eitaa logo
🌿🥀 امید فردا 🥀🌿
61 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
124 فایل
💠بــــاور کـــــنـــــــیــــم امـــــــید بــــــه فـــــــــردای دور را 💠بــــاور کــــنــــــــیـــــم آمـــــــدن یـــــک ســــــــــــــوار را از همراهی شما بسیار خرسندیم☺️☺️ ارتباط با ادمین: . . . . @Jafariii_313
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1897766266.pdf
4.58M
🟥🟧🟨 📗 فایل PDF کتاب «یک وَن شُبهه» 🍃🌹 پاسخ به مجموعه‌ای از سوالات پر تکرار این روزهای جامعه 😊👌 @omidfarda
16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 چند نکته پیرامون فراخوان جدید اغتشاشگران ♨️⚠️♨️ 🎙 دکتر سید جلال حسینی | @omidfarda
🇮🇷 🖼 برای این تعطیلی اجباری! ‌🍃🌹🍃 🔻پشت همه فراخوان‌ها برای اعتصابات نیمه آذر می‌شود چشمان نگران زیادی را دید که به دنبال تهدید برای برهم زدن کسب و کارشان دست به تعطیلی دستوری زده‌اند. 🔺آن هم با اجبار کسانی که پشت شعارهایشان درباره "آزادی" غول زورگویی به نام آشوب نشسته. | | @omidfarda
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯💯💯 ⭕️ دلم نمیخواد حجاب داشته باشم... 🔻لباس و بدن خودمه دوست دارم اینطوری بیام بیرون 🔻اصلا چرا حجاب داشته باشیم؟ اینطوری جامعه حریصتر میشه⁉️ 🔻اصلا من منظوری ندارم، برا دل خودم اینطوری میام بیرون🤔 @omidfarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 امام علی علیه‌السلام 🔸 دلت برای تو سالم نخواهد شد، مگر آن‌گاه که برای مؤمنان همان پسندی که برای خود می‌پسندی. 📎 بحارالانوار، ج75، ص8 ❤❤❤❤❤ @omidfarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 نامه‌ای به آرتین 🍃🌹🍃 ♦️ آرتین زود بزرگ شو تا جواب آدم بدها رو بدیم... 📆 انتشار به مناسبت چهلم @omidfarda🇮🇷
💢 عزت ایرانی در دوره پهلوی از زبان هویدا ⭕️ هویدا از دوران صدارت قبل از خودش سخن می‌گوید: در باشگاه انگلیسی ها در اهواز نوشته بودند: ورود ایرانی و سگ ممنوع‼️ ⭕️ در قطار، حق نداشتیم کنار خارجی‌ها بشینیم. برای رفتن به کرج و شمال باید پاسپورت می‌داشتیم‼️ 🔮گفتمان @omidfarda
🇮🇷 📝 | چرا خبر دستیابی ایران به موشک‌های هایپرسونیک رسانه‌ایی شد؟ 🍃🌹🍃 🔻بر اساس تصميم تئوریسین ها و دکترین نظامی کشور، قرار نبود تا مدت ها خبر موشک های «هایپرسونیک» رسانه‌ای شود و جزو اسرار راهبردی نظامی کشور مانده و محفوظ بود. 🔸پس از ناآرامی‌های اخیر در برخی مناطق کشور و گرادهی های خیانتکاران، دشمنان نظام جمهوری اسلامی دچار اشتباه محاسباتی و توهم ضعف جمهوری اسلامی ایران را داشتند که در برخی محافل اطلاعاتی محور صهیونیستی _آمریکایی توطئه‌هایی برای حمله نظامی محدود به برخی اماکن حساس و حیاتی وجود داشت. 🔺در این شرایط که دشمنان ایران اسلامی متوهمانه درصدد ضربه به ایران قدرتمند بودند، خبر سری موشک های هایپرسونیک رسانه ایی شد و محاسبات دشمن را بار دیگر به هم ریخته و تا مدت ها در شوک دست یابی جمهوری اسلامی ایران به این سطح از تکنولوژی موشکی بودند | | @omidfarda
خاطره زیبایِ امر بمعروف و نهی از منکر توسط یکی از خادمان حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۱ ‏سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!! دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم. ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت. شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست. ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... @omidfarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا