eitaa logo
حرف حساب✌️
210 دنبال‌کننده
963 عکس
1.9هزار ویدیو
7 فایل
حضرت علی(ع): سخن زیبا نشانه فراوانی عقل است
مشاهده در ایتا
دانلود
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸اعترافات عجیب نشریه تایمز درباره رهبر معظم انقلاب 🔺توصیه می شود حتما ببینید و منتشر کنید. تا ابلهانی که شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند بفهمند چقدر نادان و نمک نشناسند. و چگونه آلت دست دشمن شده اند.
ماجرای بیماری آیت الله میلانی‌(ره) و مسلمان شدن پروفسور برلون مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند. مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد. @omid3010013👈عضو شوید
ابراهیم مجاب و احترام به والدین: ابراهیم پدر و مادری داشت پیر و فرتوت هر هفته شبهای جمعه به رسم ادب یکی از آنان را (به نوبت) بر دوش خود به زیارت امام حسین علیه السلام میبرد اگر چه در این راه بسيار اذیت میشد. این شب جمعه موصوف پدر را بزیارت برد اما در بازگشت مادرش به او گفت ابراهیم پسرم به دلم افتاده که هفته دیگر در دنیا نخواهم بود بیا و مرا هم همین هفته به زیارت مولا و آقايم امام حسین علیه السلام ببر ابراهیم که از شدت درد کمر رنج میبرد با ادب مادر را بر دوش گرفته و راهی حرم میشود و در مسیر از شدت درد به نجوای با امام مشغول میشود که : آقا آیا این خدمت را از من قبول میکنی؟ آیا اين خدمت جبران گوشه ای از زحمات مادرم خواهد بود؟ آیا...؟ و مادرش نیز آرام بر دوش ابراهیم و در بیخ گوش فرزند اینگونه با خدای خویش راز میگوید که: "الهی امام حسین جواب این زحمت و خوبی تورا بدهد مادر" کانال تلگرام جهان نیوزابراهیم مادر بر دوش وارد حرم شده و در مقابل مضجع شریف عزیز دل فاطمه سلام الله علیهما میگوید: "السلام علیک یا ابا عبدالله" اما همه آنهایی که در حرم بودند به گوش خود می شنوند که از داخل ضریح مطهر صدایی بس دل نواز پاسخ میگوید: "و علیک السلام یا ابراهیم" از این پس برخی علما و بزرگان و مردم در حرم به انتظار ابراهیم مينشستند تا وارد شده و سلام دهد و جواب امام را بشنوند و به همین او را ابراهیم مجاب (یعنی اجابت شده از سوی آقا) ناميدند سالها بعد هم که ابراهیم از دنیا رفت به هدایت امام حسین علیه السلام در محل فعلی به خاک سپرده شد و اينک هرکس از تل زینبیه وارد حرم شود لاجرم ۲ بار ابراهیم را زیارت خواهد کرد.
@omid3010013👈عضو شوید
✅ ‏«وقتی وارد غزه میشوید خدا هستید!» یکی از روایات سربازان اسرائیلی در ‎غزه در هاآرتص: -انگار ما نازی بودیم و آنها یهودی -هیچکس در‌خیابان‌ نبود بجز یک پسربچه ۴ ساله، فرمانده پسر را گرفت آرنج و پایش را شکست، سه بار روی شکمش پرید و رفت. -او گفت: اینها از روزی که به دنیا می‌آیند باید کشته شوند. «مثل این بود که یک ماده مخدر زدی... احساس می‌کنی که قانون هستی، قوانین را تعیین می‌کنی، انگار از لحظه ای که از جایی به نام اسرائیل خارج می‌شی و وارد نوار غزه میشی، تو خدا هستی.» من با [هدف گرفتن زنان] زنان مشکلی ندارم. یک زن عرب به سمت من دمپایی پرتاب کرد، من به او لگد زدم، (با اشاره به کشاله ران) همه این قسمتهایش شکست. او امروز نمی‌تواند بچه دار شود.» «ایکس (اشاره به سربازی دیگر) چهار گلوله از پشت به یک عرب شلیک کرد و با ادعای دفاع از خود فرار کرد. چهار گلوله در پشت سر از فاصله ده متری ... قتل در کمال خونسردی. ما هر روز چنین کارهایی را انجام می‌دادیم.» «یک عرب در خیابان قدم می‌زد، حدوداً ۲۵ ساله، سنگی پرتاب نکرد، هیچی. بنگ، یک گلوله در شکم. به شکمش شلیک کردیم و او در پیاده‌رو داشت می‌مرد و ما بی تفاوت از آنجا دور شدیم.»
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢وقتی مجری مصری از خجالت جولانی در می‌آید: 🔻جولانی! اخیرا حرف‌های خیلی قشنگی میزنی، گفتی ایران به خاطر مسائل 1400 سال پیش سراغ سوریه آمده بود و این مسائل چه ربطی به ما دارد؟! 🔻مگر خودت نبودی که به خاطر اختلافات 1400 سال پیش به داعش پیوستی و خون مردم را ریختی؟ با این حرف‌ها فقط به دنبال فریب رسانه‌ها هستی! باور کردن این سخنان از تو حماقت محض است و ما می‌دانیم که این حرف‌ها را فقط برای ضربه زدن به ایران به تو یاد دادند...
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد ای که دستت میرسد کاری کنی، کاری بکن عمر دارد میرود، دارد اجل سر میرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است دست سائلها فقط تا حلقه در میرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینی است ورنه دارد ده برابر، ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بی اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضّه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان، ولی پیش شما میشود ایمان من فقری که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است، بین طوس و قم رزق از دو سفره‌ی موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم گاه به دادم برادر، گاه خواهر میرسد فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم فیض قبر مادری از قبر دختر میرسد نیستند این دو براى من، فقط پیش منند سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد پیش تو محتاجها در حال رفت و آمدند تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید میوه‌ی ما هم فقط با گریه بهتر میرسد پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید زودتر از شمر آیا به برادر……..؟ علی اکبر لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبده تبریزی مشاور اقتصادی و دستیار مالی پزشکیان: «ممکنه به این برسیم که در هفته فقط سه روز برق داشته باشیم یا فقط دو روز بنزین داشته باشیم.» رهبر انقلاب: «خالی‌کردن دل مردم جرم است و باید دنبال شود.»
چاکر آ سید علی
بود چيزي سفيد و نرم و لطيف در دکان مرد شوخي بند بي نوائي رسيد و آنرا ديد به گمانش که هست پستان بند ياد ليموي دختران افتاد آب شد در فراق جانش قند گفت جانم فداي آن گهري که در اين مي نهد روزي چند مرد صاحب دکان چو اين بشنيد زير لب گفت با کمي لبخند بي سبب جان خود فدا کردي بيضه بند است اين، نه پستان بند