لبیک بگوئید
قرآن كريم فرموده است: يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم. بياييد ندايى را لبيك بگوييد كه شما را احيا مى كند، روح در شما مى دمد، بياييد به سوى منطقى كه شما را زنده بگرداند.
زنده دلا، مرده ندانى كه كيست؟
آن كه ندارد به خدا اشتغال
بياييد ندايى را لبيك بگوييد كه از شجره وجودتان بهره هايى ببريد كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده است و بر هيچ دلى نگذشته است، قال رسول الله ( ص ) ان الله عزوجل قال اعددت لعبادى الصالحين مالا عين رات، و لا اذن سمعت، و لا خطر على قلب بشر، و لذت هايى عايد شما مى شود كه آنچنان بدانها آرام بيابيد كه لذائذ مالوف را آلام بيابيد، به قول شيخ اجل سعدى:
اگر لذت ترك لذت بدانى
دگر لذت نفس لذت نخوانى
و آنگاه چنان به حال مردم چشيده و رسيده غبطه مى خوريد كه ما كيستيم و چه شديم و به كجا رسيده ايم.
منبع: انسان و قرآن
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✅چرا نماز ازبهترین راه های ترک گناهه
✍نماز دارویی برای ترک گناه است،اما روشن است که دارو وقتی اثر میگذارد که طبق دستورش مصرف شود. درحدیث جالبی ازامام صادق(ع)نقل شده: هرکس دوست دارد بداندآیا نمازش قبول شده یا نه، بنگرد که آیا نمازش اورا ازگناهان و زشتیها باز داشته یا نه؟
به هرقدرکه نمازش،اورا ازبدیها بازداشته،
به همان قدر نمازش پذیرفته شده است
📚:بحار،ج:82
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔅انسانها هنگام مرگ چه چیزهایی می بینند؟!
🔅امام علی (علیه السلام) فرمود: در آخرین روز از روزهای دنیا و اولین روز از روزهای آخرت چهره هایی برای انسان متمثل می شوند. اولین چهره ای که متمثل می شود ازاو می پرسد تو که هستی؟ می گوید من اموال تو هستم. به او می گوید من برای تو زحمت کشیدم در این آخر عمری می بینی شدیداً گرفتارم تو به چه درد من می خوری؟ اموالش به او می گوید تو به اندازه یک کفن حق داری. کفنت را بردار بقیه مال تو نیست و مال بازماندگان است. از این ناامید می شود که چهره دومی برایش تمثل پیدا می کند. می پرسد تو که هستی؟ می گوید من اهل تو هستم . اهل یعنی خانواده، زن، فرزند، پدر، مادر، دوست ، آشنا، کسانی که عنوان اهل به آنها اطلاق می شود. می گوید من برای شما زحمت کشیدم. استراحت شما را به استراحت خودم ترجیح دادم الی آخر و کارهایی که برایشان انجام داده را بازگو می کند و گرفتاری خودش را مطرح می کند. اهلش به او می گویند ما تو را تا قبر همراهی می کنیم ، دفن می کنیم و بر می گردیم زیرا نمی توانیم همراهت داخل قبر بیاییم. چهره سوم که اعمالش هست تمثل پیدا می کند به او می گوید تو که هستی؟ می گوید من اعمال تو هستم. به او می گوید من نسبت به تو خیلی دل خوشی نداشتم سخت بودی برای من حالا به چه درد من می خوری؟ اعمال می گوید من همه جا همراه تو هستم. در عالم برزخ، قبر، قیامت و...
📕بحارالانوار ج ۶ ص۱۶۱
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #منبر
کی میخواد خدا رو ببینه😍
کی گفته خدای ندیده رو عبادت کنی؟!
👤•.استاد پناهیان•.
💥عااالی حتما ببینید
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✨🌺نکته های ناب🌺🍃👌
💠 با عمل خود، مردم را دعوت كنید
🔸 گروهى نزد پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) آمدند و گفتند: تا ما به همه احكام عمل نكنیم، امر به معروف نمى كنیم.
