خیال نکنی در هم میبرند🥺 همه را خدا از قبل انتخاب کرده، کارهای خدا دقیق است،ما اما نمیبینیم، با چشمان خیس برایتان مینویسم، روزی که حرم امام رضا _جایی که کسی گمان هم نمیبرد _جلوی چشم مردم چند طلبه پر پر شدند، به خیلی از ما ثابت شد که گرچه دور میپنداریم اما شهادت همینقدر نزدیک است،
دیشب، سحر کنار امام زاده سید حسین همه وجودم اشک و خواهش و تمنا بود، گفتم موقع شهادت، مادرم را ببینم و سلام بدهم، این همان چیزی است که راضی ام میکند، و همین اجابت را برای همه عزیزانم میخواهم. چون این لذت، تنهایی از گلوی وجدانم پایین نمیرود.
همانجا به ذهن نفهم بی شعورم (😡) خطور کرد حالا الان کو شهادت؟ از خدا خواهش کن شهید زندگی کنی
و من هم خنگ، بحرف کردم و همین را خواستم.😢
حالا تا آخر عمر باید بگویم خدایا غلط کردم 😭😭
اصلا حس میکنم خدا خودش این صحنه را رقم زد فقط به من بگوید خاک تو سر بی لیاقتت 😭🥺
حالا اینها درددل است، اما خودمان را چرا گول میزنیم، خودمان که خودمان را میشناسیم. مگر همینطور الکی الکی میشود روز مادر مهمان مادر شد،
شهید زندگی کردن، نمیدانم چقدر سخت است، اما میدانم تنها راه شهید شدن است،
عزمم برای کارهای سختم چندبرابر شد، امیدوارم همه ما تکان خورده باشیم و دیگر یک لحظه هم بی تفاوت زندگی نکنیم، کم حال ندویم، کم نگذاریم،
اهل دنیا و اهل احتیاط و اهل حساب کتاب تا کنار چشمه شهادت هم میروند و تشنه برمیگردند.
پ. ن. گفتم حساب کتاب، کسانی که پول دست من دارند نگران رفتنم نباشند من دوستانی دارم که حواسشان به امور مالی من هست.بعد از من عَلَم را زمین نمیگذارند و حاج قاسم های میدان اقتصاد را تربیت خواهند کرد.
#کرمان_تسلیت
#جهاد_اقتصادی
#مادر
@omkarrar
یه خانم کشف حجابی توی ترمینال اتوبوس ها رو دید و با تعجب گفت : شماها چقدر چشم سفیدید دیروز کلی آدم کشتند باز امروز اومدید
بقیه زیر لب خندیدند بهش و رد شدند
اون وقتها که متمرکز کار کتاب میکردم، هر از چندگاهی بعضی ها 40 تا کتاب عارفانه میآوردند نذری میدادند توزیع کنیم ما، میگفتند وقف در گردش باشه ما از شهید حآجت چندساله مون و گرفتیم،
من کتاب و خونده بودم، مثل خیلی از شهدای دیگه به احمدعلی نیری ارادت داشتم اما اینکه حآجت های سخت خیلی ها رو میداد برام جالب شد دوباره بخونم،
یک نکته از توش درآوردم که نمیشه بشما بگم باید برید کتاب و بخونید خودتون.
اما بارها و بارها این بزرگوار گره های کور من رو باز کرد، پیش خدا خیلی آبرو داره.
امروز مهمان ایشون میشم و یه نذری میکنم
اگر برآورده بخیر بشه 40 تا عارفانه وقف میکنم، شاید بهشت رضا توزیع کنم شایدم مزار شهدای کوهسنگی نمیدونم الان
@omkarrar
سؤال خیلی هاست :
این کارها چقدر درآمد داره براتون ؟
واقعیتش هنوز هیچی
اینکه چرا هیچی ماجرا داره، بماند. اما این و میخوام بگم:
مجموع کارهایی که داریم انجام میدیم و شبانه روزی درگیرش هستیم واقعاً خیلی سخته،مخصوصا با شرایط خانوم بودن ماها و خانواده داشتن و....
ولی برای ما انقدر ارزشمند و مقدسه که اگرصدها میلیون تومان پیشنهاد بدن بهمون، این و زمین نمیگذاریم.
خیلی چیزها مقیاس مادی نداره، انقدر دو دوتا چهارتا نکنیم☺️
@omkarrar
و یه سوال دیگه
چرا خانمها کار کنند؟؟
چندتا صلوات بفرستید بذارند بچها اینو با تمرکز کامل براتون بنویسم
#آرمان_عدالت
این جلسه:
🔰 زنان و مردم سالاری دینی، عرصه های نقش آفرینی زنان در انتخابات
با حضور:
✅ دکتر رقیه فاضل، پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه
و
✅ فاطمه سادات نمازی، فعال اجتماعی و مدیر مجموعه کتاب و برکت
📺پخش زنده از ایتا
🕞زمان: پنج شنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۲ ، ساعت ۱۸
🌐مکان: پنجراه سناباد، قائم ٢٨، پلاک ۵۴، منزل استاد حاج حیدر رحیم پور ازغدی
https://eitaa.com/omkarrar/498
*📜 آفت جامعه*
▫️اولين آفتى كه جامعه را گرفتار و بدبخت مىكند، نبود مديريت است. همين توده وقتى كه مدير آزادى سر كار مىآيد و آنها را بهجريان مىاندازد، مىبينيم كارايى و بازدهىشان در چه سطحى قرار مىگيرد.
▫️ وقتى كه يك اميركبير زنده مىشود، هيچ چيز در ايران عوض نشده است، اما با عوضشدن او همه چيز عوض مىشود.
✍🏻 عینصاد
@omkarrar
امروز ساعتها روی این سوالات بحث و گفتگو کردیم و همه باورها و داده های ذهنی مان را زیر و رو کردیم...
ما برای اینکه جامعه امام زمان را بسمت صحیحی هدایت کنیم بارها و بارها همه چیز را از نو بررسی میکنیم، و از زبان های مختلف زاویه های متفاوت و ذهن های متعدد، برای رسیدن به نتیجه مطلوب کمک میگیریم...
امروز مهمان شهید گمنام 17 ساله بودم مدفون در مفتاح طرقبه...
@omkarrar
28 دی 97 این را نوشتم:
خدا مهربونه، مهربون تر از مادر
طراز محبت خدا، با محبت مادر همیشه مقایسه میشه،
مادر...😭😭😭
چقدر این روز و شبها با این کلمه اشک ریختیم...😭😭
خدا مهربونه،
بهانه اشک هایمان، بانوی بیماری که تازه از بین ما رفت، گرچه نگران بچه هاش نیستیم، و نه نگران خودش که مهمان سفره پرکرامت حضرت زهراست، و از رنج و درد دنیا رها،
ما فقط دلهامون یاد خونه امیرالمؤمنین افتاده، یاد یتیم شدن زینبین، یاد غصه وغربت یک مرد استوار
خداروشکر شبها روضه داریم، و الا رهایم نمیکردند یک دل سیر شیون کنم،
خدایا این شب و روزهای فاطمیه
به دل مادر پدر وهمسرش به دل های کوچک دختران کوچکترش، به دل همه ما صبر و آرامش زینبی بده
داغ جوان، سنگین، جوان مومن و عزیز، سنگین تر...
@omkarrar
و 5 بهمن 97 این مطلب را:
هنوز هم بی نظیرید...
میتوانست اول گرفتاری های شما باشد، چگونه بگویید؟ چگونه بگریید؟ که بیاید ؟چه بخورند؟ چه بپوشید؟ چگونه سر کنید بعد من؟
اما شما...
هنوز هم عاشقانه در مسیر بندگی همیشگی مان فقط برای رضای خدا و آرامش من قدم برداشتید، مهربانی را در حقم تمام کردید،
من به شما خانواده افتخار میکنم،
اینجا جای من از همه متفاوت است،
البته طبیعی است، اینجا هرکه میآید اول سختی هایش است. و خانواده هایشان درگیر بریز و بپاش با طبق های میوه و غذاهای رنگارنگ وسرگرم تاج گل و بنر و ....
اینجا کمتر کسی به فکر اعمال تازه درگذشته است، اما شما، تا قبل خاکسپاری من، تمام آنچه از اعمال من جامانده بود همراهم کردید، و از واجبات و مستحبات ،چیزی کم نگذاشتید،
من هنوز ساده نشینم اما،اینجا با عزت بر تختی از ابریشم و زمرد تکیه ام دادند،
در حالیکه هم سفران دیگرم، همسایه های اینجایی ام، روی تکه پاره های بنر میخوابند، وبا طبق طبق کدورت و شیون وتجملات از آنها پذیرایی میشود،
همانطور که در دنیا به فکر سلامتی و تقویتم بودید اینجا ذره ذره صبوری و شاکری،و سادگی شما برای من آرامش است و ارتقا،
دلداری میدهم اینهایی را که میگویند چطور چون تو نازنینی را از دست دادند و صدای آنها را نامحرم نمی شنود، و حال آنکه ما خیلی هم به خانواده خود محبتی نکردیم، واینها اینهمه جزع فزع میکنند،موی پریشان میکنند، میگویم شما دلگیر نشوید بازماندگان شما،دست خودشان نیست، این لحظات سخت، آیینه یک عمر است،اینها دلواپس تنهایی های بعد شماهستند،شاید مرگ را انقدر نزدیک نمی دیدند، خلاصه سعی میکنم آرامشان کنم.
مادروپدر خوبم، همسر خوش قلبم، و خانواده آسمانی ام،پدرومادربزرگوار همسرم ،خواهران عزیزم،دستهای شما را میبوسم، و خدا را شاهد میگیرم که از همه شما راضی ام.
ممنونم که با مشغولیت به خود، فراموشم نکردید.
حقیقتش ،نه من باورم میشود این همه عشق همراهم آورده باشم.
نه اینها اینهمه بی مهری را باور میکنند..
@omkarrar
زبان حال بانوی جوان تازه رفته ....
می آوریمش
28 دی 97 این را نوشتم: خدا مهربونه، مهربون تر از مادر طراز محبت خدا، با محبت مادر همیشه مقایسه میش
امروز بشدت دلتنگ این دوستی هستم که آن زمان از دست دادم...
تا چهلم اش خاطراتش را سرجمع کردم و نوشتم
از مادر و پدر و همسر و خواهران و دوستان و.... همه را
در مراسم چهلم بین مهمانان توزیع شد، و دل من و خانواده اش را کمی تسکین داد.
اگر مایلید فایل پی دی اف آن کتاب را اینجا هم بگذارم؟
@omkarrar1367
@omkarrar
سوال چرا خانم ها کار کنند؟
جواب های زیادی نوشتم که ان شاء الله در نشریه که منتشر شد برای شما هم میگذارم
برای شما یک کلمه مینویسم که خلاصه همه اش باشد:
"برای رهایی از وارفتگی"..
پ. ن: حتی بانویی که سخت سرگرم تربیت فرزندان است کار بسیار مقدسی انجام میدهد، مورد نهی مخاطب ما بانوانی هستند که از وقت گرانبهای خود، هیچ استفاده ای نمیکنند،
@omkarrar
می آوریمش
من در 27 دی ماه 97 دوست عزیزی را از دست دادم، که عطر زیبای وجودش، زیر خاک پنهان نشد، بعد از گردآوری و انتشار خاطراتش کلی تماس و پیام داشتم که خواندن این صفحات زندگی شان را متحول کرده، و تکانشان داده، من خودم بارها بعد از وفاتش با او صحبت کردم و حضورش را احساس کردم، خدا از این خوب رفتن ها روزی همه ما بکند.
امیدوارم این صفحات برای شما هم پر برکت باشد.
اگر مایلید به دوستان خوبتون این کتاب و هدیه بدید
@omkarrar
May 11