هدایت شده از 🗞️
خادم جامانده از....:
🔰نکاتی از کلام عارف بالله مرحوم رجبعلی خیاط ره:
🔸 نكته ۱:
اگر به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.
🔸 نكته ۲:
تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه».
🔸نكته ۳:
سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد.
🔸 نكته ۴:
دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.
🔸 نكته ۵:
كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.
🔸 نكته ۶:
اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.
🔸 نكته ۷:
اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.
🔸 نكته ۸:
اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.
🔸 نكته ۹:
هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.
🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ ...
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ #قسمت_سی_ششم نگاه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊
🌷
📕رمان عاشقانه،اعتقادی #من_مسلمانم 🕊
📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷
⚜ #قسمت_سی_هفتم
همین که از آسانسور خارج شد پرید سمت در و گفت:
+اَسی ما اینجاس؟
معلوم بود اومده برا دعوا!با خنده گفتم:
_سلام عزیز دلم منم خوبم!
با دست هولم داد اونور و گف:
+برو کنار بینم چه خودشو هم تحویل میگیره...خاااهر؟کجایی که گیرت بیارم کشتمت!
بعد از داد و فریادای حسنا صدای اسما بلند شد:
+هی چته روانی افسار گسیختی؟!
بعد زد تو صورتشو گفت:
+حسنااا پس کو؟!
حسنا اول یکم فکر کرد و بعد اونم مثل اسما زد تو صورتشو گف:
+خاک تو سرم تو آسانسور جا موند!
بعدم پرید از در خونه رفت بیرون!
من هنوز داشتم متعجب به اسما نگاه میکردم که حسنا با دستای پر وارد خونه شد...
یه دستش یه پاکت کاغذی بنفش بود که روش یه قورباغه کشیده شده بود و یه دستشم یه پاکت کاعذی قرمز که روش خرس کشیده شده بود...
پاکت رو که گذاشت روی میز تازه متوجه منظور اسما از کادوی سفارشی شدم...
شاخه گل رز قرمز!!!
یک شاخه گل رز قرمز بهترین هدیه ای بود که هر کس میتونست بهم بده...
من آدمی نبودم که زیاد از علایقم برا دیگران صحبت کنم.برای همین حتی مامان بابامم منو حیلی خوب نمیشناختن و از علایق من خبر نداشتن!!!
یادمه قضیه این شاخه گل رو هم یه بار که داشتیم سر چیزای دیگه بحث میکردیم لابه لای حرفام بهشون گفتم...
ولی حالا که میبینم یادشون مونده و...
با دیدن گل نتونستم جلو خودمو بگیرم و رفتم سریع گل رو برداشتم و با ذوق گفتم:
_رز قرمز!!!
هردوشون از این حرکت من خندشون گرفت و زدن زیر خنده...
🍃
هر چی میخواستم کادو هامو باز کنم اسما اجازه نمیداد و میگفت بعد از کیک...
همیشه برا تولدم ذوق داشتم اونقدری که از یک ماه قبل سرِ مامانو میخوردم!ولی امسال...
بهترین قسمت تولد هم به نظرم قسمت باز کردن هدایا بود...
بالاخره از خوردن کیک فارق شدیم و من مثل یه بچه که بالاخره بهش اجازه دادن بره سراغ کادوهاش رفتم سمت پاکت بنفش که بزرگتر بود...
تا خواستم بازش کنم اسما گفت:
+نگاش کن نگاش کن...خجالتم نمیکشه...خیر سرش هیجده نوزده سالشه!چه ذوقیم میکنه!
بعدم سری برام به نشونه تاسف تکون داد...همینطور که به حرکات اسما میخندیدم بالاخره پاکت رو باز کردم و با دیدن هدیه داخلش کپ کردم!
یه پارچه...مشکی...
چااادر؟!...
تصور اینکه بخوام چادر بپوشم هم یه جوری بود!باورم نمیشد...
سوالی نگاهی به اسما کردم که گفت:
+چیه؟
با ابرو اشاره ای به پارچه تو دستم کردو با خجالت گفت:
+چادره...خوشت نیومد؟!
فهمیدم از نگاه من برداشت بدی کرده...سرمو انداختم پایین و بعد از کشیدن یه نفس عمیق گفتم:
_مگه من حجابم بده؟!من که تمام سعیمو میکنم که موهام نیاد بیرون...
سریع سرشو به چپ و راس تکون داد و گفت:
+نه عزیزم حجاب تو که عااالیه!مگه من و حسنا حجابمون بده که چادر میپوشیم؟ببین چادر یه حجاب برتره...یه پوشش محافظت کننده...ببین حجاب مانتو شلواری هم خوبه هیچ مشکلی هم نداره ولی بازم ممکنه یه خانم مانتو شلواری اونقدری که یه خانم چادری میتونه تو جامعه راحت راه بره اون نتونه...چادر به آدم ابهت میده...اصن ببینم تو تا حالا سریال جومونگ رو دیدی؟!
با بهت پرسیدم:
_جوموووونگ؟چه ربطی داره الان؟خب کامل ندیدم فقط یکی دو سه قسمت شاید...
سرشو به نشونه فهمیدن تکون داد و گفت:
+خب ولش کن ببین تو فیلم جومونگ همه ی فرماندهان جنگ یه تیکه پارچه به زرهشون به عنوان شنل وصل بود...اکثرا هم پارچه هاشون قرمز یا آبی بود ولی اون فرمانده اصلیه اون رهبر اصلی که آقا جومونگ باشه شنلش مشکی بود...همیشه همینطوره رنگ مشکی برا بالایی هاست...چون رنگ مشکی به آدم ابهت میده...از داستان و فیلم و سریال هم که بیای بیرون من خودم حتی این رو حس کردم که وقتی با چادرم افراد مودبانه تر باهام برخورد میکنن...اصن حس مهم بودن بهت دست میده تو هم باهاش دست میدی.البته به شرطی که مهم مونث باشه ها ینی مهمة! حالا برا این جلست بسه...خودت چادررو بپوش خودت تجربه میکنی میفهمی...هووووف دهنم کف کرد من برم آب بخورم!!!
بعدم پاشد رفت سمت آشپزخونه...سرمو انداختم پایین و به حرفای اسما فکر کردم که حسنا سقلمه ای بهم زد و گفت:
+هوووی کادوی اسی رو دیدی مال منم ببین بچه پررو مال منم دست کمی از مال اسی نداره ها!
محکم بغلش کردم و گفتم:
_تو که همون اول بهترین هدیه دنیارو دادی...
&ادامه دارد...
🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊
📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
@khodaya_1
هدایت شده از 🗞️
▪️ ذکر صالحین ▪️
🔰در گرفتاری ها این دعا را بخوانید
🍁 از حضرت زینالعابدین (علیه السلام) روایت شده که میفرمایند :
🌸 پدرم در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخمهایشان خون، فوران میکرد،
💐 فرمود: ای فرزند! دعایی را که فاطمه (علیها السلام) آن را به من آموخت فراگیر، او از رسول الله (صلی الله علیه و آله) و آن حضرت نیز از جبرییل آن را فرا گرفته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد میشود و پیشآمدهای عظیمی که رخ میدهد آنرا بخواند.
☘ سپس فرمود: بخوان:
🌺 بحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا به جای«و افعل بی کذا و کذا» حاجات خود را ذکر کنی.
📔 دعوات، قطبالدین راوندی، ص۵۴
هدایت شده از 🗞️
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🔴شاگرد و عابد
شاگردی از عابدی پرسید::
تقوا را برایم توصیف کن؟
عابد گفت:
اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟
شاگرد گفت:
پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
عابد گفت:
در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار
زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.
هدایت شده از 🗞️
❖
نامه واقعی به خدا
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی
هدایت شده از 🗞️
🌹 حاج اسماعیل دولابی(ره) :
خدایا دنیا خیلی شلوغ است. خودت میداتی عللی که در آن زندگی میکنیم خیلی شلوغ است و میخواهم ده دقیقه بشینم خستگیم در برود.
شب و روز به کار مشغولم، یا نماز میخوانم یا راه می روم یا برای فردا خیالات میکنم.
همه وقت به کار مشغولم...
حتی در خواب هم کار میکنم. چند دقیقه اجازه بده در محصر تو بشینم.
این را با خودتان بگویید و بنشینید و با خدای خودتان خلوت کنید. ممکن است در همین چند دقیقه خلوت کار چند هزارساله را انجام بدهید. گاهی می بینید خداوند چیزهای بزرگ را در چیزهای بزرگ کوچک قرار داده است.
هدایت شده از ▫
👤 #آیتالله_مجتهدی(ره):
💠"امام باقر (ع) به شخصی فرمودند:
«اگر اراده کردی که بفهمی بهشتی و یا جهنمی هستی، به قلبت مراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد، محشور میشود»،
❌ در دوره آخرالزمان قلب مؤمن آب میشود؛ زیرا گناه را میبیند و استطاعت تغییر وضع را ندارد."
هدایت شده از 🗞️
💠میزان اهمیت نماز صبح💠
✍از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند:که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام. امام صادق (ع) فرمود :خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی!
💥همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد.
📕جهاد با نفس،ج1،ص66
📒وسایل شیعه،ج3،ص156
📗بحار،ج8،ص73
🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
هدایت شده از 🗞️
⏪ تقسیم بندی امیر مومنان حضرت علی(علیه السلام) از مردم آخرالزمان
🔶۱. امیر المومنین علی (علیه السلام ) فرمودند: شما هفت طبقه می شوید:
🔴طبقه ی اول: در آن تقوی و پرهیزگاری زیاد می باشد تا سال هفتادم هجری.
🔴طبقه ی دوم: اهل بذل و بخشش و مهربانی هستند تا سال دویست و سی ام هجری.
🔴طبقه ی سوم: اهل پشت کردن و بریدن از همدیگر هستند تا سال پانصد و پنجم هجری.
🔴طبقه ی چهارم: اهل سگ صفتی و حسد بردن بر یکدیگر هستند تا سال هفتصد هجری.
🔴طبقه ی پنجم: اهل باد به بینی کردن و تکبر و بهتان می باشند تا سال هشتصد و بیست هجری.
🔴طبقه ی ششم: اهل خونریزی و اضطراب و سگ صفتی با دشمنان و ظهور اهل فسق تا سال نهصد و چهل هجری.
🔴طبقه ی هفتم: اهل حیله و جنگ و فریب و خدعه و فسق ها و پشت کردن به همدیگر و بردن از یکدیگرند، و کنیه همدیگر را در دل می گیرند و با اسباب بازیهای بزرگ بازی می کنند.
شاید اشاره به شهربازیهای کنونی باشد، والله العالم.
۲. امام علی (علیه السلام ) در ذیل خطبه طولانی معروف به خطبه البیان در باب علائم ظهور امام قائم (عج) فرمودند:...
🔺و در آن زمان در شهرها، حصارها و پایگاههایی مخصوص برای نشستن- واقع شدن - یا بلند شدن، یا برای جلوگیری از عظائم یا همان چیزهای بزرگی که فرود می آید - نازلات - بنا می شود.
🔺پس در چنین زمانی اگر یکی از ایشان - مردم آخرالزمان - در شبانه روز خود نماز بگزارد از برای نمازش چیزی - در پرونده اعمالش - نوشته نمی شود و از او پذیرفته نمی گردد؛ چرا که در حال نماز گزاردن فکر می کند و نیت او این است که چگونه در حق مرد ظلم کند و با مسلمانان حیله نماید.
🔺 احتمالا حدیث فوق اشاره به فرودگاههای امروزی دارد که مولایمان امیر المومنین (علیه السلام ) بر پایی آنها را از علائم آخرالزمان بر شمرده اند والله العالم.
📚الزام الناصب ،ج۲ص۱۸۵
#آخرالزمان
#امام_زمان
هدایت شده از 🗞️
✅کنترل زبان و خشم،
اولین شرط رسیدن به درجات معنوی
✍ آیت الله فاطمی نیا:
تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم.
حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم، پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم.
آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش برکات زندگی را می برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟
💥خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل می نوشتیم خودتی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم..