18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_جهت_یابی
🔶نام فعالیت: ببیـن وبسـاز
🎯هدف: پرورش مهارتهای ذهنی
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
هدایت شده از آموزش کودکان ام ابیها
#ذکر روز یکشنبه
یکشنبه یادت باشه
خدا با بنده هاشه
بازم دلت رو شاد کن
بخشندگی شو یاد کن
بگو همین رو والسلام
یا ذالجلال و الاکرام
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
#شعر_امام_جواد (ع)
🕌 امام نهم ما
🕌 فرزند مولا رضاست
🕌 امام جواد،
🕌 معدن جود و صفاست
🕌 مثل همه امامان
🕌 با علم وبا سواد است
🕌 با حیوونا مهربون
🕌 جوان ترین امام است
🕌 آخ که چه خوب و
🕌 مهربونه آقا
🕌 دوستش داریم
🕌 دوستش داریم یه دنیا
🖤 شهادت جانسوز امام جواد (ع) تسلیت باد🖤
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
🌸 #ذکر روز دوشنبه
بعد از روز یکشنبه
رسید روز دوشنبه
از ته دل می خونم
خدای مهربونم
تو قلبای ما جاته
یا قاضی الحاجاته
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
🦊🍇 روباه تشنه و انگورهای شیرین 🍇🦊
در جنگلی نزدیک به روستایی، روباهی زندگی می کرد. او در شکار حیوانات و تهیه غذا بسیار باهوش و ماهر بود.
یک روز تابستان روباه که بسیار تشنه بودو به دنبال آب به هر طرف می رفت به مزرعه ای رسید. مرغ ها و جوجه ها هیاهو کنان دانه بر می چیدند اما روباه تشنه تر از آن بود که به شکار آن ها برود.
او ناگهان خوشه انگور آب دار و رسیده ای را بالای یک درخت مو دید چند بار بالا پرید تا توانست خوشه انگور را از شاخه بچیند.
روباه دانه های انگور را از خوشه جدا کرد و می خورد که گنجشکی پرواز کنان از دور به او نزدیک شد.
روباه همان طور که خوشه های انگور را می خورد و آب از دهانش گوشه لب هایش جاری بود گفت: عجب شانسی، اگر امروز هوا گرم نبود شاید هیچ وقت انگور نمی خوردم و نمی فهمیدم که چه میوه خوشمزه ای هست.
گنجشک بر شاخه درختی نشست. از ان بالا نگاهی به روباه انداخت و گفت: من می توانم جای انگور های بیش تر، شیرین و آب دار تری را به تو نشان بدهم.
آن و قت می توانی هر قدر که دلت بخواهد به آن جا بروی و هر قدر که دلت می خواهد بخوری.
روباه با خوش حالی گفت: عجب شانسی! امروز روز خوش شانسی من است. نمی داننی چه قدر تشنه هستم. بهتر است زودتر راه بیفتیم.
گنجشک پرواز کنان جلو رفت و روباه به دنبال او حرکت کرد. کمی بعد، آن ها به یک تاکستان رسیدند.
روباه از دیدن آن همه انگور روی درختان مو خوش حال شد، اما انگورها خیلی بالاتر از آن بودند که او بتواند آن ها را بچیند.
گنجشک گفت: این هم انگورهایی که قولش را داده بودم.
روباه نگاهی به انگور ها کرد و کمی بالا پرید تا خوشه ای بچیند. اما نتوانست. دوباره پرید. اما باز هم نتوانست. او مدت ها تلاش کرد و سرانجام تلاش کرد.
گنجشک گفت: چه قدر حیف، مثل این که انگور ها خیلی بالا هستند.
روباه که تشنه بود و حالا هم خسته شده بود روی زمین دراز کشید و گفت: تو می توانی کمکم کنی، پس یکی از آن انگورهای شیرین و آب دار را بچین و پایین بینداز.
گنجشک گفت: نه من هیچ کاری نمی توانم بکنم.
روباه گفت: تو که هیچ تلاشی نکردی، حالا کمی سعی کن.
گنجشک گفت: متاسفم، کاری از دست من بر نمی آید.
روباه که متوجه شد گنجشک کمکی نخواهد کرد، با بی تفاوتی گفت: نمی دانی چه شانسی آورده ای که دستم به آن انگورها نمی رسد چون خیلی ترش هستند و اگر بخورم گلوم درد می گیرد.
گنجشک به یکی از آن دانه ها نوک زد و گفت: نه! خیلی هم شیرین است. از رنگشان معلوم است.
روباه گفت: اوه پس اصلا نمی توانم آن ها را بخورم. چون شیرینی زیاد هم برایم خوب نیست.
گنجشک گفت: حیف حیف!
و پرواز کنان دور شد. روباه بعد از مدتی استراحت دوباره به راه افتاد تا چشمه آبی پیدا کرد.
⚃ نتیجه اخلاقی:
برای چیزهایی که نمی توانیم به دست آوریم، غصه نخوریم.
#قصه
🦊
🍇🦊
🦊🍇🦊
🌸🍂🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
هدایت شده از آموزش کودکان ام ابیها
🌸 #ذکر روز سه شنبه
سه شنبه هم یه روزه
نذار دلت بسوزه
بازم خدا خدا کن
نعمتاشو نگاه کن
بگو فقط تو همین
یا ارحم الراحمین
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان زیبا از زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)
با موضوع #حجاب و #عفاف
#ویژه_کودکان
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
#پایگاه_مقاومت_بسیج_ام_ابیهــا_سلام_الله_علیها
#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734
هدایت شده از آموزش کودکان ام ابیها
🌸 #ذکر روز چهارشنبه
توی تموم روزها
مانند چهارشنبه ها
میشه خدا رو یاد کرد
شادی ها رو زیاد کرد
ذکر خدا معلومه
یا حی و یا قیومه
https://eitaa.com/joinchat/362152027Cacc9335734