eitaa logo
حریم عشق
173 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
「🎊」 عید مبرووووکنا😍🎉🎊🎊 امشب هرچی میخواین از آقا بگیرین و از مهم تر ظهورشون رو بخوایم🙂♥️ خیلی خییی مبارکتون باشه🪅🪄🎈
مداحی آنلاین - مهمون دل.mp3
1.95M
(عج)💚 کوچه‌هامون‌ریسه‌بندونه لب‌اهل‌آسمون‌خندونه😍🌸 . .
Mahdi Mirdamad - Shabe Mastane (320).mp3
10M
شب ِ مستانه؛نیمه‌ی شعبان ِ شب ِ میلاد ساقیِ میخانه :))🤍 |
یکی رفته مشهد اون یکی کربلا یکی دیگه راهیان نور خیلیا قم و جمکران خداجان قربونت برم منو بهر تماشای جهان خلق کردی عزیزم؟
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ احساس سخت و زجرآوری که قاشق و چنگال را میان انگشتان من و مجید هم معطل کرده و اشتهایمان را از غم و غصه کور می‌کرد. نهار در سکوتی غمگین صرف شد و من به سرعت ظرف‌ها را جمع کردم که از سر و صدای بشقاب‌ها، ریحانه از اتاق خارج شد و به کمکم آمد. هر چه کردم نتوانستم مجابش کنم که برود و برای شستن ظرف‌ها دست به کار شد. با کمک هم آشپزخانه را مرتب کرده و به اتاق بازگشتیم که دیدم عمه فاطمه آلبوم عکس‌های خانوادگی‌اش را آورده و حسابی مادر را سرگرم کرده است. با دیدن من، به رویم خندید و گفت: _الهه جان! بیا بشین، عکس‌های بچگی مجید رو نشونت بدم! به شوق دیدن عکس‌های قدیمی، کنار عمه فاطمه نشستم و نگاه مشتاقم را به عکس‌های چسبیده در آلبوم دوختم. اولین عکس مربوط به دوران نوزادی مجید در آغوش مادر مرحومش بود. عکس بزرگ و واضحی که می‌توانستم شباهت صورت مجید به سیمای زیبای مادرش را به روشنی احساس کنم. عمه لبخند غمگینی زد و گفت: _این عکس رو چند ماه قبل از اون اتفاق گرفتن! سپس به چشمان مجید که همچنان خیره به عکس مادرش مانده بود، نگاهی کرد و توضیح داد: _اون مدت که تهران رو شب و روز بمبارون می‌کردن، ما همه‌مون خونه عزیز بودیم و به حساب خودمون اونجا پناه می‌گرفتیم. اون روز داداش و زن داداشم یه سَر رفتن خونه‌شون تا یه سِری وسائل با خودشون بیارن، ولی مجید رو پیش ما خونه عزیز گذاشتن و گفتن زود برمی‌گردیم... که چشمان درشتش از اشک پر شد و با صدایی لرزان ادامه داد: _ولی دیگه هیچ وقت بر نگشتن! بی‌اختیار نگاهم به چشمان مجید افتاد و دیدم همانطور که نگاهش به عکس مادرش مانده، قطرات اشکش روی صفحه آلبوم می‌چکد. با دیدن اشک‌های گرم عزیز دلم، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و اشک پای چشمانم نشست. مادر از شدت تأسف سری جنباند و با گفتن«خدا لعنت کنه صدام رو!» اوج ناراحتی‌اش را نشان داد. ریحانه دستش را پیش آورد و آلبوم را ورق زد تا عکس مادر مجید دیگر پیدا نباشد و با دلخوری رو به مادرش کرد: _مامان! حالا که وقت این حرفا نیس! عمه فاطمه اشکش را پاک کرد و با دستپاچگی از من و مادر عذر خواست: _تو رو خدا منو ببخشید! دست خودم نبود! یه دفعه دلم ترکید! شرمندم، ناراحتتون کردم! مادر لبخندی زد و جواب شرمندگی عمه را با گشاده‌رویی داد: _این چه حرفیه خواهر؟ آدمیزاد اگه درد دل نکنه که دلش می‌پوسه! خوب کاری کردی! منم مثل خواهرت می‌مونم! اما مجید مثل اینکه هنوز دلش پیش عکس مادرش مانده باشد، ساکت سر به زیر انداخته و هیچ نمی‌گفت و ریحانه برای اینکه فضا را عوض کند، عکس‌های بعدی را نشانمان می‌داد و از هر کدام خاطره‌ای تعریف می‌کرد. عکس‌هایی مربوط به دوران کودکی و نوجوانی مجید که دیگر خبری از پدر و مادرش نبود و فقط حضور عمه فاطمه و عزیز و دیگر اعضای فامیل به چشم می‌خورد. حالا غم غریبِ چشمان مجید به هنگام شنیدن نام پدر و مادرش را به خوبی حس می‌کردم که به جز ایام نوزادی‌اش، هیچ صحنه‌ای از حضور پدر و مادر در زندگی‌اش نبود. دقایقی به تماشای آلبوم خانوادگی عمه فاطمه گذشت که صدای زنگ در بلند شد. ریحانه برخاست و همچنانکه به سمت آیفون می‌رفت، خبر داد: _حتماً سعیده! اومده دنبالمون بریم دکتر. و در مقابل نگاه پرسشگر من و مادر، عمه فاطمه پاسخ داد: _شوهرشه! مجید از جا بلند شد و با لبخندی رو به مادر کرد: _مامان! آماده شید بریم! با شنیدن این جمله، ذوقی کودکانه در دلم دوید و به امید یافتن راهی برای بهبودی مادر، خوشحال از جا برخاسته و آماده رفتن شدم. ❤ 🍃❤ ❤🍃❤ 🍃❤🍃❤ ❤🍃❤🍃❤ 🍃❤🍃❤🍃❤ ❤🍃❤🍃❤🍃❤
‍"حجابٺ" را محڪمـ نگھـ دار... نگـاه نڪن ڪھـ اگـر حجاب و فڪر درسٺ داۺٺھـ باۺے مسخـره اٺ مےڪنند😒 آنھـا ۺیطـان هستند... ۺُما👈🏻 بھـ حضرت زهـرا علیهاالسلام 💚 نگــ👀ـاه ڪن ڪھـ چگـونھـ زیسٺ و خودش را حفـظ ڪرد... 📝 فرازی از وصیٺ : شھــید سیـد محـمد ناصـر علـوے بھـ خـواهرش😢 💔🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🚩
سلام عیدتون مبارک یه هدیه ی خاص براتون داریم ابتدا نیت کنید و از بین عدد ۱ تا ۱۰ یک عدد انتخاب کنید و روی پاکت اون شماره بزنید و هدیه تون رو دریافت کنید پاکت 1️⃣ پاکت 2⃣ پاکت 3⃣ پاکت 4⃣ پاکت 5⃣ پاکت 6⃣ پاکت 7⃣ پاکت 8⃣ پاکت 9⃣ پاکت 0⃣1⃣ دوستان این نامه‌ها برگرفته از توقیعات امام زمان برای شیعیانشون هست. این پیام رو برای دوستانتون هم ارسال کنید و این هدیه ی زیبا رو بهشون عیدی بدین