eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
28.5هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🍀مردم و دو گونه نگرش به دنیا🍀 امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: 🌹مردم در دنیا دوگونه عمل می‌کنند: یکى در دنیا، براى دنیا کار مى کند دنیا او را را از آخرت مشغول داشته است و مى ترسد که بازماندگانش گرفتار فقر شوند ولى (از فقر معنوى اخروى) خویش را در امان می‌داند چنین کسى عمر خود را براى سود دیگران نابود مى کند و آن (گروه) دیگر در دنیا براى پس از دنیا کارمى کند پس بى آنکه کار کند بهره وى از دنیا پیش او می‌آید پس هر دو بهره (دنیا و آخرت) را با هم می‌برد و مالک هر دو سرا می‌شود و در درگاه خداوند آبرومند خواهد بود از خدا چیزی نمی‌خواهد که او را از آن منع کند. 📕نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_چهل_پنجم خو
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ باز هم الینا به ناچار تسلیم خواسته ی امیر شد و سوار ماشین شد. هنوز پنج دقیقه نگذشته بود که الینا پرسید: _میشه بپرسم داریم کجا میریم؟اصن...چرا... امیر حرف الینا رو قطع کرپ و باهمون نکاه خیره به خیابان گفت: +راستش یه سری حرف دارم که ترجیح میدم فقط و فقط به خودتون بگم.براهمین گفتم شاید اگه بیرون از خونه باشه بهتره.بالاخره...دیوار موش داره و موشم که گوش!...اممم حالا هم به نظرم هردومون چون تازه از سرکا. برگشتیم خسته و گشنه ایم...پس اجازه بدین برسیم یه حا بشینیم بعد صحبت میکنیم. حق با امیر بود.الینا خیلی خسته بود برای همین بدآن هیچ مخالفتی سری به نشونه تایید تکون داد و دیگه چیزی نگفت. 🍃 ربع ساعت بعد با توقف ماشین الینا نگاهی به بیرون انداخت. درست شیراز رو نمیشناخت و دقیق نمیدونست الان توی چه منطقه یا ناحیه ای هستن.مهم هم نبود فقط نگاهی به بورد بالای برج مقابل انداخت...مجتمع... با تعجب نگاه از مجتمع تجاری گردشگری گرفت و به امیرحسین نگاه کرد. امیر حسین که انگار از نگاه الینا متوجه سوالش شده بود جواب داد: +راستش حدس زدم شاید توی یه جای شلوغ راحتتر بتونیم صحبت کنیم...ینی منظورم اینه که...خب چطور بگم... _ok…ok...I got it...فهمیدم نیاز به توضیح نیس...ممنون! هردو پیاده شدن و به سمت در ورودی مجتمع راه افتادن. منظور امیرحسین رو از راحتی خودش فهمیده بود اما به امیرحسین اطمینان داشت.به هر حال امیر هم جزیی از خانواده رادمهر بود و به خانواده رادمهر بیشتر از تمام اطرافیانش اطمینان داشت. چند دقیقه بعد هردو پشت میزی توی کافه ی مجتمع نشسته بودن. بعد از دادن سفارش دوتا کیک و قهوه الینا نگاهی به امیر کرد و گفت: _خب؟!... امیر همینطور که دستاشو روی میز جلو می آورد و در هم گره میکرد گفت: +خب راستش...من چیز زیادی نمیخوام بگم...بیشتر میخوام شما بگین...چه اتفاقی بین شما و اسما حسنا افتاده؟چرا ارتباطتون باهم کم شده؟ _چیزی نیس!حل میشه! +ببینید من چند روز پیش هم بهتون گفتم شما بهترین دوست برای اسما و حسنایید. دوتاشون بیش از پیش به شما وابستن...من از دعوای پیش اومده بینتون خبر نداشتم ولی چند روزی بود که دخترا هردوشون ساکت تر شده بودن و وقتی ازشون پرسیدم اول که چیزی نمیگفتن تا اینکه اسما همه چیز رو گفت.همه ی بحثایی که سر... اشاره ای به دست الینا کرد و گفت: +این حلقه بینتون پیش اومده!ببینید من اصلا کاری به این حلقه یا دلیلش ندارم.من اگه الان دارم با شما حرف میزنم فقط و فقط به خاطر اینه که نمیخوام شماها انقدر پکر باشین انقدر از هم دور باشین.اسما و حسنا خواهرامن.شماهم...شماهم... هرکار کرد نتوانست بگوید شماهم مثل خواهرمی!سعی کرد بگوید اما چیزی در دلش نهیب میزد که دروغ نگو! +خب ینی شماهم برام مهمی...به هرحال...ینی.... مانده بود چه بگوید!در دل چند بار خودش رو برای حرف اضافش لعنت کرد و در آخر برای دیدن عکس العمل الینا سرش و بالا آورد و به الینا نگاه کرد.اما نگاه الینا دوخته شده به میز بود.امیرحسین فکر کرد شاید الینا از حرفش دلخور بشه پس برای رفع کدورت یا هرچیز دیگه ای صداش زد و وقتی الینا سرش رو بالا آورد امیرحسین با چشمای اشکی الینا مواجه شد. امیر مونده بود اشک الینا دلیلش چیه! +بَ...برای چی گریه می کنی؟! خودش هم نفهمید فعل جملش از حالت جمع به مفرد تبدیل شده و انقدر خودمونی داره برخورد میکنه!حتی الینا هم نفهمید!فقط در جواب سوال امیر سری تکون داد و با بغض زمزمه کرد: _هیچی! امیر اما با شنیدن کلمه ی هیچی دلش راضی نشد و گفت: +من...من واقعا معذرت میخوام!من نمیخواستم ناراحتتون کنم!من اصن...اصلا نمیدونم چی گفتم که...ای بابا! کلافه چنگی به موهای قهوه ایش زد و پوفی کشید. چند ثانیه به سکوت گذشت که الینا گفت: _نگران خواهراتون نباشین.با یه معذرتخواهی من امشب همه چیز حل میشه! بعد هم به سرعت از جا بلند شد و به سمت در رفت. &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از 🗞️
❣ 🍂به اين يقين رسيده‌ام که ديدنت ملاک نيست... 🍂جهان مگر نديده بود يازده امام را... 🍂تو روزی عدل و داد را اقامه میکنی و من... 🍂ز نام قائمت فقط بلد شدم قيام را...
هدایت شده از 🗞️
🌺🍃〰 غلبه یکان بر دهگان ✍ هشام بن سالم گوید: امام صادق - علیه صلوات الله الصادق - فرمود: امام سجاد علیه السلام می فرمود: وَیلٌ لِمَن غَلبَت آحادُهُ اَعشارَه وای بر کسی که یک های او از ده های او پیشی گیرد. 🔺هشام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چگونه چنین می شود؟ یابن رسول الله برایم توضیح دهید. امام صادق علیه السلام فرمود: آیا این آیه را نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید: ✨مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَی إِلاَّ مِثْلَهَا.✨ انعام / 160 ترجمه: هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید. ✍ بنابراین، یک کار نیک را که مسلمان انجام دهد برای او ده پاداش نوشته می شود و اگر یک کار بد انجام دهد برای او یک کیفر نوشته می شود پس پناه می بریم به خدا از کسی که در یک روز ده گناه مرتکب شود ولی یک کار نیک نداشته باشد تا در نتیجه نیکی های او بر بدیهایش پیشی گیرد. 📚 برگرفته از هزار و یک حکایت قرآنی، حکایت 640 🌟
هدایت شده از 🗞️
🌷آقای می‌گفت: 🔹«یک هیئت اومده بود حرم امام رضا، موقعی که می‌خواستن دعا کنن هر چند ثانیه یکیشون اشاره می‌کرد بقیه فقط آمین می‌گفتن. ❓ازشون پرسیدن شماها چرا فقط آمین می‌گید؟ 🔹گفتند ما که نمی‌دونیم چی از خدا بخوایم تا به صلاحمون باشه. خیرمون تو چیه. برای همین به امام رضا گفتیم برامون دعا کنه ما هم آمین می‌گیم.» 🔹آقای قرائتی می‌گفت خیلی معرفت آدم نسبت به امام باید بالا باشه تا همچین کاری بکنه. من فکر کردم دیدم خیلی کار خوبیه، ولی می‌شه منحصر به حرم و روز خاص نباشه. 🔹 می‌تونیم هر روز به یکی از ائمه متوسل بشیم(امروزتوسل به امام کاظم امام رضا امام جواد امام هادی علیهم السلام) بگیم برامون دعا کنن ما هم آمین بگیم، مثلاً بعد هر نماز یا هر وقت دیگه... 🌹 یا علی بن موسی الرضا امام مهربانم، شما را به عصمت مادرتون قسم میدهیم، امروز برای سلامتی و ظهور پسر عزیزتون دعا کنید..... 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
✨وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ ✨وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ ✨لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا ﴿۸۰﴾ ✨و بگو پروردگارا مرا در هر كارى ✨به طرز درست داخل كن و به طرز ✨درست‏ خارج ساز و از جانب خود ✨براى من تسلطى يارى‏ بخش قرار ده (۸۰) 📚سوره مبارکه الإسراء ✍آیه ۸۰
✨﷽✨ ✅شیخ رجبعلی خیاط: ✍در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت، مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم:"خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!" آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه ترک این گناه، باز شدن دید برزخی او می شود، به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود.
🖤 سلام‌الله‌علیها فرمودند: 🍀 مَن أصعَدَ إلى اللّهِ خالصَ عبادَتِهِ أهبَطَ اللّهُ عزّ و جلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِهِ. 🍃 هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عزّوجلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد. 📖 ميزان الحكمه ج4، ص49 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
هدایت شده از 🗞️
🌿 الهی 🌿 🍃🍂 از تو شرمنده ام که بندگی نکردم و از خود شرمنده ام که زندگی نکردم از خودم شرمنده ام که اثر وجودی ام برای ایشان هیچ بود . 🍃🍂 اگر پیام خدا را خوب دریافت نکردید به « فرستنده » دست نزنید « گیرنده ها » را تنظیم کنید اشکال از گیرنده است .
💠 ✨ آیت الله العظمی بهجت سه غذا را به عنوان موادّی که هم جنبه غذائیت دارند و هم دوا هستند، معرفی می کنند و در این باره می گویند: «خرما، شیر، زیت(روغن زیتون)، جامع بین غذا و دواست؛ در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضرّ و موجب مرض و یا مُبطِئ است.»
هدایت شده از 🗞️
♥️ علیه‌السلام فرمودند: 🍀 الحَياءُ سَبَبٌ إلى كُلِّ جَميلٍ؛ 🍃 ، وسيله‌اى به سوى همه زيبايى هاست. 📖 بحار الأنوار، ج 77، ص 211 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🔥 به علت ✍ شهيد مطهّري مي گويد: من از آقاي حاج ميرزا علي شيرازي اين مرد بزرگ داستانها دارم از جمله رويايی است كه نقل مي كنم: ايشان يك روزضمن درس در حالی كه دانه های اشكشان بر محاسن سفيدشان مي چكيد اين را نقل كرده و فرمودند: در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است مردن را همان طوری كه براي ما توصيف شده است در خواب يافتم خويشتن را جدا از بدنم می ديدم و ملاحظه می كردم كه بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می كنند. مرا به بردند و دفن كردند و رفتند من تنها ماندم و نگران كه چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان وارد قبر من شد در همان حال احساس كردم كه اين سگ من است كه تجسّم يافته و به سراغ من آمده است مضطرب بودم كه حضرت سيدالشهداء (ع) تشريف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور من آن را از تو دور می كنم. 📚 عدل الهي ص250- كتاب داستان های شگفت انگيزي از عالم برزخ ص 63