🌱 سال اول طلبگی ام بود ... مسئولین مدرسه مون ، ایشون رو به عنوان رزمنده مدافع حرم و البته مداح ، دعوت کردن برا سخنرانی و روضه و... اون یکی دو روز که خیلی هم چیزی ازش یادم نمیاد گذشت ... تا اینکه چند وقت بعد ، یه روز صبح سر کلاس بودیم حاج آقای رضایی (مسئول آموزش مون ) که استاد مون بودند ، ابتدای کلاس ... با بغض و گریه ، گفتند : بچه ها ! اون اقایی که دعوت اش کرده بودیم ...‌رزمنده مدافع حرم ... آقای بافنده ... شهید شده ... 💔🥺 و امروز ساعت ۹ صبح میریم مهدیه برای تشیع ...😭 و سخت بود،رفتن به تشیع کسی که چند روز پیش اومده مدرسه و سخنرانی کرده و الان به عنوان شهید مدافع حرم حضرت زینب سلام الله ، قراره تشیع بشه ... ایّام خاصی بود ، به طور متوسط هر دو هفته یه شهید میاوردن 💔 و میرفتیم مهدیه برا تشیع 🥺 میرفتیم رواق امام خمینی برا وداع🥺 و جمعه هم میرفتیم بهشت رضا برا تدفین...😭 فقط حیف که دیر متوجه شدیم ... حیف...😔 ایشون تنها شهیدی بودن که کوتاه قبل از شهادت شون دیدیمشون ...🥰 یادش بخیر 🥺... امشب یادشون کردیم، ان شالله کمک حال مون باشن و مارو هم پیش حضرت اباعبدالله یاد کنن ... 💔🖐 #خاطره #مدرسه_علمیه_سلیمانیه_مشهد 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما

🌱 زندگی بی شهدا ننگ بود و هست و خواهد بود ... #راهیان_نور_غرب #خاطره 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما

امشب تو روستای سرآسیاب برق ها کاملا قطع شد برق های کل روستا ... کل موسسه قرآنی هم تو خاموشی بود فقط سروصدای بچه ها و هیجان شون و برق های چراغ قوّه گوشی های نوکیا ساده ها بود ... بچه ها جمع شدند گفتیم طبق وعده شبانه بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله زیارت حضرت زهرا سلام الله رو بخونیم و بخوابیم ... دعا که به اسم ( فاطمه ) که رسید همه زدن زیر گریه ... عجیب بود خونه حضرت زهرا و تازیکی مطلق و دل های پاک و معصوم نوجوان های عاشق حضرت زهرا سلام الله وقتی که دیدیم دل ها آماده هست از تاریکی استفاده کردیم و از برونسی گفتیم و عشق به خانوم حضرت زهرا سلام الله و روضه مادر خوندیم عجب روضه ای به پا شد ... امیدوارم که شهید برونسی امشب یه وعده دیدار از حضرت زهرا برامون گرفته باشن ... حس میکنم واقعا حضرت زهرا سلام الله علیها عنایت ویژه ای دارند به این موسسه حفظ قرآن کریم ... 💔🥺 #خاطره #موسسه_شبانه_روزی_حفظ_کل_قرآن_کریم #بیت_الاحزان_حضرت_زهراسلام_الله #سرآسیاب  #دوره_ِآزمایشی 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما

🌱 یه تجربه عجیب و باصفا و پرچالش دیشب با بنده تماس گرفتن و برای یه جمع دانش آموزی که قراره یه اردوی نظامی تفریحی یه روزه بره تو دل پارک جنگلی و بیابون و کوه و... راوی شهدا میخواستند ... که تو دل شب ساعتای ۲۲:۳۰ شب شهادت مادر از شهدا بشنوند و روضه بخونن ... 🥺 توفیق شد حقیر خدمت رسیدم ... 🍃 اما ساعت ۲۲:۳۰ شد ساعت ۲۴ مسیر بسته بود و میبایست ماشین رو میزاشتیم و پیاده میزدیم به دل کوه شبانه ..‌. 🙈 و تقریبا یه ساعت و نیم تو مسیر سرد و مه آلود و جنگلی ولی بسیار باصفا ، به همراه مسئول عزیز قرارگاه دانش آموزی، دو نفری رفتیم و با علائم مختلف از جمله نور و داد و فریاد و...تونستیم بچه ها رو پیدا کنیم ...🥰 وقتِ شام رسیدیم و شام و بعدش هم روایتگری ... از شهدای ۱۲ و ۱۳ ساله عزیزمون گفتیم و شهیدان بختی و رضا اسماعیلی و مجید قربانخانی و .... و گریه کردیم و ان شالله به همراه دانش آموزان عزیز با حضرت زهرا سلام الله علیها عهد هایی بستیم . 💔🖤 و ساعتای ۲ بامداد رسیدیم منزل ... کار زیبایی بود انصافا ...👌 الحمدلله و پیشنهادمیکنم برا جمع های نوجوانان که تجربه کنن ... البته تذکرات بسیار مهمی هست در برگزاری اینطور اردوها که باید قبلش مشورت و... کامل انجام بشه ... ولی یه نکته 👇 تو دل کوه که فضای جنگلی بود و درخت و مه و هوای سرد و... هوا عجیب هوای شهید رئیسی عزیز بود💔💔 خییلی غم شهید رئیسی اومد تو دل مون ... و همچنین شهدای همراهشان ‌.... چه شب سختی بود اون شب ... این بار آتش ، ابراهیم را سوزاند ... 💔😭 #السلام_علیک_ایتهاالصدیقه_الشهیده #خاطره #روایتگری #شیخ_محسن_وفایی 🌱|@omoshohada 👈 بیا به جمع ما