🔹حضرت فرمود: امر به معروف كنید؛ گرچه به همه آنچه مى گویید، عمل نمى كنید و نهى از منكر كنید گرچه از همه منكرات دورى نمى كنید. (میزان الحكمه،ج6،ص274)
🔸 سؤال: اگر مردم مخالفت كردند، چه كنیم؟
🔹 پاسخ: اولاً سنت و برنامه خداوند بر آزاد گذاشتن مردم است. (دهر/2) لذا پیامبر مى فرماید: من وكیل شما نیستم. (انعام/66). بنابراین، معناى تذكر شما، قبول حتمى مردم نیست.
🔸ثانیاً باید به مردم فرصت داد. زیرا كسانى كه مدت ها در راهى رفته اند، یكدفعه نمى توانند از راه خود دست بردارند.
🔹ثالثاً گاهى باید صبر كنیم تا حساسیت طرف از بین برود، درست مثل دندانپزشكى كه اگر دندان درد كند، آن را نمى كشد.
🔸رابعاً ممكن است اگر شیوه را عوض كنیم، او بپذیرد.و فراموش نكنیم كه اگر مردم اعتنایى نكنند، پاداش ما در نزد خداوند محفوظ است.
♦️استاد محسن قرائتی
📚 کتاب ده درس امر به معروف و نهی از منکر
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🌹🌿امام حسين عليه السلام
أنَا قَتيلُ العَبرَةِ ، لا يَذكُرُني مُؤمِنٌ إلّا بَكى .
من کشته اشکم. هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه گریه می کند.
📚بحار الانوار، ج 44، ص .279
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
عارف کامل آیت الله سید علی قاضی قدس الله نفسه الزکیه: عمر به سرعت می گذرد، خوشا بحال کسی که بداند چگونه از این سرمایه استفاده کند و با بندگی خدا به آرامش برسد.
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✨﷽✨
🌼خرافه ای برای عطسه
✍برخی افراد عطسه زدن را بد یُمنی می دانند و می گویند: نشانه صبر است و فلان کار را انجام ندهید. این حرف هیچ مبنای عقلی و شرعی ندارد.
این خرافه به جاهلیت قبل از اسلام بر می گردد؛ چرا که در تاریخ عصر جاهلیت آمده است: عرب عطسه را شوم می دانست و آن را مقدمه خطری حتمی می پنداشت و لذا اگر صدای عطسه را می شنید، می گفت: ( بکلابی ) یعنی بلای این عطسه به جان سگ هایم بیفتد.
آثار مادی و معنوی عطسه در روایات:
امام صادق علیه السلام:
خمیازه از شیطان است؛ ولی عطسه
از ناحیه خداوند عزوجل.۱
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
عطسه مریض نشانه سلامتی برای او و
مایه آرامش است.۲
امام رضا علیه السلام:
هرگاه خداوند نعمتی را به بنده اش بدهد و او شکر آن نعمت را فراموش کند، خداوند بادی در بدن او ایجاد می کند و آن باد بر اثر عطسه از بینی او خارج می گردد و او پس از عطسه می گویید: الحمد لله و خداوند همین شکر را برای آن نعمت بنده قرار می دهد.۳
📚 ۱-بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۵۲
📚۲- بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۵۲
📚۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۴
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✅چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما
بی نیاز است؟
✍️روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی(ع) فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم...
💥"وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ " و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36)
📚الانوار النعمانی
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐
♦️کپی رمان بی اجازه ممنوعه❌
&ریپلای به قسمت اول رمان🔰
eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_بیست_ششم حورا بعد از شنیدن داد و بیدار هاے
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_بیست_هفتم
آن شب خداراشڪر مزاحم حورا نشدند ولے صبح زود، مریم خانم باز هم بدون اجازه وارد اتاقش شد و پتو را از رویش ڪشید
_پاشو دختره پررو. تا لنگ ظهر میگیره مے خوابه طلبڪارم هست.
حورا با ترس از خواب پرید و گفت:چی..چی شده؟من چے ڪار ڪردم؟
_هیچی فقط پسرمو نمیدونم با چه حیله اے عاشق خودت ڪردے و از خونه فرارے دادی.
شوهرمم از ڪار بے ڪار ڪردے خوب شد باز من و دخترام بودیم ڪه اجازه بده برگرده سر ڪار.
_من.. زن دایے من مقصر نیستم. من ڪه..
_تو چی؟از همون اول بد قدم و نحس بودے. نباید راهت مے دادم تو خونه ام.
حالا هم بیدار شو خونه رو تمیز ڪن شب مهمونے داریم.
فقط خدا ڪنه مهرزاد برگرده مگر نه حسابتو بدجور مے رسم.
حورا با ناچارے از جا بر خواست و تمیز ڪردن خانه را شروع ڪرد.
خدا راشڪر فردا امتحان نداشت مگر نه به درس خواندن نمے رسید.
نماز مغرب و عشا را با ڪمر درد خواند ڪه بالاخره مهرزاد پیداش شد اما بدون این ڪه با ڪسے حرف بزند به اتاقش رفت و در را بست.
می دانست شب باید در اتاق باشد و بیرون نیاید.. مانند همیشه.
اما ڪمے نگران مهرزاد شده بود. با حرف هاے دیشبش بیشتر حس برادرے به او پیدا ڪرده بود.
برادری ڪه همه جوره هواے خواهر ڪوچڪس را داشت.
اما نمے دانست مهرزاد چقدر از این طرز تفڪر بیزار بود ڪه حورا او را مثل برادرش ببیند.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_بیست_هشتم
روز ها از پے هم میگذشتند و حورا باز هم همان دختر مظلوم و بے گناهے شده بود ڪه این بار بیشتر به او آزار مے رساندند.
علاوه بر مریم خانم، مونا هم اضافه شده بود و به او طعنه میزد یا براے ڪار هایش حورا را جلو مے انداخت.
مدتی بود ڪه حورا از مهرزاد خبرے نداشت و او را نمے دید اما..اما نمے دانست هر روز مهرزاد دم دار دانشگاه انتظار او را مے ڪشد.
مشغول درس خواندن براے آخرین امتحانش بود ڪه باز صداے مونا بلند شد.
_مامان چرا مانتو سفیدم اتو نداره؟ حالا من با چے برم دانشگاه؟
حورا لبخند ڪوچڪے زد و با خود گفت:دانشگاه؟؟ چند ماهه به بهانه دانشگاه جاهاے دیگه میره.
_باز این حورا اتو نڪرده لباسا رو.
حورا..حورا.. حورا..
همه تقصیر ها گردن حورا بود.
اصلا ڪاش به دنیا نمے آمد و این همه سختے و ذلت نمیدید.
در اتاق باز شد و مونا با عصبانیت وارد شد.
_باز نشستے دارے درس میخونے؟ چے بهت میرسه با این همه درس خوندن؟پاشو یڪم ڪمک حال باش نمے بینے مامان چقدر ڪار داره.
تو یڪم ڪمک ڪن منم ڪه همش دانشگاهم.
حورا لبش را به دندان گرفت و با خود زمزمه ڪرد:ڪلاس پیلاتس و شنیون مو و ڪاشت ناخنم شد ڪار؟
_چی گفتی؟
_هیچی..
مانتو چروڪش را پرت ڪرد طرف حورا و گفت:تمےز اتوش ڪن. اونم زود ڪار دارم مے خوام برم.
مونا ڪه رفت حورا چشمش به ساعت اتاقش افتاد.ساعت۵بعد از ظهر ڪلاس ڪجا بود؟
اتو ڪوچڪش را از ڪمد درآورد و مانتو مونا را اتو ڪرد.
به چوب لباسے آویخت و گذاشت سر جالباسی.
دوباره ڪتابش را به دست گرفت و آرزو ڪرد دیگر ڪسے مزاحمش نشود چون امتحان سختے بود.
امتحان روز بعدش را به خوبے داد اما حس برگشتن به خانه را نداشت.
خواست به هدے پیشنهاد بیرون رفتن بدهد ڪه او را پیدا نڪرد.
بنابراےن بے هدف در خیابان راه افتاد تا اینڪه به پارک ڪوچڪے رسید.
تصمےم گرفت ڪمے در آنجا بماند تا وقت بگذرد. مے دانست ڪه وقتے برسد خانه توبیخ مے شود اما برایش دیگر مهم نبود.
پسر بچه ڪوچڪے در آنجا بود ڪه اصرار داشت حورا از او چیزے بخرد.
_خانم یه فال بخر.. جوراباے قشنگے دارم..آدامسم دارم خانم.
_بےا عزیزم یه فال بده بهم. بزار ببینم آیندم چے مے شه هرچند امیدے بهش ندارم.
_خاله شما ڪه خیلے خوشگلے، تازشم چادرے هستے خدا دوست داره.
_ممنون گلم بیا ڪنارم بشین.
پسرڪ ڪنار حورا نشست و فالے ڪه مرغ عشق روے شانه اش برداشته بود را به دست حورا داد.
_ایشالله ڪه خوب باشه خاله جون.
حورا آرام او را باز ڪرد و خواند...
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🍃
أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
«من کار خود را به خدا واگذار میکنم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست»
.
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅ تفکر
🔰آیا می دانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند کدامند؟
✅ای کاش من خاک بودم.
📝"سوره مبارکه نبٲ آیه /40"
✅ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم.
📝"سوره مبارکه فجر آیه /24"
✅ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند.
📝"سوره مبارکه حاقه آیه /25"
✅ای کاش فلان را دوست نمی گرفتم.
📝"سوره مبارکه فرقان آیه /28"
✅ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم.
📝"سوره مبارکه احزاب آیه /66"
✅ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود ، در پیش گرفته بودم.
📝"سوره مبارکه فرقان آیه /27"
✅ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم.
📝"سوره مبارکه نسا آیه /73"
👌⇜آرزوهایے ڪه هم اڪنون
👌⇜فرصت انجامش هست
👌⇜پس تا زندهایم آنها را برآورده ڪنیم...
❣️ خدا عاقبتمان را نیکو گرداند...
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🌼آیت الله بهجت:
چه قدر حضرت [امام زمان(عج)] مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند. از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است.
(در محضر بهجت ج۲ ص۳۳۶)
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
1⃣بخش اول سبک زندگی اربعینی
👌خصلتی که برترین خوبان عالم در راه آن کوشیدند
🌹امام صادق(ع) فرمود بر اثر این خصلت است که «انسان به پایین مجلس رضایت میدهد، به هرکس بر مىخورد سلام میکند، مجادله را رها میکند، اگرچه حق با او باشد و دوست نداشته باشد که او را به پرهیزکارى بستایند.
🌹یکی از ارزشهای والای انسانی، روحیه تواضع و دوری از تکبر است که در بین زائران اباعبدالله(ع) و در ایام اربعین به وفور دیده میشود. خداوند متعال نیز در آیاتی از قرآن به این مسئله اشاره کرده است؛ به عنوان مثال در آیه ۶۳ سوره فرقان میفرماید: «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان کسانىاند که روى زمین به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مىدهند.»
🌹از این جهت خصلت #تواضع، از صفاتی است که همواره مورد توجه انبیاء و اولیای الهی و در رأس آنها اهلبیت عصمت و طهارت(ع) قرار داشت؛ همنشینان پیامبر(ص) اولین خصیصهای که از آن حضرت برایشان جلب توجه میکرد، صفت تواضع بود؛ ضمن آنکه خداوند متعال در آیهای از قرآن خطاب به آن حضرت فرمود «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛ و پر و بال [فروتنى و تواضع ] خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند بگستر» (۲۱۵ شعراء) و یا بر اساس نقلی، برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادق علیهالسلام حمام را خلوت و به اصطلاح قُرق کنند؛ حضرت اجازه نداد و فرمود: «لَا حَاجَةَ لِی فِی ذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخَفُ مِنْ ذَلِکَ؛ نیازى به این کار نیست، زندگى مؤمن سادهتر از این تشریفات است» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۶ ص۵۰۳)
🌹اما درباره برخی مصادیق تواضع، امام صادق(ع) در دیگر روایت فرمود: «از تواضع است که انسان به پایین مجلس رضایت دهد، به هرکس بر مىخورد سلام کند، مجادله را رها کند، اگرچه حق با او باشد و دوست نداشته باشد که او را به پرهیزکارى بستایند؛ إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ یَرْضَى الرَّجُلُ بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ وَ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى مَنْ یَلْقَى وَ أَنْ یَتْرُکَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً وَ لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى التَّقْوَى؛ » (بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۲ ص ۴۶۵)
✅✅افرادی که تجربه سفر به زیارت اربعین حسینی را دارند، تقریباً با تمام #مصادیق_تواضع آن هم در سطح گسترده برخورد میکنند؛ هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد، وقتی وارد جامعه اربعینی میشود، ناخداگاه تحت تأثیر نور اربعین، مقید به خصلت تواضع میشود و سعی میکند در این مسیر از کسی عقب نماند. افراد در جامعه اربعینی هر اندازه هم که به زائران و همنوعان خویش خدمترسانی کنند، هیچگونه توقعی از آنها ندارند.
#اربعین
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
#اینگونه_بود ...
کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
دستم به قفسۀ کتابها خورد و زخم عمیقی برداشت.
جراحی کردند؛ زخم، دهان بست و بهبود یافت.
چند ماه بعد در مشهد بودیم که در جای زخم احساس درد شدیدی کردم، مخفی کردم و حرفی نزدم.
یک روز که به کارهای خودم مشغول بودم، آقا فرمودند:
بر من مکشوف...
تمام حواسم را جمع کردم؛ از آنجا که ایشان در هیچ موردی نمیگفت: «بر من مکشوف شد». ایشان ادامه داد که: «بر من معلوم شد که اگر کسی جاییاش درد میکند، جای درد را به هر کجای حرم امام رضا علیهالسلام بمالد، آن درد مرتفع میشود.»
من در حال نوشتن گفتههای ایشان بودم و به مفهومش توجهی نداشتم.
آقا برای تجدید وضو برخاستند.
من هم برای مراقبت، ایشان را همراهی کردم.
وقتی برگشتم، نوشتهها را دوباره خواندم.
منظورشان خود من بودم.
فردا به حرم رفتم.
احساس کردم دردم کمتر شده؛
تا روز سوم که دردم کاملاً تمام شد.
از مشهد برگشته بودیم.
یکی از دوستان که مقام و مسئولیتی داشت، برای دیدن آقا آمد؛ اما ملاقات میسر نشد.
وقت رفتن، ماجرای مشهد را برایش نقل کردم؛ رفت.
چندین هفته بعد دوباره دیدمش.
گفت: «درد کتفم مداوا نمیشد،
به هر پزشکی که مراجعه میکردم بیفایده بود.
برای همین آمده بودم با آقا دیدار کنم؛
داستان مشهد را که شنیدم، گفتم این حوالهای است از آقا،
رفتم مشهد،
بیماریام درمان شد.»
(این بهشت، آن بهشت، ص٧٨-٨٠؛ بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت)
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
#استاد_قرائتی
💧 در محضر خدا با كُت پاره 💧
💓 يكى از دوستان مى گفت: با یک كت پاره نماز مى خواندم. یک مرتبه زنگ منزل به صدا درآمد، تا فهميدم مهمان كيست، نماز را با سرعت تمام كرده كُت را عوض كردم و با كت تميز و قشنگ به استقبال مهمان رفتم.
💗 ناگهان خودم را سرزنش كردم و گفتم: اى واى بر من! در محضر خدا با كت پاره؛ نزد مردم با لباس نظيف و قشنگ! از اين رفتارم خيلى خجالت كشيدم.
📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتى ؛ ج۲ ؛ ص: ۶۶
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فایل تصویری ☝️
سخنرانی مرحوم آیت الله مجتهدی(ره)
❤️ موضوع : دنبال عیب خود بودن
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی :
همین که گردی بر دلتان پیدا می شود
یڪ《سبحان الله》بگویید
آن گرد ڪنار می رود .
هر وقت خطایی انجام دادید
《استغفرالله》بگویید
که چارہ است.
هر جا هم نعمتی به شما رسید
《الحمدلله》بگویید
چون شکرش را به جا آوردی گرد نمیگیرد .
💥با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد ...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
✨﷽✨
💠آیت الله جوادی آملی:
⚠️راه نجات از شیطان
♦️هنگامی كه شیطان به خداوند گفت:
من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم.
🔸فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
♦️خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است؛ راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاك افتادن است.
🔸بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد كند.
📚تفسیر موضوعی قرآن،مراحل اخلاق در قرآن، ج 11، ص 108
#دفاع_مقدس
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🍂🥀💫
•کار برای خــود کردن نفس پرستی است،
•کار برای خـــــلق کردن بت پرستی است،
•کار برای خــــــــــدا و برای خلق، شرک و دوگانه پرستی است،
•کار خود و کار خلق بـرای خدا کردن توحیدو خداپرستی است+_+
#شهیداستادمطهری🌱
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐
♦️کپی رمان بی اجازه ممنوعه❌
&ریپلای به قسمت اول رمان🔰
eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_بیست_هشتم روز ها از پے هم میگذشتند و حورا ب
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_بیست_نهم
"مدامم مست مے دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میڪند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شڪیبایے شبے یارب توان دیدن
ڪه شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
ڪه جان را نسخه اے باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهے ڪه جاویدان جهان یڪسر بیارائی
صبا را گو ڪه بردارد زمانے برقع از رویت
دگر رسم فنا خواهے ڪه از عالم براندازی
بر افشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسڪین دو سر گردان بے حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوے گیسویت
ز هے همت ڪه حافظ راست از دینے و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر ڪویت"
حورا به روبرویش خیره شد و لبخندے زد.
_خب حالا معنیش چے میشه خاله؟
حورا با لبخند خواند:انسانی صبور و با حوصله هستے و براے رسیدن به مقصود آهسته و پیوسته پیش مے روے و این یڪے از بهترین محاسن توست. گرچه همت والاے تو شایسته تحسین است اما بدان وقتے مسیر حرڪت به سوے هدف را مشخص ڪردے باید از انجام ڪارهاے بے حاصل ڪه تنها وقت را تلف مے ڪند بپرهیزے و به واجبات بپردازی.
_خب دیگه جوابتم گفت این فاله.
_ممنون عزیزم. من باید برم ڪارے نداری؟
پسرڪ خندید و آدامس ڪوچڪے به دست حورا داد.
_اینم مال شما خاله جون.
حورا پول فال را حساب ڪرد و با خداحافظے از پسرک دور شد.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_سی_ام
و حورا تنها چیزے ڪه مے خواست، خلاص یافتن از آن وضعیت بود.
زندگی در خانه دایے اش برایش حڪم زندان را داشت.
وقتی به خانه رسید، با مهرزاد روبرو شد و به سلام ڪوچڪے اڪتفا ڪرد و رفت داخل خانه.
_حورا خانم؟ ڪارتون دارم.
حورا بدون آن ڪه برگردد، آرام گفت:مامانتون میبینه ناراحت میشه. بزارین اینجوری...
_مامان نیست.
حورا چرخید سمت مهرزاد و سرش را پایین انداخت.
_حورا خانم میشه انقدر از من خجالت نڪشین و سرتون پایین نباشه؟
_خجالت نیست...
_آره میدونم حیاست. اما من صحبت خیلے جدے دارم.
_چے؟ بفرمایید.
مهرزاد بے قرار بود و نمے دانست این مسئله را چگونه مطرح ڪند.
دوست نداشت حورا جا بخورد یا جواب منفے بدهد. براے همین با مقدمه چینے، گفت:حورا خانم شما خیلے دختر پاک و مهربونے هستین. تو این خونه هم سختے زیاد ڪشیدین هممون مے دونیم.
راه چاره رهایے یافتنتون از این خونه هم فقط..فقط ازدواجه.
حورا با تعجب لحظه اے به مهرزاد خیره شد.
تا به حال او را از نزدیک ندیده بود.
موهای قهوه اے مجعد، چشمان میشے رنگ و بینے و لب هایے مردانه. اما بدون ریش و سیبیل.
حورا، لبش را به دندان گرفت و سرش را باز هم پایین انداخت.
_برای اولین بار نگاهم ڪردے اما...
ڪمی به صورتش دستے ڪشید و سپس گفت:بیخیال.. خلاصه ڪه با ازدواج ڪردن راحت میشی.
_خب؟
_سعیدی هم ڪه آدم نبود.. ببین حورا بزار راحت باشم خیلے سخته جلو تو حرف زدن.
حورا عقب تر رفت و گفت:بفرمایین.
_حورا من اون حرفے ڪه چند سال پیش بهت زدم دروغ و هوس نبود. حقیقتے محض بود ڪه هنوزم پابرجاست. ازت مے خوام بهم اعتماد ڪنی.
حورا ڪمے جا خورده بود اما گفت:چ..چی؟
_اعتماد ڪن حورا. من تو رو از این خونه مے برم. مطمئن باش و بهم اعتماد ڪن تا ببینے چطور همه چے رو درست میڪنه
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon