آیت الله #حق_شناس ره:
به افرادی که نمازهایشان قضا میشد میفرمودند که سوره یس و زیارت عاشورا بخوانید تا قلبتون از ظلمات و تاریکی به نور قرآن و زیارت عاشورا روشن و هدایت شود.
🔅#پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله):
✍️ فوْقَ كُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ
🔴 بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
📚 الوافی، جلد ۵، صفحه ۹۱۲
#حدیث_روز
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃
«#مهریه_همسر_شهید_حججی👆🏻»
🔴ای #مرد ؛
فق
همسرت که حسینی باشد
تو را زهیر خواهد کرد ..
🔴و ای #بانو ؛
مردت که حسینی باشد
تو را زهرایی خواهد کرد ..
شک نکن ،
وگرنه عشق زمینی ،
زمینتان میزند ...
💝 لوح | احترام فرزندان شهدا
به مناسبت شهادت حضرت رقیه -سلاماللهعلیها-🌹
💖💢"به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید. آنها را در نبود پدران و مادران و همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید"
📖 بخشی از وصیتنامه الهی سیاسی سپهبد شهید قاسم سلیمانی 🌹🌹🌹
#سردار_دلها
🌸 حضرت محمد (ص) میفرمایند:
🍁 لَن يُهلِکَ امرِءَ عَن مَشوِرَة
هيچ انسانی با مشورت کردن نابود نمیشود.
📚 محاسن ج 2 ص 436
🙏 به استقبال نماز می رویم:
⭕️اگر #امروز و #فردا کنی ممکنه خیلی دیر بشه!
🔰دیندارى را بایستى از صِرف ظواهر و تعبّدات ظاهرى، تبدیل کرد به یک ارتباط، به یک جذْبه، به یک عشق، به یک رابطه ویژه با خدا. هر کلمه نماز شما، هر کلمه دعایى که میخوانید، میتواند شما را و #دلهاى_پاک شما را که آلایشى ندارد، به خداى متعال نزدیکتر کند.
✅ از حالا شما تمرین کنید که #نماز را با توجّه به معانى بخوانید؛ وقتى به سنّ من رسیدید، اگر قبلاً تمرین نکرده باشید، خیلى این کار سخت میشود، خیلى دشوار میشود؛ امّا الان شما میتوانید دل خودتان را شکل بدهید.
#داستان_کوتاه_آموزنده
✍🏽 #داسـتـانـی_عـبـرت آمـوز!!!
»یک پزشک می گفت:
یک بار وارد اتاق مراقبتهای ویژه شدم، جوانی بیست و پنج ساله توجه من را به خودش جلب نمود، که او مبتلا به ایدز و وضعیتش وخیم بود، با نرمی با او صحبت کردم اما حرفهایی که می زد واضح نبود.
»با خانوادهاش تماس گرفتم!
مادرش به بیمارستان آمد.
»از او دربارهی پسرش پرسیدم؟
گفت: حالش خوب بود
تا آنکه با آن دختر آشنا شد.
گفتم: نماز میخواند؟
گفت: نه، اما نیت کرده بود که در پایان عمرش توبه کند و به حج برود!!
»نزدیک آن جوان بیچاره شدم
در حالی که داشت جان میداد
نزدیک گوشش گفتم:
لا اله الا الله، بگو لا الله الا الله
»متوجه من شد و نگاهم کرد
بیچاره با همهی توانش سعی میکرد و اشک از چشمانش سرازیر بود، چهرهاش داشت تیره میشد و من همچنان تکرار میکردم، بگو:
”لا اله الا الله“
»به زور شروع به حرف زدن کرد
و ناله کنان گفت:
خیلی درد دارم،مُسکن میخواهم.
»نمیتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم، میگفتم، بگو: لا اله الا الله
»لبهایش را به سختی تکان داد، خوشحال شدم، اما گفت:
نمیتوانم...نمیتوانم...
دوست دخترم را می خواهم..
مادرش گریه میکرد و پسرش را نگاه میکرد.ضربان نبض فرزندش ضعیف میشد و داشت می مُرد.
»نتوانستم خودم را کنترل کنم به شدت گریه میکردم، دستش را گرفتم و دوباره سعی کردم، گفتم خواهش میکنم، بگو: لا اله الا الله
»ولی او فقط تکرار میکرد:
نمیتوانم... نمیتوانم...
به سختی نفس نفس میزد و ناگهان، نبضش ایستاد و چهرهاش کبود شد و فوت کرد، مادرش نتوانست طاقت بیاورد و خود را به روی پسرش انداخت و شروع کرد به ناله و شیون اما دیگر شیون و غصهی او چه فایدهای دشت؟
»برادر و خواهر مسلمانم:
آن جوان به سوی پروردگارش رفت
اما نه شهوت به او سودی بخشید و نه لذتها ، زیرافریب جوانیاش را خورد، فریب اتوموبیل و لباسهای زیبایش را خورد، و الان تنها اعمالی که انجام داده بوده در قبر همنشین اوست و آنچه به دست آورده بود،سودی برایش نداشت
”می خواست در پیری توبه کند“
اما به پیری نرسید!!
📔برگرفته شده از کتاب:
”داستان زیبای توبه-
test.mp3
1.37M
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
سخنرانی آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
📢 فایل صوتی
🚩 موضوع: همه کارها رو خدا درست میکنه!
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یٰا صٰاحِبَ الزَّمٰان (عج)»
هدایت شده از ▫
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅خورشید من از دیار شب کرده عبور...
ای کاش کند ز مشرق عشق ظهور...
🔅هر لحظه در انتظار آنم برسد...
با خود ببرد مرا به مهمانی نور....
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌹 #جمعه
هدایت شده از 🗞️
🌺 امام جعفر صادق (علیهالسلام) : 🌺
🍃 آنکه کارهای خود را به #خدا بسپارد ، همواره در زندگی به آرامش می رسد.🍃
📚مصباح الشریعه، ۵۱
هدایت شده از 🗞️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺پـيامبر اکرم (ﷺ) :
🌿افضل جهاد امتي انتظار الفرج.
👌🏻برترين جهاد امت من ، #انتظارفرج است.
📚بحار الانوار ، ج ۷۷ ، ص ۱۴۳
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃
✨ #احسن_القصص ✨
#داستان_واقعی
گردنبند با برکت
پيرمرد فقیري خدمت پیامبر خدا رسيد و درخواست کمک کرد.
حضرت محمد(ص) فرمودند:
«اكنون چيزي ندارم ولي برو به خانه ي دخترم فاطمه.»
پيرمرد به خانه ي حضرت فاطمه(س) رفت و گفت:
«فقيري هستم که خدمت پدرت رسيدم، مرا به سوي شما راهنمائي نمود. اي دخت پيامبر! گرسنهام، سيرم كنيد. برهنهام، پوششي به من بدهيد، فقيرم، چيزي به من عطا نمائيد.»
حضرت فاطمه كه هيچ غذائي در خانه سراغ نداشتند، گردنبند خود را به فقیر دادند و فرمودند:
«این گردنبند را بفروش و زندگي خودت را با آن اصلاح كن.»
پيرمرد برگشت و جريان را خدمت رسول الله عرض كرد.
عمار ياسر به پیرمرد گفت:
«من اين گردنبند را به بيست دينار و يك لباس و يك حيوان سواري و غذایی كه سيرت كند ميخرم.»
پيرمرد گردنبند را به عمار فروخت.
عمار، گردنبند را از پيرمرد گرفت و خوشبو نمود و در پارچه اي گذاشت و به غلامش گفت:
«اين گردنبند را برای فاطمه ببر. تو را هم به فاطمه بخشیدم.»
حضرت فاطمه(س) علیها گردنبند را گرفتند و غلام را آزاد نمودند.
هنگامي كه غلام به آزادي رسيد خنديد. علت خنده اش را پرسيدند. جواب داد:
«خنده من از برکت اين گردنبند است! گرسنه اي را سير كرد. برهنه اي را پوشانيد و تهيدستي را بي نياز كرد و غلامي را آزاد نمود. و با این وجود باز هم نزد صاحبش برگشت!»