eitaa logo
کانال ثامن ام ابیها زاویه حسن خان
123 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
369 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 🍂آنقدر پاشیده شده گل برگهایش ■حتے زره طاقٺ نیاورد آخرش ریخٺ 🍂ناباورانہ برگِ برگِ آرزو را ■باگریہ بابا درعباے باورش ریخٺ لاله‌ام_درپيش_چشمان_ترم💔 ارباً_اربا_شد_علےاڪبرم💔
روز نهم محرّم، امام حسین علیه‌السلام و یارانش در محاصره نیروهای کوفه بودند. دو روز بود، که آب را روی اهل بیت علیهم السلام و یاران امام بسته بودند و اهل بیت از نظر آب در تنگنا بودند. همه راه‌ها تحت کنترل بود، تا کسی به امام نپیوندد. تهدیدهای سپاه "عمر سعد" جدّی‌تر و حالت تهاجمی آنان به سوی خیمه‌ بیشتر می‌شد.
عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق دستوری که از "ابن زیاد" دریافت کرده بود، آماده جنگ با امام شد. گروهی از سپاه کوفه به سوی خیمه‌گاه امام تاختند. امام کنار خیمه‌اش نشسته و به شمشیر تکیه داده بود. زینب، صدای همهمه مهاجمان را شنید. امام را (که خواب، چشمانش را ربوده بود) بیدار کرد. سیدالشهدا، خوابی را که آن لحظه دیده بود نقل کرد، که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به او فرمود: پیش ما می‏ آیی
آوازه دلاورمردی هاى حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامى جسورانه، وى را از صف لشکریان امام جدا سازد. به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن کلابی که از قبیله‌ام البنین سلام الله علیها بود، مأموریت یافت که به حضرت عباس (ع) و سه تن از برادرانش امان نامه دهد. شمر گفت: بدانید تا ساعاتی دیگر شعله‌های جنگ برافروخته می‌گردد و از یاران حسین بن علی (ع) کسی زنده نمی‌ماند. من برای شما امان نامه‌ای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر اینکه از یاری برادرتان حسین (ع) دست برداشته و سپاهش را ترک کنید.
حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.‌ شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان‌ام البنین (س)، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمه‌گاه خویش برگشت. عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام(ع) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشاني خواست و عرضه داشت : برادر جان! اجازه ميدان مي دهي؟ امام حسين(ع) گريه شديدي كردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار مني. عباس(ع) عرض كرد: «سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سـير گشتـه ام.» امام(ع) فرمودند: مقداري آب براي اين طفلان تهيه نما. جناب قمر بني هاشم(ع) مشك به دوش گرفت و روانه ميدان شد. با سپاه حريف، درباره آوردن آب به خيمه ها سخن گفت.
دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. «ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته» به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد و آب را برگرداند به شريعه. هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت براي محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر مي رسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»،به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم.
••°°🤍✨°°•• مثل 🖤عباس❤️ کسی هست دلاور باشد؟!🥺 با همه تشنگی اش یادِ برادر باشد؟!🖤 مثل عباس کسی هست که سقا باشد✨ جگر سوخته اش حــسرت دریا باشد...🌊 مختص‌باب‌الحوائج‌ابوالفضل‌العباس🖤 @oshagholmahdy313
🖤ایݩ خبڔ ڔا برسانیــــد به ام اݪبنیݩ {دگر از عبـــ🖤ـــاس او خبـــرےنیسݓ ڪه نیسݓ} 💔عکس قمــــرش ریخت بهــــم 💔یاقمربنےهاشــــم @oshagholmahdy313
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنگ چرا؟ بس کنید چند خدا؟ بس کنید چند دروغ و دریغ گوش به فتوای تیغ مظلمه خون کیست این همه کشتارها این چه مسلمانی است؟! وای به دیندارها.. حسینیه_یزد محرم ٩٧