eitaa logo
می آوریمش
608 دنبال‌کننده
207 عکس
52 ویدیو
11 فایل
امام زمان آمدنی نیست آوردنی است فاطمه سادات نمازی 09399117558 09903528902 آیدی من @namazi1367
مشاهده در ایتا
دانلود
به وقت حاج قاسم... @omkarrar
کتاب نوشتن کار سختی نیست، اگر بگذارند😂 نوشتن کتاب من، یکی دوماه بیشتر طول نکشید اما ویرایش های جزئی و فنی و نگارشی و محتوایی و... با وقت های کم و تمرکز های کوتاه من، هی به درازا کشیده. برای من دعا میکنید زودتر تمامش کنم و خبر خوش بشما بدم؟ پ. ن: نظر دوست قدیمی ام که کتاب را مطالعه کرد تا نقد کند 👇 @omkarrar
فیل سفید یه پادشاهی برای یه پادشاه دیگه یه فیل سفید هدیه برد، این فیل خیلی غذا می‌خورد و هزینه نگهداری بالایی داشت، اون پادشاه به سختی زیادی این رو نگهداری می‌کرد و شکمش رو سیر می‌کرد. تا اینکه کشورش قحطی شد و مردم نمیتونستند شکم خودشون و سیر کنند اما پادشاه همچنان مراقب فیل سفید بود. مردم گفتند بابا ولش کن این و، ما مهم تریم یا این فیل، بکشش راحت شیم پادشاه میگفت این همه خرجش کردم این همه وقت نگهداری اش کردم حیفم میاد آخه خلاصه که دیگه غذا بهش ندادن و مرد و مردم و از قحطی نجات پیدا کردن این حکایت کسایی هست که ميدونند مسیری که اومدند اشتباه اونها رو به اون هدفی که میخوان نمیرسونه اما خب چون زحمت زیادی کشیدن و تا نصف راه و اومدن حیف شون میاد رها کنند این بزرگواران اگر جایی پاشون روی موز بره بخورن زمین احتمالا تا خونه سینه خیز میرن😂 @omkarrar
حضرت آقا میگن من رزق کل سال رو ایام فاطمیه میگیرم🥺
همیشه یه موانعی برای سفر هست، مخصوصا وقتی پای شهدا وسط باشه توسل گره ها رو باز میکنه مهم نیست با کی و چطوری اما مهمه که اون روزها، کرمان و تجربه کنی، از دستش ندی، دست خالی برنمیگردی مطمئنم 😊 @omkarrar
یه دوست خوب دیگه هم نظرشون و برام فرستادند فقط این جمله خوشحالم کرد که پاراگراف دوم پیام دوم هست😊😍
کارگاه آموزشی فرصت طلایی ویژه فعالین عفاف و حجاب ( بانوان ) . موضوع کارگاه : ۱. روش های متقاعد سازی مخاطب ۲. روش های برگزاری کمپین فروش ۳. تقویم نویسی کمپین فروش . زمان : سه شنبه ۵ دی ماه مکان : مشهد مقدس . ❌ظرفیت محدود : فقط ۲۰ نفر❌ . برای اطلاعات بیشتر به ادمین کانال کتاب و برکت پیام دهید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3895853097C4cccb047ee .
برای آماده شدن یک برنامه شبیه این ساعتها توی سر و کله هم میزنیم، و همه تلاش مون و میکنیم تا عالی اجرا بشه و برای مخاطبان مفید باشه خواهشی که دارم اینه که اگر حس میکنید بدرد کسی میخوره بهش این پیام و بفرستید. ممنونم. هرکس به ادمین پیام میده یه صفحه براش ارسال میشه که همه جزئیات رو توضیح داده داخلش @omkarrar
🌷یادداشت های تبلیغی همسر یک طلبه🌷 🌱همه جا، مثل اینجاست... اینجا پیاله های ماست، نان کشیدن دارد! شبها سردتر، سیاه تر، و سوی ستاره ها صمیمی تراست، مثل آبی تری و آفتابی تری روزها، نمیدانم اینجا چند هزار پا به آسمان نزدیک تر است. اینجا چراغ تازه روشن شده مسجد، و صدای اذان زنده، موج شعف به تمام خانه های روستایی وارد کرده، و اینجا خوشبختی، همین در چوبی اتاق ماست، که به مسجد باز میشود. اینجا زن آخوند کلیشه شکنانه، کنار روستائیان تخمه میشکند، و سبک زندگی شان را میستاید، به هنرمندی و توانمندی شان غبطه میخورد. بله درست است، خیلی حرف میزند تا چیزی پیدا کند برای ستودن اینجا من -زن شیخ- به آنکه مسجد میاید و میبینمش اکتفا نمیکنم. به تک تک خانه ها سر میزنم، نه با هیبت همیشگی، با چادر رنگی و دمپایی پلاستیکی، تنها تفاوتم جوراب است، میروم و کنار پیرزن های در بستر، یا ماهواره بینی که مسجد را دوست ندارد مینشینم، از همه چیز میپرسم و از همه چیز میگویم، تا استراحت بعد از این دقایق پرنشاط بیشتر بهشان مزه دهد، اینجا من از آنچه در ذاتم هست، مشهدی تر صحبت میکنم. من و بچه ها اینجا از پیشی که هیچ، از هاپو هم نمیترسیم. خب البته هاپوها هم اینجا به ما راه میدهند، مثل مگس های مهربان که از وقتی این در باز شده تجمع شکرگزاری منزل ما برگزار کردند دائم الوقت. اینجا گاز نیست، اما گاو و گوسفند هست، دوشیدن آنها تجربه تازه ای برای یک دختر شهری به حساب میاید. من اینجا دختر کوچک این روستا شدم، که از خودشان میدانندم، و بچه هایم را بچه های خودشان. این مردم ما را بیش از لیاقتمان دوست میدارند. و بسیار امیدوارند تلاش هایشان ثمر دهد و ما را برای همیشه نزد خودشان نگهدارند. نه اینجا که همه جا الانسان عبیدالاحسان @yaran_khorasan @omkarrar
13 خرداد 97 این یادداشت من در یاران خراسانی کار شده، ما ارتباط مان را با آن روستا حفظ کردیم هنوز هم می‌رویم و می‌آیند دیشب یکی از روستایی ها زنگ زد که دعوت مان کند دلتنگ بودند، گفتیم وسیله نداریم گفت من مقدار کمی میتوانم قرض بدهم، همسرم گفتند ممنونم. اصرار کرد. تمام وجودم از محبتشان گرم شد. اگر خدا همین محبت را برکت دهد و ماشین دارمان کند چه ایمانی می‌آورم به خلوص نیت شان.
این خاطره هم مخصوص همان روزهاست👇👇
یک عشق،ستاد و یک روستا به صف گفتم نیت کردم هرماه برای سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام آش نذری بدم از شعبان شروع کردم به چند نفر گفتم اما روم نشد چیزی جمع کنم به یکی دوتا از خانمها گفتم اگه مشهد بودم جمع مشد اینجه ولی روم نمره گفتند خب ما جمع مکنم ،دوره قرآنیها ره دعوت کنم افطار؟ گفتم نه همه بین، گفتند: بی بی، خیلی مشه. نمتنم جمعجورش کنم. گفتم باشه هرطور صلاحه یکی یکی کمک جمع شد یکم لوبیا یکم رشته یکم روغن یکم پیاز یکم سبزی از حیاط یکم ماست یکم کشک یکی کپسول گاز یکی دیگ بزرگ یکی سفره یکبارمصرف یکی خرما یکی پنیر آمدن گفتن بی بی،خانه عالم جا نمرن خانه شهربانو بزرگه اونجه بگیرن،گفتم چشم گفتند بی بی همه قله شریک رفتن بگم همه بین؟ گفتم مو که از اول گفتم همه بین یک ساعت قبل افطار جمع شدن براشون صحبت کردم، و موقع افطار هم مدام تکرار میکردم آش ظهور ۱۴تا دیگ روستای شما میزنه میده مردم عکس یادگاری که ازشون میگرفتم حس میکردم از این لوس بازی های شهری خوششون میاد میخندیدند الحمدلله خیلی بهمه خوش گذشت و انقدر برکت کرد که کلی ظرف هم به ماشین های گذری دادند گفتند بی بی دستت درد نکنه باعث خیر رفتی خدا قبول کنه هرسال همی کاره مکنم
ببخشید 🙈😊
حالا توی اتوبوس وقت کردم براتون مطلب بذارم😍 چند روز پیش رفتیم برای مصاحبه از مددجو های یک مرکز نیکوکاری... یک منطقه خیلی پایین ... ته یه کوچه بن بست، باریک،تاریک، بد بو🙈 مرکز نیکوکاری می‌خواستند اشتغال برای مددجویانشون ایجاد کنند و از من مشاوره خواستند. خواهش کردم برای اینها نسخه واحد نپیچید این نوع اشتغال، اشتغال خوبی نیست رشد نداره واسشون... اگر میخواید این ها به درآمد خوب برسند و هر کدوم یک کار آفرین بشن باید تو زمینه خودشون تو اون چیزی که استعداد، توانمندی، علاقه و تجربه دارند، تو همون زمینه مشغول به کار بشن گفتند چطور بفهمیم گفتم من مصاحبه میگیرم از افرادتون جمعشون کنید من این کار رو انجام میدم اون روز بچه ها رو بردم خیلی هم اذیت کردند اما الحمدلله تجربه خوبی بود افرادی که اومده بودن خیلی مستضعف بودند از این جهت که اصلا خودشون رو حساب نمی‌کردن...! یعنی تقریبا ٪۹۰ میگفتن که ما هیچی بلد نیستیم... ما هیچی نداریم... ما وضعمون خیلی بده ما تو اجاره خونمون موندیم و از این حرفا و همش گله و شکایت بود بعد من باهاشون یه خورده صحبت کردم هی کنکاش کردم ببینم اینا مثلا چه هنری دارن، چه توانمندی دارن خیلی جالب بود اینایی که اینجوری شروع کرده بودند با اعتماد به نفس صفر عزت نفس صفر بعد که کم کم هی من میگفتم هی سوال می‌کردم هی خواهش می‌کردم بازم فکر کنند بازم بررسی کنند بازم تجربه هاشون رو بگن کم کم دیدم نه داره میاد یکی یکی مثلا میگفتن : آره خب گلیم بافی هم بلدم ولی خب چند وقته کار نکردم اگر ببینم دوباره یادم میاد ولی خب الان چند وقته کار نکردم اون یکی میگفت نون پختن که بلدم بافتنی بلدم خیاطی بلدم گلدوزی بلدم یعنی انقدر این ها چیز بلد بودند آنقدر هر کدومشون هنر داشتند که من مطمئنم اینها توی اشتغال زایی صحیح به درآمد خوب هم میرسن و اینکه رشد خوبی هم میتونن داشته باشند... یعنی فقط کافیه یک نفر این هارو جدی بگیره و باورشون کنه و یکمی حمایتشون کنه من دست شما و همه کسانی که کار خیر می‌کنید و میبوسم و التماستون میکنم، فقرا رو عزيز بدونید و قوی شون کنید و خودکفاشون کنید. @omkarrar
فیلم برنامه در حجم کم آماده استفاده دوستان هست اگر کسی خواست به این آیدی پیام بده @moshaver_barekat
از صبح زود سوار اسکانیا شدیم. ممنونم از همه هم‌سفر های نازنینم که اذیت های بچها رو تحمل میکنند😌 سفر نیست که، حس میکنم معراجه، با این همه آدم پاک و با اخلاص، امام زاده سید حسین طبس، بعدش هم حاج قاسم و بقیه شهدای محبوبم و شب و روزهای به این خاصی خیلی لذت میبرم از لحظه لحظه هاش، یا امام رضا برای همه جور کن راهی شن از این معراج ها @omkarrar
ما توفیق شهادت و جراحت نداشتیم خیالتون راحت 🥺🥺🥺 خوش بحال اونایی که آسمونی شدند و امشب مهمان حاج قاسم اند
خیال نکنی در هم می‌برند🥺 همه را خدا از قبل انتخاب کرده، کارهای خدا دقیق است،ما اما نمی‌بینیم، با چشمان خیس برایتان مینویسم، روزی که حرم امام رضا _جایی که کسی گمان هم نمی‌برد _جلوی چشم مردم چند طلبه پر پر شدند، به خیلی از ما ثابت شد که گرچه دور می‌پنداریم اما شهادت همین‌قدر نزدیک است، دیشب، سحر کنار امام زاده سید حسین همه وجودم اشک و خواهش و تمنا بود، گفتم موقع شهادت، مادرم را ببینم و سلام بدهم، این همان چیزی است که راضی ام می‌کند، و همین اجابت را برای همه عزیزانم میخواهم. چون این لذت، تنهایی از گلوی وجدانم پایین نمی‌رود. همانجا به ذهن نفهم بی شعورم (😡) خطور کرد حالا الان کو شهادت؟ از خدا خواهش کن شهید زندگی کنی و من هم خنگ، بحرف کردم و همین را خواستم.😢 حالا تا آخر عمر باید بگویم خدایا غلط کردم 😭😭 اصلا حس میکنم خدا خودش این صحنه را رقم زد فقط به من بگوید خاک تو سر بی لیاقتت 😭🥺 حالا اینها درددل است، اما خودمان را چرا گول میزنیم، خودمان که خودمان را می‌شناسیم. مگر همینطور الکی الکی میشود روز مادر مهمان مادر شد، شهید زندگی کردن، نمی‌دانم چقدر سخت است، اما می‌دانم تنها راه شهید شدن است، عزمم برای کارهای سختم چندبرابر شد، امیدوارم همه ما تکان خورده باشیم و دیگر یک لحظه هم بی تفاوت زندگی نکنیم، کم حال ندویم، کم نگذاریم، اهل دنیا و اهل احتیاط و اهل حساب کتاب تا کنار چشمه شهادت هم می‌روند و تشنه برمی‌گردند. پ. ن. گفتم حساب کتاب، کسانی که پول دست من دارند نگران رفتنم نباشند من دوستانی دارم که حواس‌شان به امور مالی من هست.بعد از من عَلَم را زمین نمی‌گذارند و حاج قاسم های میدان اقتصاد را تربیت خواهند کرد. @omkarrar
الحمدلله رب العالمین دلمون با زیارت امروز خیلی آروم شد، همه چیز به حالت عادی برگشته صدای مداحی های حماسی و صحبت آقا موکب در میون:دوران بزن و در رو تمام شده... به زوار انرژی مثبت میداد. لحظاتی پر شور و هیجان و اشک و معنویت بود جای همه تون خالی @omkarrar
یه خانم کشف حجابی توی ترمینال اتوبوس ها رو دید و با تعجب گفت : شماها چقدر چشم سفیدید دیروز کلی آدم کشتند باز امروز اومدید بقیه زیر لب خندیدند بهش و رد شدند
با یه بچه بغل و یه بچه ب دست دارم براتون فیلم میگیرم الآن 👇