یه روز داشتیم با هم حرف میزدیم اوایل آشناییمون بود،تازه از خدمت اومده بودم،ایشون میدونست،ولی نمیدونست چند وقته
ازم پرسید کربلا رفتی؟
من یه نیش خند زدم گفتم کربلا برا ماها نیست،برا از ما بهترونه،ما اینقدر گناه کردیم که آقا ماها رو نمیخره،یدفعه بعد اینکه حرفم تموم شد،با خنده بهم گفت،محسن جون کربلا طلبیدنی نیست،کربلا رفتن زوریه...
با این حرف من هم پارسال رفتم وهم امسال که هیچ جوره نمی شد برم
به نقل از شاگرد شهید علی خلیلی
#شهیدعلی_خلیلی
_________________
https://eitaa.com/omidgah