ياد آنهايی بخير ؛
که به ندای هَل مِنْ ناصر
حسينِ زمان💔
با نثار جان خويش لبيک گفتند...✊🏻
#شهید_ابراهیم_همت
#محرم
@omidgah |~
#خاطرهاےجالبازشهید
#حجت_اصغری 🕊
داشتيم ميرفتيم كربلا ! با حجت ته اتوبوس نشسته بوديم ! كلى گپ زديم ! خیلی باهاش شوخی میکردیم . تو کربلا همیشه از ما جدا میشد تنهایی میرفت حرم ..... برامون سوال شده بود .
آخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری؟؟
وسط حرفاش يه دفعه گفت من خيلى دوست دارم شهيد بشم !
از دهنش پريد گفت من شهيد ميشمااا !
من و امير حسينم بهش #گفتيم داداش تو شيويدم نميشى چه برسه شهيد !
دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دستو سرشو فدای عمه جانمون حضرت زینب سلام الله علیها کرد، شهید شد حاجتشو اون سال تو کربلا گرفته بود خوب خبر داشت سال دیگه شهید میشه، شد علمدار حلب💔
به نقل از : اقا محسن همسفر کربلا شهید اصغری
#شهادت_تاسوعای_94
#نحوهشهادتاصابتموشک
#شهیدی_بی_سر_و_بی_دست....
#محرم
@omidgah |~
فعالیتامروزوتقدیممےکنیم
بهساحتمقدساهلبیتطهارت
"علیهالسلام"بهنیت
#شهیدهادےشجاع
#امام_حسین_علیهالسلام :
💠 من أحَبَّکَ نَهاکَ، ومَن أبغَضَکَ أغراکَ
هر کس دوستت دارد، تو را [از کار زشت] باز مىدارد و هر کس دشمنت دارد، تو را [به آن] بر مىانگیزد.
📚 بحار الأنوار، جلد 78، صفحه 128
#حدیث
#محرم
@omidgah |~
🕊شهید مدافع حرم #مهدیثامنیراد
چند خواهش دارم:
🌱۱- نماز اول وقت بخوانید که گشایش از مشکلات است.
🌱۲- صبر و تحمل
🌱۳- به یاد امام زمان (عج) باشید
یاد شهدا ذکر صلوات
-@omidgah'-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی از سفر کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از خدا خواستی؟
مجید گفته بود: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل (ع) کردم و یک نگاه به گنبد امام حسین(ع) و گفتم:
آدمم کنید!
-بهنقلازخواهرشهید
#شهیدمجیدقربانخانے
#محرم
-@omidgah'-
هدایت شده از ڪمےحرف(=
-نظر
-انتقاد
-پیشنھاد↯シ
https://harfeto.timefriend.net/16280604690646
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
#اےکشتهےشیوخِمقدّسنماحسینع💔
آیت الله مجتهدی:
در کربلا همه داش مشتی ها به کمک امام حسین علیه السلام رفتند و شهید شدند، مقدسها استخاره کردند، بد آمد...!!!
#محرم
@omidgah |~
#روایت_سردار_باقرزاده
#در_محضر_مقام_معظم_رهبری:
به آقا عرض کردم: دیشب که خواستیم شهداء را کفن کنیم کربلا را دیدیم ، همه بدن ها اربا اربا بود، حاج قاسم پنج تکه شده بود، سر در بدن نداشت، بخشی ازکتف و دست راست وامعاء واحشاء و پای راست از مچ به پائین . ابو مهدی مهندس هم فقط در ۴ الی ۵ کیلو گوشت...💔
عرض کردم : با اینکه برای کفن کردن همه وسائل را داشتیم ، پارچه داشتیم، پنبه داشتیم، پلاستیک ودیگر لوازم راداشتیم اما نمی توانستیم این پیکرها را خوب جمع و جور کنیم وبسختی تیمم داده و کفن کردیم، نمیدانم امام زین العابدین علیه السلام در کربلا چطور جنازه سید الشهداء را با بوریا جمع کرد؟😭
#محرم
@omidgah |~
#محرم
#معرفےشهید
#شهیدپلارڪ
پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی ست که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه 26» لقب داده اند. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است
_________
#برگےازخاطرات
«قبل از عملیات کربلای 8 با گردان رفته بویم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده ولی تمام بدنش می لرزد. گفتم: چی شده؟ گفت: فکر کنم تب و لرز کردم. بعد از یکی دو ساعت به من گفت: امروز باید حتما برویم بهشت رضا (ع). اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا (ع) بود. از احمد پرسیدم: چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا (ع)؟ او به اصرار من گفت: دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: تو در بهشت همسایه منی. من خیلی تعجب کردم تا به حال او را ندیده بودم، گفتم: تو کی هستی الان کجایی؟ گفت: در بهشت رضا (ع). احمد آن روز آنقدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمیدانست پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرفها زد . . .
@omidgah
#رزقشبانھ ࡆ #محرم
۱۴صلواتهدیہمےکنیم
جهتتعجیلدرفرجامامزمان"عج"
بهنیت#شهیدسیداحمدپلارڪ
#محرم
اینکه تو شیعه به دنیا اومدی،
اتفاقی نیست؛
قبل از اینکه بیای توی این عالَم،
یه کاری کردی که
اینجا شیعه شدی ..!『استادعالی』
فعالیتامروزوتقدیممےکنیم
بهساحتمقدساهلبیتطهارت
"علیهالسلام"بهنیت
#شهیدسیدمحمدتقےحسینے
[ وَ طَهِّرِنی مِن دَنَسِ مَا أَسلَفتُ ]
- و مرا از آلودگی اعمال گذشتهام پاک کن .
#شهید_سیدمرتضی_آوینی:
حیات قلب در گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
#محرم
@omidgah |~
همیشہمےگفت
اگرمےخواۍسربازامامزمان''عج''باشے
بایدتوانایۍهاتروبالـاببرۍ✌️🏻'!
شیعهبایدهمهفنحریفباشه
وازهمهچےسردربیارھ..
#شهیدروحاللّهقربانے
#عزیزبرادرم
#محرم
-@omidgah'-
سخت است . . .
از رقیه(س) بگویم به دخترت ؛
ای کاش بعدِ واقعه دختر نداشتی...!💔
#یارقیه_بنت_الحسین
#امان_از_دل_دختران_شهدا
#محرم
@omidgah |~
#شهیدانه
⚫ خوابی که #سردار_سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دید
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن.از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
▪روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین
#محرم
@omidgah |~