eitaa logo
ام ابیها (س)
178 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
418 فایل
کاشان، حسن آباد، بلوار سردار شهید علی معمار حسن آبادی، مقابل کانون اباصالح المهدی(عج)، مسجد مهدیه تلگرام👇 #⃣ @ommeabeha2 ایتا👇 #⃣ @ommeabeha ارتباط با ادمین: 🆔 @RO_Ehsan 🆔 @ftm_zare_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 | پاسخ به ۸ پرسش‌ درباره برنامه همکاری جامع ایران و چین 1⃣ مشخصات اصلی برنامه همکاری جامع ایران و چین کدامند؟ 🔹این سند برنامه‌ای است سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی که عرصه‌های مختلف همکاری دو کشور ایران و چین را مدنظر قرار داده است. در بعد سیاسی، طرفین رایزنی و همکاری‌های نزدیک خود در موضوعات مورد نظر و در نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی را افزایش می‌دهند و طرفین زیرساخت‌های دفاعی، مقابله با تروریسم و همکاری در عرصه‌های مختلف دفاعی را تقویت خواهند کرد. 2⃣ آیا سند همکاری ایران-چین علیه کشور ثالثی است؟ 🔹این سند در راستای صلح، ثبات و توسعه منطقه ای و بین المللی تدوین شده و لذا در مخالفت با هیچ طرف ثالثی و یا برای مداخله در امور هیج کشوری نیست. 3⃣ عدد و رقم‌های مطرح شده چقدر واقعی است؟ 🔹این سند صرفاً یک چارچوب کلان درباره حوزه‌های همکاری است و اعداد و ارقام در مراحل بعد که سند تبدیل به پروژه‌های مشخص سازمان‌ها و بخش‌های مختلف با ارگان‌های چینی خواهد شد، می‌تواند روی کاغذ بیاید. لذا در شرایطی که فعلاً هیچ پروژه‌ای نیست، بنابراین اعداد و ارقام نیز نمی‌تواند هیچ قطعیتی داشته باشد. 4⃣ چرا متن رسمی منتشر نمی‌شود؟ 🔹اگر چه انتشار موافقتنامه‌ها، الزامی قانونی دارد اما انتشار اسناد غیرتعهدآور در روابط بین الملل چندان متداول نیست. همچنین تحریم‌های غرب ایجاب می‌کند تا از انتشار محتوای کامل سند خودداری کرد. 5⃣ آیا برنامه همکاری جامع ایران و چین باید به تصویب مجلس برسد؟ 🔹بر اساس اصل ۷۷ قانون اساسی، عهدنامه‌ها، مقاوله نامه‌ها، قرارداد‌ها و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد اما به گفته مقام وزارت خارجه سند همکاری جامع چین و ایران، اصولا ماهیت و حتی شکل قرارداد و یا موافقتنامه ندارد بلکه صرفا یک نقشه راه و چارچوب روابط بلند مدت است. 6⃣ آیا ایران اولین کشوری است که چنین تفاهمی با چین امضا می‌کند؟ 🔹چین پیش از این با بسیاری از کشورها تفاهم نامه مشارکت استراتژیک یا تجاری امضا کرده که از جمله آن می‌توان به قرارداد ۶۵ میلیارد دلاری با عربستان، توافق با ترکیه و همچنین توافق‌های جامع تجاری با اتحادیه اروپا و ۱۴ کشور آسیایی اشاره کرد. 7⃣ همکاری جامع با چین عدول از شعار نه شرقی نه غربی است؟ 🔹نه شرقی نه غربی نه به معنای قطع رابطه با غرب و شرق، بلکه عدم پذیرش استعمار هیچکدام از قطب‌های شرق(شوروی سابق) و غرب(آمریکا) است. لذا نگاه به شرق، نه به معنای پذیرش استثمار و استعمار شرق، بلکه به معنای ارتباط با شرق، آنهم در شرایطی است که کشور تقریباً ۴۰ سال محصول تجربه‌ی نگاه به غرب بسیاری از دولتمردانش را چشیده است. 8⃣ آیا سند همکاری جامع ایران-چین، استعماری است؟ 🔹سند همکاری ۲۵ ساله از جنس ارتباط است؛ اما چگونه می‌توان «ارتباط» را از «استعمار» تمیز داد. در واقع سندی که امضا شد یک برنامه جامع است برای مدون کردن قراردادها و تقویت‌همکاری‌ها لذا نشستن و غیب‌گویی از یک سند آنهم در برهه فعلی بیش از آنکه نگرانی از خود سند باشد، واهمه از اصل نگاه به شرق است که غربگرایان برای آشفته شدن از آن انگیزه‌های شخصی و گروهی کم ندارند. ┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ آماده باش 💐«انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد ‌بودن است. در ادبیّات نظامی یک‌ چیزی داریم به نام «آماده‌باش»؛ انتظار یعنی «آماده‌باش»! باید «آماده‌باش» باشیم. انسان مؤمن و منتظر، آن‌کسی است که در حال «آماده‌باش» است. اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این «آماده‌باش» خیلی مهم است؛ انتظار به این معنا است. انتظار به معنای بی‌‌صبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، انتظار یعنی باید دائم در حال «آماده‌باش» باشید.»۱۳۹۶/۰۲/۲۰ ┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
🌸🍃قله‌های مقدس ظهور 🌹 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: من معتقد هستم امام زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد... 💐 تعجیل در ظهور و شادی روح حاج قاسم صلوات ┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
3.mp3
7.19M
👆🏻👆🏻 ✨✨✨✨✨✨✨✨ 🎧چرا شبکه های ماهواره‌ای، کشورهای غربی و جریان ضدانقلاب برای سند راهبردي همکاری ايران و چین جنجال به پا می کنند؟ 🎙کارشناس سیاسی: دکتر یدالله جوانی ✨✨✨✨✨✨✨✨ 🔻 این سند یک نقشه راه برای همکاری ها در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، راهبردي در یک افق بلندمدت و بر پایه منافع مشترک است. 🔹از ظرفیت‌های این سند می توان به یک تیر خلاص بر پیکر نیمه جان تحریم های حداکثری با محوریت آمریکا اشاره کرد. 🔸 این سند راهبردي یک عامل شتاب بخش در پیشرفت اقتصادی کشور محسوب می‌شود. 🔺 همه کارشناسان به شکست آمریکا در جنگ اقتصادي علیه ایران اذعان دارند. ┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وعده تخلف ناپذیر الهی ═✧☘️ 🌸☘️✧═
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تب هجران ┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 دستم و جلو دهنم گرفتم و پلکام و بستم که اشکام راه خودشون و پیدا کردن و از روی گونه ام سر خوردن.حس میکردم از شدت شرمندگی دیگه نمیتونم به چشمای محمد نگاه کنم. متوجه شدم که پشت سرم ایستاده ولی نتونستم سرم و بالا بگیرم.فضای اتاق و بوی گل پر کرده بود. جعبه ی خوشگل کنار کیک و باز کرد و از توش زنجیری و در آورد. سرم و خم کرده بودم که از تو آینه چشمم بهش نیافته،به عقل خودمم نمیرسید با این همه انتظارم برای این روز،چرا یادم رفت! در گیر همین افکار بودم که دستش و آورد جلو و گردنبد ظریفی و دور گردنم بست. نگام که به پلاکش افتاد لبخندی زدم و روش و بوسیدم. اسم خودش و من و به شکل قشنگی کنار هم نوشته بودن و به زنجیر وصل بود. شرمنده از تو آینه به چشمای خندونش نگاه کردم که گفت: مخاطبش من بودم نه؟ فهمیدم منظورش به شعر روی کیک و سرم و برای تایید سوالش تکون دادم. _محمد من نمیدونستم که قراره امروز برگردی،تو هیچ خبری... حرفم و قطع کرد وگفت:خوشت نیومد؟ برگشتم سمتش و گفتم :محمده من تا حالا این همه حس مختلف و یه جا با هم تجربه نکرده بودم.انقدر بهت زده ام که نمیدونم چی باید بگم. گردنبدم و تو مشتم گرفتم و گفتم: خوشگله ،خیلییی زیاد! تکیه دادم به کمد و همینطور که نگاهم بین شمع های تو اتاق میچرخید. گفتم :توکه باید الان تهران باشی...!وای محمد انقدر تنهام‌گذاشتی گیج شدم! +گیج که بودی، یعنی فاطمه واکنشت کشته منو. دخلم در اومد تا غافلگیر شی،کلی فضا رو رمانتیک کردم، احساساتی شی، یه ربع هم پشت در اتاق ایستادم تا شاید برگردی بگی وای سوپرایز شدم ،بعد فقط میگی،محمد من نمیدونستم امروز میای.... یه پوزخند زد و :راسی یادم رفت بگم،سلام،و اینکه واقعا برات متاسفم. برگشت و از اتاق رفت. بعد چند ثانیه که حرفاش و تو ذهنم تجزیه و تحلیل کردم از حماقتم حرصم گرفت و زدم تو سرم و گفتم:خدایا اخه چرا من انقدر گیجم؟ میدونستم حرفاش به شوخی بود،اینبار از گیجی و حواس پرتم اشک ریختم و نشستم روی زمین و به کمد پشت سرم تکیه دادم. ناراحت بودم از اینکه ذوقش و کور کردم و ونتونستم اونطور که باید رفتار کنم و بگم چقدر هیجان زده ام از بودنش و چقدر خوشحال و ذوق زده ام از کاراش. قلبم از شدت هیجان تند میزد ولی نتونستم بهش بگم. دستام و جلوی صورتم گرفتم و بلند بلند گریه میکردم.از خودم لجم گرفته بود.حرفای محمد بهانه ای بود که با خیال راحت واسه حواس پرتیم گریه کنم.چند دقیقه گذشت ولی من همونطور با لباسای بیرون همونجا نشسته بودم و گریه میکردم که محمد سرش و از کنار در خم کرد و گفت : میدونستم گیجی،ولی نمی دونستم تا این حد. اومد روبه روم نشست. دستش و زیر چونه اش گذاشت و بالحن تاسف باری گفت: آخه چرا؟دوساعت حرف زدم که شاید دلت بسوزه به حالم یه نگاهی بهم بندازی،بعد نشستی اینجا گریه میکنی؟شوخی سرت نمیشه؟ _راست میگی من واقعا گیجم +آخه اگه گیج نبودی که من عاشقت نمیشدم.زشته جلو بچه ات اینجوری داری گریه میکنی مامان خانوم،زینبم ازت یاد میگیره همش گریه میکنه،بدبخت میشیم. _من کجا همش گریه میکنم، الانا لوس شدم یخورده. +یخورده؟نههه یخورده؟نهههه تو به من بگو یخورده؟ اشکام و پاک کردم واخم کردم گفتم :عه خب حالا دوباره حالت قبلی و به خودش گرفت و گفت :اخمم که میکنی !چشمم روشن،برای بار دوم برات متاسفم به حالت قهر بلند شد بره که روبه روش ایستادم و دستم رو دور کمرش حلقه کردم و سرم و روی سینه اش گذاشتم. صدای قلبش و که شنیدم نفس عمیق کشیدم و گفتم :دلم برای این صدا تنگ شده بود.میگم چه خوب شد عکس چشمات و قاب کردی،هیچ هدیه ای انقدر برام هیجان انگیز و دوست داشتنی نمیتونست باشه حالا هر وقت که نیستی و دلم برات تنگ میشه میتونم بشینم تو اتاق و به تصویر چشمات زل بزنم. تازه تو این ابعاد بهتر میتونم تعداد پلکات و بشمرم. چند ثانیه سکوت کردم و بعد گفتم: هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم. آخه مگه میشه؟ سرم و بالا گرفتم و به چشمای قشنگش زل زدم و گفتم: دارم به این فکر میکنم،تو که بنده ی خدایی و انقدر خوبی،خدا چقدررر میتونه خوب باشه. چیکار کرده ام که یکی از بهترین بنده هاش و تو همچین روزی بهم داد؟ پیشونیم و بوسید و گفت :دور سرت بگردم،نگو اینطوری ادامه دادم:خداروشکر که مال منی. ممنونم که همیشه حواست بهم هست ، حتی وقتایی که خودمم حواسم به خودم‌نیست. ببخش که من... نزاشت حرفم و کامل کنم :هیس بقیه اش و نمیخوام بشنوم. من خودم خواستم که اینجوری شه .ندونی کی برمیگردم،تازه این فقط واسه سالگرد ازدواجمون نیست،تولدت تو محرم بود، نتونستم تبریک بگم بهت. در برابر اینهمه محبتش فقط تونستم لبخند بزنم . دستم و کشید و گفت:بیا بریم اتاق دخترت و نشونت بدم. رفتیم تو اتاقش.نگام که به اتاق صورتیش افتاد دلم براش ضعف رفت.همه ی چیزایی که براش خریده بود و به بهترین شکل تو اتاق مرتب کرده بودن. +مامان زحمتشون و کشید