گلولههای دشمن پشت سر هم میریخت روی سرمان. مانده بودیم چهکار کنیم. جابری گفت: «متوسل بشین به حضرت فاطمه (س) تا بارون بیاد». دست برداشتیم به دعا و حضرت زهرا (س) را واسطه کردیم. یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد.
اللهیار داشت از خوشحالی گریه میکرد. گفت: «یادتون باشه از حضرت فاطمه (س) دست برندارین. هر وقت گرفتار شدین امام زمان (عج) را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب میگیرید».
#شهید_اللهیار_جابری
اینکه دوباره کی بیام، به کرم تو برمیگرده
گریهکن تو عاقبت، به حرم تو برمیگرده
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا