🔻دستدرازی به حرام🔻
امام باقر(ع) فرمودند:
⚡️ لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلَّا وَ قَدْ فَرَضَ اللهُ لَهَا رِزْقَهَا حَلَالًا یَأْتِیهَا فِی عَافِیَةٍ،
⚡️ وَ عَرَضَ لَهَا بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ،
⚡️ فَإِنْ هِیَ تَنَاوَلَتْ مِنَ الْحَرَامِ شَیْئاً، قَاصَّهَا بِهِ مِنَ الْحَلَالِ الَّذِی فَرَضَ اللهُ لَهَا.
💢 هر کسی را که خدا در این دنیا آورده، یک مقدار رزقِ #حلال برایش مقرّر داشته که در عافیت به او میرسد.
💢 یک رزقِ #حرام هم از طرف دیگری در معرضِ او قرار گرفته است.
💢 هر مقدار که این شخص به رزقِ #حرام دست بزند، به همان مقدار از رزقِ #حلالِ او کم میشود.
📚 بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۴۷.
✨✨✨✨✨
#شرح_حدیث
اوّل اینکه #رزق دو نوعه:
👈 رزقِ #مادی و رزقِ #معنوی.
✅️ در دعاها، بسیاری از امورِ #معنوی به عنوان #رزق معرفی شده، و از خدا درخواست شده:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى... 👈 عقلِ کامل، قلبِ سلیم، عبادت، ایمانِ کامل، همسر خوب، فرزند خوب، همسایهی خوب و... همه #رزق هستند.
حالا در این حدیث شریف امام باقر(ع) میفرماید:
❌ هر جایی که شخص به #حرام دستدرازی کنه، خدا از #رزق_حلال کم میکنه.🙄
اینطوری نیست که فکر کنه چیز اضافهتری گیرش میاد.📛
⇦ مثلاً طرف مغازه داره.
قرار بوده امروز، درِ مغازه به اندازه ۱۰۰ تومن روزیِ #حلال داشته باشه.💸
ولی با یه #دروغ ۲۰ تومن در میاره.
اینجا خدا از #روزیِ حلالش کم میکنه، و ۸۰ تومن #حلال در میاره.
یعنی جمعاً میشه همون ۱۰۰ تومن که امروز روزیش بوده، ولی با ۲۰ تومن حرام.🙁
⇦ یا مثلاً طرف مجرّده.👮♀
قرار بوده یه همسرِ خوب و مومن و همهچی تموم قسمتش بشه.😍
امّا به #حرام دستدرازی میکنه و با #نامحرم رفیق میشه.
خدا هم اینجا از رزق #حلال کم میکنه و یه همسری گیرش میاد که چند مرحله پائینتر باشه.🙁
اون وقت همسر که خراب شد، بچّهها خراب میشن و روی نسل بعدیش هم تاثیرِ بد میزاره.😖
⚠ حواسمون باشه،
هر جا به #حرام ناخُنک بزنیم، از روزیِ #حلالِ ما کم میشه.☝️
🔸 مرگ پایان زندگی نیست،
پایان فرصت است.
پایان فرصت مسابقه، فرصت رشد،
فرصت پرواز. ولی پایان فرصتِ بودن نیست.
ما خواهیم ماند با نتایجی که به دست آوردهایم و فرصتهایی که از دست دادهایم و دیگر باز نخواهند گشت.
البته پس از مرگ یک فرصت جاودانه خواهیم داشت برای لذت بردن از جوایز مسابقه.
🔹 حجتالاسلام پناهیان
#درس_اخلاق
❤️✨خوشبخت کسی که
❤️✨عشق احمد (ص) دارد
❤️✨در قلب
❤️✨درخش نور مُحَمَّدٍ (ص) دارد
❤️✨هر کس بفرستد
❤️✨به مُحَمَّدٍ (ص) صلوات
❤️✨در آخرتش ثواب
❤️✨بی حد دارد
❤️✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد
❤️✨و َآلِ مُحَمَّد
❤️✨و َعَجِّل فَرَجَهُم
#من_محمد_را_دوست_دارم
#لبیک_یا_رسول_الله
💧☀️💧☀️💧
✅پرسش:
اگر کسي حق الناسي برگردنش باشد و اصلا يادش نيست که اين حق الناس ها چه بوده و حتي چه شخصي بوده بايد چه کاري انجام داد.مثلا در بچگي يا اينکه اگر خدايي نکرده دل کسي را شکونده و خودش خبر نداره.واقعا دستمان خالي هست و هيچي براي آخرتمان ذخيره نکرده ايم.خيلي نگرانم
🌺پاسخ:
اگر حق الناس غير مالي است مثل شکستن دل ويا غيبت در اين صورت توبه کنيد و در حق آن افراد دعا کنيد و برايشان از خداوند طلب بخشش واستغفار کنيد که به اين سبب خداوند جبران کرده و از حق الناس غير مالي شما بگذرد واگر حق الناس مالي است اگر ميزان مال ويا فردي که نسبت به او بدهي داريد را يادتان است بايد مال مذکور را به او برگردانيد ويا از او طلب بخشش کنيد واگر ميزان مال ويا فرد مذکور را فراموش کرده ايد از دفتر مرجعتان اجازه بگيريد و رد مظالم مبلغ را به فقيري بدهيد.
❤️✨خوشبخت کسی که
❤️✨عشق احمد (ص) دارد
❤️✨در قلب
❤️✨درخش نور مُحَمَّدٍ (ص) دارد
❤️✨هر کس بفرستد
❤️✨به مُحَمَّدٍ (ص) صلوات
❤️✨در آخرتش ثواب
❤️✨بی حد دارد
❤️✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد
❤️✨و َآلِ مُحَمَّد
❤️✨و َعَجِّل فَرَجَهُم
#من_محمد_را_دوست_دارم
#لبیک_یا_رسول_الله
💧☀️💧☀️💧
✅پرسش:
اگر کسي حق الناسي برگردنش باشد و اصلا يادش نيست که اين حق الناس ها چه بوده و حتي چه شخصي بوده بايد چه کاري انجام داد.مثلا در بچگي يا اينکه اگر خدايي نکرده دل کسي را شکونده و خودش خبر نداره.واقعا دستمان خالي هست و هيچي براي آخرتمان ذخيره نکرده ايم.خيلي نگرانم
🌺پاسخ:
اگر حق الناس غير مالي است مثل شکستن دل ويا غيبت در اين صورت توبه کنيد و در حق آن افراد دعا کنيد و برايشان از خداوند طلب بخشش واستغفار کنيد که به اين سبب خداوند جبران کرده و از حق الناس غير مالي شما بگذرد واگر حق الناس مالي است اگر ميزان مال ويا فردي که نسبت به او بدهي داريد را يادتان است بايد مال مذکور را به او برگردانيد ويا از او طلب بخشش کنيد واگر ميزان مال ويا فرد مذکور را فراموش کرده ايد از دفتر مرجعتان اجازه بگيريد و رد مظالم مبلغ را به فقيري بدهيد.
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
به خودمان رحم کنیم و براتِشفاعت
را از دســت ندهیــم!
ک
ڪــــاهــلــــــے در نـمـــــــاز
غفلت از حال و روز فقــــرا
و هدر دادن #ثانیههایعمر
علتهای محــرومیـت ما از شفـــاعتِ
اهــلبیــت و قـــرآن هستــند!
« آیات 43 الی 48 سوره مدثر »
قـــالُـــوا لَمْ نَكــُ مِـــــنَ الْمُصَلِّيــنَ
وَ لَــــمْ نَكُــــ نُطْعِــــمُ الْمِسْــــكِينَ
وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخـــــائِضِيــــنَ
وَ كُنـَّا نُكَــــذِّبُ بِيَـــــوْمِ الدِّيـــــنِ
حَتَّــــــــی أَتــــانَـــــا الْيَقِيــــــــنُ
فَمـــا تَنْفَعُهُمْ شَفـــاعَةُ الشَّـافِعِينَ
گويند: ما از نمـــــازگـــــزاران نبوديم
و افراد مسڪين را اطعام نمىكرديم
و با #اهــلباطل در #سخنـــانباطل
فرو مىرفتيـــم.
وپيوسته روزجزا را تكذيب میكرديم
تا آنڪه مـــــرگ به ســـراغ ما آمـــد
پس شفـاعتِشافعان سودشان ندهد.
هدایت شده از ▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
⭕️ شیطان و گناه ...
🎤 #استاد_رائفی_پور
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
┄┅┅═✧❅💠❅✧═┅┅┄
⭕️ بهترین #سخنرانی های روز
#لبیک_یا_رسول_الله ✋💚
#من_محمد_را_دوست_دارم ❤️
هدایت شده از خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐
♦️کپی رمان بی اجازه ممنوعه❌
&ریپلای به قسمت اول رمان🔰
eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_نودم کاش مهرزاد از آن جا برود مگر نه باید د
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_نود_یکم
مهرزاد را دید که رفت اما او که نمی توانست برود.
کارش شده بود هرشب ماندن زیر پنجره معشقوقش.
اما نمی دانست امشب با همه این شب ها برایش فرق می کند.
از سرما در خود مچاله شده بود و می لرزید.
سایه ای بالای سر خود دید.
سر بلند کرد و حورایش را بالای سر خود دید.
اشک صورت هر دو را پر کرده بود.
حورا ملافه را رویش انداخت خواست برگردد که امیرمهدی چادرش را چسبید.
_تورو خدا نرو. ارواح خاک عزیزات نرو حورا دیگه نمی تونم. دیگه صبرم تموم شده.
_بعد این همه مدت اومدین که چی؟
_بودم بخدا تو همه این مدت بودم. فقط...
_فقط چی؟
_استخارم باعث شده بود نیام جلو اخه بد اومده بود.
_استخاره؟؟؟؟
_آره استخاره کردم برا بدست اوردنت
_ پیش کی رفتین فهمیدین بد اومده؟
_ یه حاج آقایی تو مسجد.
حورا سر به زیر انداخت وگفت: مگه نمیگن برای کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست؟
و این امیرمهدی بود که فدای آن خجالت دخترانه اش میشد
_غلط کردم حالا چیکار کنم؟
_نمیدونم برین جای دیگه استخاره بگیرین شاید خوب اومد.
این را گفت و رفت
و خدا میداند امشب را آن دو چگونه گذراندند؟
حورا تا صبح دم پنجره ایستاده بود و در دل می خواست جواب آن استخاره چیزی نباشد که امیر مهدی فهمیده بود.
و امیر مهدی که تا صبح در خیابان ها پرسه زد و تا صدای اذان را شنید به سمت مسجد محل پرواز کرد.
"اگر در خیابان مردی را دیدید
که مدام به چهره ی زنها نگاه میکند
نگویید فلانی چشم چران است!
مردها دلتنگ که میشوند
میزنند به دل خیابان های شلوغ
خیابان هایی که بوی گمشده شان را میدهد
و با دلهره به دنبالش میگردنند!!
هی با خودشان حرف میزنند
که اگر ببینمش
این را میگویم و آن را میگویم!
اماکافیست یک نفر را ببینند
که چشمانش شبیه طرف باشد!!
لال میشوند
تپش قلب میگیرند
نفس هایشان به شماره می افتد
و راه خانه شان را گم میکنند!"
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_نود_دوم
به سمت حوض وسط حیاط مسجد رفت. آستین هایش را بالا زد وضو گرفت.
اما خدا میداند که دل تو دلش نبود تا جواب استخاره اش را بگیرد.
صف اول نماز ایستاد.
سلام نمازش را داد و به سجده رفت.
_خدایا به بزرگیت قسم این دفعه خوب بیاد.
به سمت حاج اقا رفت.
_سلام حاج اقا قبول باشه.
_سلام پسرم قبول حق باشه.
_حاح اقا میشه یه خواهشی بکنم؟
_جانم بگو پسرم.
_حاجی مگه نمیگن تو کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست؟؟
_چرا بابا درسته.
_ولی حاج اقا من یه اشتباهی کردم اومدم استخاره کردم بد اومد میشه یه بار دیگه بگیرم لطفا؟
_والا بابا جان استخاره رو که نمیشه هی تجدید کرد ولی چون کار خیره من برات دوباره انجامش میدم.
_حاج آقا نوکرتم ممنونم ازتون.
_نگو بابا جان خواهش میکنم انشاالله این دفعه خوب بیاد برات.
نیت کن پسرم.
امیرمهدی از ته دل نیت کرد. دیگه طاقت دوری حورایش را نداشت.
_باز کن چشاتو بابا جان ببین چه قشنگ هم در اومده.
برو بابا برو به کار خیرت برس که استخاره عالی اومده.
_جدی حاج اقا خدا خیرتون بده ممنونم بدین دستتونو ببوسم.
_عه این چه کاری بابا جان برو پسرم برو که قسمتت منتظرته.
به سجده رفت.
بایدم می رفت.
مگر می شود سپاس گذار ارحم الراحمین نبود وقتی انقد قشنگ راضی بودنش را نشانش داده بود؟
به سمت خانه حورا پرواز کرد. سر راه یک دسته گل زر گرفت.
زنگ در خانه را زد .
و انگار حورا دم زنگ نشسته و منتظر امیرمهدی اش بوده که سریع ایفون را برداشت.
حالا مگر حرف مردم برایش مهم بود؟دختری که تا دیشب در را برای پسر دایی اش باز نمی کرد حالا این گونه منتظر پسری غریبه بود.
_بله؟
_سلام حورا خانم مشتلق بدین خبرمو بگم.
_چیشد گرفتین جوابشو؟؟
و فهمید که چه قدر حول بازی در اورده است.
سریع گفت: یعنی چیزه....
_ بله بله همون چیزه گرفتم جوابمو حاج اقا گفت عالی اومده.
این حورا بود که قند در دلش آب می شد.
_حالا ما کجا میشه شما رو زیارت کنیم بانو؟
بانو گفتن امیر مهدی دل حورا به تپش انداخته بود.
_من دارم میرم دانشگاه. الان میام پایین.
_باش پس منتظرم.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
هدایت شده از ▫
✋😍سلام امام زمانم🌟❤️
💫ستاره ای بدرخشید و 🌙 #ماه_مجلس °•✓💚 شد
دل💓 رمیده ی ما را #انیس و #مونس شد😍✨
#لبیک_یا_رسول_الله ✋💚
#من_محمد_را_دوست_دارم ❤️