خلقتنی بیدک و نفخت فیّ من روحک رفعت راسی فرایت علی قوائم العرش مکتوبا لا اله الا الله محمد رسول الله فعرفت انک لم تضف لاسمک الا احب الخلق الیک، فقال له الله تعالی صدقت یا آدم انه لاحب الخلق الیّ ان سالتنی بحقه فقد غفرت لک و لولا محمد لما خلقتک. و اخرج النسائی و الترمذی و صححه ان رجلا ضریرا اتی النبی (صلی الله علیه وآله) فقال ادع الله ان یعافینی؛ قال ان شئت دعوت و ان شئت صرت فهو خیر لک؛ فقال فادع؛ فامره ان یتوضا فیحسن وضوءه، فیدعوا بهذا الدعاء: اللهم انی اسالک و اتوجه الیک بنبیک محمد (صلی الله علیه وآله) نبی الرحمه یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی لیقضی لی اللهم شفعه فیّ. و صححه البیهقی و زاد فاقام و قد ابصر. و روی الطبرانی بسند جید انه (صلی الله علیه وآله) ذکر فی دعائه بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلی. و لا فرق بین ذکر التوسل و الاستغاثه و التشفع و التوجه به (صلی الله علیه وآله) او بغیره من الانبیاء کذا الاولیاء وفاقا للسبکی و ان منعه ابن عبدالسلام لانه ورد جواز التوسل بالاعمال مع کونها اعراضا فالذوات الفاضله اولی. و لان عمر توسل بالعباس رضی الله عنه فی الاستسقاء و لم ینکر علیه. »[۲] ابن حجر هیتمی در عبارت فوق، به ۴ روایت که در کتب روایی محدثین اهل سنت نقل شده اند، اشاره کرده است. این ۴ روایت عبارتند از: ۱: توسل حضرت آدم (علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حاکم نیشابوری چنین نقل می کند: هنگامی حضرت آدم (علیه السلام) مرتکب ترک اولی شد، خطاب به خدای متعال عرض کرد: خداوندا بحق حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از من درگذر؛ ناگفته نماند حاکم سند این روایت را تصحیح کرده است. ۲: روایت عثمان بن حنیف ترمذی و نسائی روایت کرده اند: شخصی نابینا محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مشرف شد و از ایشان خواست تا برای شفای چشمانش دعا بفرماید. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پس از اصرارهای این شخص، به او تعلیم فرمود تا اینگونه دعا کند: خدایا به واسطه پیامبرت حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از تو می خواهم و رو به سوی تو آورده ام تا حاجتم را روا کنی. شایان ذکر است ترمذی و بیهقی این روایت را روایتی صحیح می دانند. ۳: دعاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) طبرانی با سندی نیکو نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در دعایش بدین صورت توسل کرده است: «بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلی» ۴: توسل عمر به عباس عموی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در برخی دیگر از مصادر حدیثی نقل شده است که عمر بن خطاب در هنگام قحطی، به عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله)، توسل کرده است و هیچ کس نیز عمر را به جهت التزام به چنین توسلی، مذمت نکرده است. افزون بر ۴ روایت فوق، ابن حجر هیتمی همچنین می نویسد: هنگامی که طبق روایات واصله، توسل به اعمال صالحه جایز است، پس به طریق اولی توسل به ذوات اولیاء الهی نیز جایز خواهد بود. ۱.العثیمین، محمد بن صالح، { فتح ذی الجلال و الاکرام، ج ۲، ص۴۵۶، المكتبة الإسلامية للنشر والتوزيع،چاپ اول، ۱۴۲۷ ه‌ق. ۲. هیتمی، ابن حجر، حاشیه العلامه ابن حجر الهیتمی علی شرح الایضاح فی مناسک الحج للامام النووی، ص۵۰۰، بیروت، دارالحدیث، بی تا. 📌اصل سند
اسناد
💠عبور برخی ائمه جمعه اهل سنت از احکام شرع و سنت نبوی درباره حکم محارب 🔸ادامه مطلب👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
نویسنده: وحید خورشیدی[۱] تريبون نماز جمعه جای طرح مسائل دقیق دینی و سیاسی می باشد. خطیب نماز جمعه باید به احکام قرآن و سنت نبوی و متون دینی معتبر پایبند باشد و پا از آن فراتر نگذارد. اما متاسفانه در این ایام بعد از جریان اغتشاشات برخی از ائمه جمعه اهل سنت این قاعده را رعایت نکرده و شروع به حمایت از محاربین کرده و اعدام آنها را ظلم و ناجوانمردانه دانسته و به تحریک افکار عمومی مردم بر علیه حاکمیت اسلامی روی آوردند. این در حالی است این کار آنها تماما بر خلاف قرآن و سنت نبوی می باشد آنها در این تریبون به سنت نبوی در خصوص مجازات محارب پشت کرده و از این موقعیت سوء استفاده می کنند و دین را به مردم وارونه معرفی می کنند و تاکید دارند مجازات محارب اینی نیست که دارد اجرا می شود و گویند برای اعدام آنها باید دلیل شرعی داشته باشید حال سوال ما از این افراد که خود را عالم دین و آگاه به احکام شرعی می دانند، اگر واقعا به احکام شرع آگاه هستید چند مورد از آنها را به صورت دقیق برای مردم بخوانید تا آنها نیز از قضیه اگاه شوند؟! به عنوان نمونه آیه ۳۳ سوره مائده که به آیه «آیه محاربه» معروف است درباره افرادی نازل شده است که در زمان حاکمیت اسلامی پیامبر (صلی الله علیه وآله) محارب شناخته شدند خداوند می‌فرماید: «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم»؛ کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ بر می‌خیزند و در روی زمین دست به فساد می‌زنند (و با تهدید به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند) این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست راست و پای چپ آنها بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند. این آیه مجازات محارب را قتل، دار، یا قطع دست و پا به صورت مخالف و یا تبعید در این دنیا دانسته است این آیه در حقیقت در خصوص افرادی محارب تندرو، اغتشاشگر، غارتگر نازل شده است که اقداماتی انجام دادند. در روايات معتبري كه در حقیقت نشان از شان نزول آیه می باشد، از برخورد تند پيامبر (صلي الله عليه وآله) با کساني که محارب بودند و بدون دليل چوپاني بي‌گناهي را کشته و چشم او را کور و بدن او را مثله کرده و شتران وي را بسرقت بردند، چنين آمده است که حضرت بعد از شنيدن اين خبر دستور داد تا آنها را به اشد مجازات قصاص کنند. روايتي را بخاري در ذیل«بَاب سَمْرِ النبي e أَعْيُنَ الْمُحَارِبِينَ» به اين صورت نقل کرده است: «حدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ حدثنا حَمَّادٌ عن أَيُّوبَ عن أبي قِلَابَةَ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ أَنَّ رَهْطًا من عُكْلٍ أو قال عُرَيْنَةَ ولا أَعْلَمُهُ إلا قال من عُكْلٍ قَدِمُوا الْمَدِينَةَ فَأَمَرَ لهم النبي صلى الله عليه وسلم بِلِقَاحٍ وَأَمَرَهُمْ أَنْ يَخْرُجُوا فَيَشْرَبُوا من أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا فَشَرِبُوا حتى إذا بَرِئُوا قَتَلُوا الرَّاعِيَ وَاسْتَاقُوا النَّعَمَ فَبَلَغَ النبي صلى الله عليه وسلم غُدْوَةً فَبَعَثَ الطَّلَبَ في إِثْرِهِمْ فما ارْتَفَعَ النَّهَارُ حتى جِيءَ بِهِمْ فَأَمَرَ بِهِمْ فَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ وَأَرْجُلَهُمْ وَسَمَرَ أَعْيُنَهُمْ فَأُلْقُوا بِالْحَرَّةِ يَسْتَسْقُونَ فلا يُسْقَوْنَ» ُ[۲]؛ انس بن مالك مي‏گويد: عده‏اي از طايفة عُكل يا عُرينه به مدينه آمدند (و از آب و هواي آن، بيمار شدند). رسول الله (صلي الله عليه وآله) دستور داد تا خود را به شتران شيري برسانند و از شير و ادرار آنان، بخورند. آنان چنين كردند و از بيماري، شفا يافتند. پس از آن، چوپان رسول الله (صلي الله عليه وآله) را كشتند و شتران را با خود بردند. پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) صبح زود (از اين جنايت) باخبر شد. بلافاصله دستور داد تا آنان را تعقيب كنند. چند ساعتي از روز نگذشته بود كه آنها را اسير كرده، خدمت رسول الله (صلي الله عليه وآله) آوردند. آن حضرت (صلي الله عليه وآله) دستور داد تا دست و پايشان را قطع و چشمهايشان را كور كنند و آنها را در آفتاب گرم و سوزان قرار دهند. (دستور اجرا شد). آنان از شدت تشنگي، درخواست آب كردند، ولي به آنان آب ندادند. در روایت دیگری آمده است:‌ آنها را رها کردند تا بمیرند «وَطَرَحَهُمْ بِالْحَرَّةِ يَسْتَسْقُونَ فما يُسْقَوْنَ حتى مَاتُوا»[۳]. در صحیح مسلم نیز آمده است جلوی آفتاب گذاشتند تا مردند: «وَتَرَكَهُمْ في الْحَرَّةِ حتى مَاتُوا»[۴]. در روايات ديگر اشاره شده است که شخص کشته شده، شتربان شترهاي پيامبر (صلي الله عليه وآله) بود که اين جانيان که تازه مسلمان شده بودند، مرتکب اين جنايت شده و بعد مرتد شدند.
ترمذي روايت را به اين صورت نقل کرده است: «حدثنا الْحَسَنُ بن مُحَمَّدٍ الزَّعْفَرَانِيُّ حدثنا عَفَّانُ بن مُسْلِمٍ حدثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ حدثنا حُمَيْدٌ وَقَتَادَةُ وَثَابِتٌ عن أَنَسٍ أَنَّ نَاسًا من عُرَيْنَةَ قَدِمُوا الْمَدِينَةَ فَاجْتَوَوْهَا فَبَعَثَهُمْ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم في إِبِلِ الصَّدَقَةِ وقال أشربوا من أَلْبَانِهَا وَأَبْوَالِهَا فَقَتَلُوا رَاعِيَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَاسْتَاقُوا الْإِبِلَ وَارْتَدُّوا عن الْإِسْلَامِ فأتى بِهِمْ النبي صلى الله عليه وسلم فَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ وَأَرْجُلَهُمْ من خِلَافٍ وَسَمَرَ أَعْيُنَهُمْ وَأَلْقَاهُمْ بِالْحَرَّةِ»[۵] در مضمون ديگر نيز حتي به مسلمان و مومن بودن شتربان نيز اشاره شده است. طبراني از عبد الله بن عمر نقل مي‌کند: «أن نَاسًا أَغَارُوا على إِبِلِ النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم فَاسْتَاقُوهَا وَارْتَدُّوا عَنِ الإِسْلامِ وَقَتَلُوا رَاعِيَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم مُؤْمِنًا فَبَعَثَ النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم في آثَارِهِمْ فَأُخِذُوا فَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ وَأَرْجُلَهُمْ وَسَمَلَ أَعْيُنَهُمْ»[۶]؛ عده‌اي شتران پيامبر (صلي الله عليه وآله) را غارت کرده و آنها را به سرقت بردند و از اسلام برگشتند و شتربان حضرت را که مومن بود کشتند پيامبر (صلي الله عليه وآله) نيز عده‌اي را به دنبال آنها فرستاد تا اينکه آنها را به حضور پيامبر (صلي الله عليه وآله) آوردند و حضرت نيز دست و پاي آنها را بريد و چشمان آنان را کور کرد. مفسرین اهل سنت نیز به این شان نزول اشاره کرده اند. در تفسیر جلالین آمده است «ونزل في العرنيين لما قدموا المدينة وهم مرضى فأذن لهم النبي أن يخرجوا إلى الإبل ويشربوا من أبوالها وألبانها فلما صحوا قتلوا راعي النبي واستاقوا الإبل»[۷] آیه در شان طایفه عرنی نازل شده است که به مدینه آمدند در حالی که مریض بودند … . در تفسیر بغوی و سمعانی و غیره نیز به این شان نزول اشاره شده است[۸] . [۱]. پژوهشگر مرکز پژوهشی مصباح. [۲] . بخاري ، محمد، صحيح البخاري، ج ۶، ص ۲۴۹۶، دار ابن كثير، بيروت. [۳] . بخاري محمد، صحيح البخاري ج ۳ ص ۱۰۹۹ [۴]. نیشابوری، مسلم،صحيح مسلم ج ۳ ص ۱۲۹۶، إحياء التراث العربي، بيروت [۵] . ترمذی، محمد، سنن الترمذي ج ۱، ص ۱۰۶، دار إحياء التراث العربت، بيروت. [۶] . طبرانی، سلیمان، المعجم الكبير،ج ۱۲،ص ۳۲۴، مكتبة الزهراء، الموصل. [۷] .سیوطی، عبد الرحمان، ابوبکر محلی، عبد الرحمان، تفسير الجلالين ج۱ ص۱۴۲، دار الحديث، القاهرة. [۸].بغوی،حسین،تفسير البغوي ج۲ ص۳۲، دار المعرفة، بيروت. سمعانی، منصور،تفسير السمعاني ج۲ ص۳۳، دار الوطن، رياض. 📌 ادامه مطلب 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠 اجماع مسلمین بر مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور!!! یکی از مهم ترین اختلافات میان وهابیان و امت اسلامی، در مسئله مشروعیت شد رحال به نیت زیارت قبور است. بدین صورت که وهابیان سفرکردن با هدف زیارت قبور را امری حرام می دانند ولیکن مسلمانان چنین سفری را نه تنها مشروع می دانند بلکه بدان نیز ملتزم بوده اند. ادامه مطلب...👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠 اجماع مسلمین بر مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور!!! محمد باغچیقی یکی از مهم ترین اختلافات میان وهابیان و امت اسلامی، در مسئله مشروعیت شد رحال به نیت زیارت قبور است. بدین صورت که وهابیان سفرکردن با هدف زیارت قبور را امری حرام می دانند ولیکن مسلمانان چنین سفری را نه تنها مشروع می دانند(1) بلکه بدان نیز ملتزم بوده اند. چنانکه ابن حجر هیتمی می نویسد: «کما ارجع العلماء علی مشروعیه الزیاره و السفر الیها، کذلک اجمع المسلمون من العلماء و غیرهم علی فعل ذلک، فان الناس لم یزالوا من عهد الصحابه و الی الیوم یتوجهون من سائر الآفاق الی زیارته (صلی الله علیه وآله) قبل الحج و بعده و یقطعون فیه – ای فی سفر الی زیارته (صلی الله علیه وآله) مسافات بعیده شاقه و ینفقون فیه الاموال و یبذلون المهج معتقدین ان ذلک من اعظم القربات و من زعم ان هذا الجمع الکثیر العظیم علی تکرر الازمنه مخطئون فهو المخطی المحروم.» (2) همانطور که علما بر مشروعیت زیارت و سفر به نیت آن متفق القول هستند همانطور نیز مسلمانان بر انجام چنین سفری اجماع دارند. بدین صورت که مسلمین از عصر صحابه تا به امروز همواره از نقاط مختلف دنیا برای زیارت قبر مطهر نبوی (صلی الله علیه وآله) به مدینه مشرف شده و در راستای انجام چنین سفری، مسافات طولانی را پیموده اند و اموال فراوانی را خرج کرده اند. دلیل اینکه مسلمین برای سفر به نیت زیارت قبر مطهر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) این همه زحمت را متحمل می شوند این است که آنان، زیارت آنحضرت و سفر برای تحقق چنین زیارتی را از بزرگترین عوامل قرب به سوی پروردگار تلقی می کنند. از این رو اگر کسی سفر به نیت زیارت قبور را امری خطا و اشتباه بخواند، در حقیقت خودش خطاکار و محروم خواهد بود. 📌 پی نوشت : ۱.بن باز در این باره تصریح می کند: «والزيارة الشرعية تجوز لكن من دون سفر، من دون شد الرحل إذا كان في البلد نفسه زاره في البلد، أما أن يشد الرحل يسافر لأجل زيارة القبر، هذا لا يجوز؛»؛ فتاوى نور على الدرب، ج۲، ص۳۴۲ ۲. هیتمی، ابن حجر، الجوهر المنظم فی زیاره القبر الشریف النبوی المکرم، ص۳۸، قاهره، مدبولی، چاپ اول، ۲۰۰۰م.
اسناد
💠 مشروعیت طلب شفاعت از اموات در نگاه ابن حجر هیتمی!!! پر واضح روشن است که در آئین وهابیت، بسیاری از امور مشروع و مرسوم میان مسلمانان، ممنوع شمرده شده اند. طلب شفاعت از اموات از جمله همین امور است که وهابیان آن را امری غیرشرعی، بلکه از نواقض اسلام دانسته اند.[۱] حال آنکه در عصر زندگانی صحابه، بسیاری از مردم به حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه وآله) مشرف شده و از ایشان شفاعت طلب می کردند. ادامه مطلب...👇 🌐 وب سایت و کانال های ارتباطی : ✔️ وب سایت : omatanvasata.com ✔️ تلگرام : https://t.me/omatanvasata ✔️ایتا : https://eitaa.com/omatanvasata
💠 مشروعیت طلب شفاعت از اموات در نگاه ابن حجر هیتمی!!! محمد باغچیقی پر واضح روشن است که در آئین وهابیت، بسیاری از امور مشروع و مرسوم میان مسلمانان، ممنوع شمرده شده اند. طلب شفاعت از اموات از جمله همین امور است که وهابیان آن را امری غیرشرعی، بلکه از نواقض اسلام دانسته اند.[۱] حال آنکه در عصر زندگانی صحابه، بسیاری از مردم به حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه وآله) مشرف شده و از ایشان شفاعت طلب می کردند. نکته قابل توجه آن است که صحابه نیز طلب کنندگان شفاعت را مورد نکوهش قرار نمی دادند. چنانکه ابن حجر هیتمی در برخی از آثارش بسیاری از این ماجراها را نقل کرده است. در ادامه به عنوان نمونه به یکی از این ماجراها که توسط هیتمی نقل شده است اشاره می شود: «وروی بعض الحفاظ عن ابی سعید السمعانی انه روی عن علی (کرم الله وجهه) انهم بعد دفنه (صلی الله علیه وآله) بثلاثه ایام جاءهم اعرابی فرمی نفسه علی القبر الشریف (علی ساکنه الصلاه و السلام) و حثا من ترابه علی راسه و قال: یا رسول الله قلت فسمعنا قولک و وعیت عن الله سبحانه و تعالی و ما وعینا عنک و کان فیما انزل الله علیک قوله تعالی «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما» و قد ظلمت نفسی و جئتک تستغفر لی ربی فنودی من القبر الشریف انه قد غفر لک»[۲] بعضی از حفاظ از ابی سعید سمعانی و او نیز از امیرالمومنین (علیه السلام) چنین نقل کرده اند: پس از دفن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شخصی اعرابی به حرم نبوی (صلی الله علیه وآله) مشرف شد و پس از قرائت آیه شریفه «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما»، از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) شفاعت طلبید و عرض کرد: من به خودم ظلم کرده ام (یعنی گناهانی مرتکب شدم) و لذا به سوی شما آمده ام تا برایم در نزد خدا استغفار کنی. (اینجا بود که) از قبر ندا آمد بخشیده شدی. 📌 پی نوشت : ۱. چنانکه در جزوه نواقض الاسلام محمد بن عبدالوهاب، طلب شفاعت به عنوان دومین ناقض اسلام که منجر به خروج از دین می شود، معرفی شده است: «الثاني: من جعل بينه وبين الله وسائط يدعوهم ويسألهم الشفاعة ويتوكل عليهم فقد كفر إجماعا.»؛ حمد بن عبدالوهاب، نواقض الاسلام، ص۲، عربستان، وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق. ۲. هیتمی، ابن حجر، الجوهر المنظم فی زیاره القبر الشریف النبوی المکرم، ص۹۵ و ۹۶، قاهره، مکتبه مدبولی، چاپ اول، ۲۰۰۰م.
اسناد