eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
28هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴دیگران را قضاوت نکنیم! ✍امیرالمومنین امام علی علیه السلام:جرأت شما در عیب جویی از مردم، بزرگترین گناه است. ای بنده ی خدا ! در عیب جویی از بنده‌ای که مرتکب گناهی شده شتاب مکن؛ شاید گناه بزرگ او بخشیده شود ولی تو را به خاطر گناهی کوچک عذاب کنند. هر کدام از شما که به عیب دیگری آگاهی یافت، باید از عیب‌جویی او خودداری کند زیرا شما به عیب خود آگاه هستید. شکرگذاری به خاطر پاک بودنتان از گناهی که دیگری مرتکب شده، باید شما را از پیگیری کردن گناه دیگران باز دارد. 📚وسائل الشیعه، باب‌جهادالنفس، روایت۳۳۴  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔻🔻 🔍  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔵استاد علی حائری ‎ 🔴مشکل و گیر ما این است، که را نشناخته ایم. ما داریم در این خودمان را خرج می کنیم و بی خیال هم هستیم‌‌‌؛ درست مثل کسی که در شب ، یک و یک چک ارزشمند را به خیال این که کاغذ است؛ به آتش تا فضا را روشن کند و یک قِرانی اش را پیدا کند، صبح می فهمد چیزی را راه رسیدن به یک قِرانی کرده که یک میلیارد ارزش داشته است. این جاست که فریاد ((یاحَسْرَتَا)) سر می دهد. پس دقت كنيم که عمر خود را، هستی خود را در این دنیا چه چیزی کرده ایم؟! 📚فوز سالک، صفحه ٥٩  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
💖 چقدر قرآن میخونی؟ 💖 عزیز دلم سعی کن که هر روز حداقل یه آیه قرآن بخونی.😌 به صورت تصادفی! 🌹 یکی از صفحات قرآن رو باز کن و بخون. ببین پروردگار عالم چه حرفایی باهات داره...😌 ✨دوست داری ببینی مولای نازنینت چی میخواد بهت بگه؟ قرآن بخون....💖  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🌷 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) : ☘ اگر آسمان ها و زمين در برابر بنده اى سر به هم آورند و آن بنده تقواى خدا پيشه كند ، حتماً خداوند از ميان آن دو ، شكاف و راه خروجى برايش قرار خواهد داد. ☘ لَو أنّ السَّماواتِ و الأرضَ كانَتا رَتقا على عَبدٍ ثُمّ اتَّقَى اللّهَ، لَجَعَلَ اللّهُ لَهُ مِنهُما فَرَجا و مَخرَجا 📗 بحارالانوار ج8 ص825  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو 🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐 &ریپلای به قسمت اول رمان🔰 eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو _رضا معلوم هست تو چی میگی؟یکم عقلتو به کار بنداز بفهم چی میگم بودن اون تو این خونه مثل سم میمونه. همسرش صدایش را بالا برد و گفت:بس کن زن این چه حرفیه نمیتونم بیرونش کنم که. _من نمیدونم یه کاریش بکن خودت بچه هاتم دارن ازش الگو میگیرن یعنی نمیفهمی؟ رضا چند قدمی را طی کرد و به ریش و سیبیل بلندش دستی کشید. این روزها عرصه بر او تنگ شده بود. دلش یک خواب راحت و زندگی بی دردسر میخواست. بالا آوردن بدهی ها و خرابکاری های شرکت یک طرف و غر زدن های همسرش یک طرف. نمیتوانست با هیچ کدام کنار بیاید. _هه دلم خوشه بچه بزرگ کردم. یک کدومشون نمیان بگن باباجان چیکار داری چیشده انقدر پریشونی؟ کمی مکث کرد و سپس گفت:به دخترات کاری ندارم اما اون پسر خرس گنده نمیاد دو دقیقه تو شرکت بشینه چهارتا کار از رو دوش من بدبخت برداره. تازه طلبکارم هست چرا بهش ماهیانه نمیدم. صدایش را بالا برد طوری که بچه هایش بشنوند. _آخه پسره بی عرضه نه کار داری نه کاسبی پولم میخوای؟ رو کرد به همسرش و انگشتش را به نشانه تهدید تکان داد:خوب گوش کن خانم من انقدر مشغله فکری دارم که غرغرای تو برام ارزشی نداره. مریم خانم بیشتر عصبی شد و گفت:یعنی چی رضا؟پنبه و آتیش میدونی یعنی چی؟ این ماریه که خودت انداختی تو دامن ما خودتم باید برش داری مگرنه... حرفش تمام نشده بود که پسرش از اتاق بیرون آمد و گفت:چه خبرتونه باز؟ بس نیست جنگ و دعوا؟ آقا رضا جلو رفت و یقه پسرش را گرفت. _تو دیگه ساکت شو که هرچی بدبختی میکشم زیر سر تو مفت خوره. ۲۵سالش شده مثل بختک از صبح تا شب چسبیده به تخت و موبایلش. نه کاری، نه کاسبی، نه هنری.. مهرزاد خودش را کنار کشید و با طعنه گفت: شمایی که کار و کاسبی و هنر داری طلبکارات فردا پس فردا صف میکشن دم خونه. _دِ از بس دادم شماها خوردین و کوفت کردین که این شد وضعم. مهرزاد کتش را به تن کرد و گفت:نه پدر من مدیریت میخواد که شما بلد نیستی. سپس از خانه بیرون رفت و صدای پدرش در هیاهوی بادی که می وزید گم شد.  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو از حرف های مادرش سر در نمی آورد. مگر آن دخترک بیچاره چه گناهی داشت که مستحق این همه تهمت و آزار و اذیت بود؟ از زمانی که او پایش را بی خانمان به خانه آن ها گذاشت روز خوش به خود ندیده بود. همش آزار، همش تحقیر، همش توهین.. چند بار میخواست او را از دست مادر بی رحمش نجات دهد که نمی شد چون خودش تنبیه می شد. کوچه پس کوچه های برفی زمستان را طی میکرد در حالی که فکر و ذهنش همه معطوف دختری معصوم و دل پاکی بود که از کودکی در خانه آن ها زندگی میکرد. روز به روز بزرگ شدنش را می دید و علاقه اش به او بیشتر میشد. روی سخن گفتن با هیچ کدام از اعضای خانواده اش را هم نداشت تا به آنها بگوید که دل در گرو فردی داده که ذره ای به او اعتنا نمیکند و تمام هدفش از زندگی، درس خواندن و سخن گفتن با خداست. شبها پشت در اتاقش میماند و تلاوت قران و گریه هایش را میشنید. آن دختر دل و دینش را برده بود و او چاره ای جز تحمل نداشت. دستان یخ زده اش را درون جیبش فرو کرد و به رد پایش روی برف ها خیره شد. چقدر دلش میخواست با دختر رویاهایش اینجا قدم بزند. مهرزاد..پسر بیست و پنج ساله ای که بخاطر تنبلی و کمی بی قیدی هیچ جا نمیتوانست کار پیدا کند، اکنون در این فکر بود که بدون کار نمیتواند همسرش را خوشبخت کند. و چقدر خوش خیال بود که فکر میکرد دختر قصه ما همسر او میشود. بعد از کمی قدم زدن به خانه بازگشت. هوای زمستان برایش دل گیر بود و تنهایی قدم زدن هم سخت و دشوار. زنگ را فشرد که در باز شد. پایش را که درون خانه گذاشت، باز هم مثل همیشه صدای غرغر کردنا و‌ داد زدن های مادرش را شنید. _چند بار بگم بهت راس ساعت باید با مارال ریاضی کار کنی؟ مگه کم پول دادیم خرجت کردیم تا اون درس وامونده رو بخونی؟ باید یه جا به درد بخور باشی یا نه؟ حورا تا صدای در را شنید سمت اتاقش دوید تا چادر به سر کند. از همان جا گفت:چشم زن دایی باهاش کار میکنم. چادرش را که به سر کرد، یک راست از اتاقش خارج شد و سمت اتاق مارال رفت. در زد و داخل اتاقش شد. _سلام مارال خانم چطوری؟ مارال، دختر ۱۰ساله آقای ایزدی پرید طرف حورا و گفت:سلام حورا جونم خوبی؟ کاش زودتر میومدی.مامان مجبورم کرد تا شب درس بخونم. درس خوندن فقط با تو شیرینه. حورا، مارال را در آغوش کشید و خدا را شکر کرد که در این خانه لااقل یک نفر هست که او را دوست بدارد. &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
قیمت یک آدم به این است که چقدر حوصله خدا را دارد.معمولاً آدمها دوست دارند بدانند پیش آدمها چه قیمتی دارند. بعضی ها تا آخر عمر فیلم بازی می کنند تا مورد پسند دیگران واقع شوند. ایده آلهای شان را به عنوان شخصیت خودشان مطرح می کنند در حالی که خودشان این طور نیستند و دارند نقش بازی می کنند. اما کسی که جدی شده و دارایی دارد، نظر دیگران برایش مهم نیست، بلکه برایش خیلی مهم است که بداند آسمان در موردش چه فکر می کنند؛ می خواهد بداند امام زمان در مورد او الان چه فکری می کند. یک انسان به معنای حقیقی، تمام دغدغه هایش این است که الان خانم فاطمه زهرا به خانه ام، در دل و روحم می آید یا نه.  حضرت امام سجاد می فرماید: اگر می خواهید بدانید واقعاً پیش خدا عمل های شما چقدر قیمت دارد، ببینید چقدر رغبتتان به آن چه که پیش خداست بیشتر است  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
و رسیدن به 📡🌍💥☄️✨ "کنترل نگاه به نامحرم" وجود مقدس پیامبر اکرم روحی فداه میفرماید: 🌺مومن قوی نزد خداوند متعال بهتر و محبوب تر هست از مومن ضعیف🌺 ➖ببخشید شما مومن هستید دیگه؟😊 بله حاج آقا! ان شالله که مومن هستیم.☺️ ✨خب حالا مومن قوی هستید یا ضعیف؟ اگه ضعیف هستی چرا تلاش نمیکنی خودت رو قوی کنی؟؟ 🙄حاج آقا چجوری؟ ➖هیچی یه مدت پا بذار روی دلم میخواد هات 🌹یه مدت نگاه نکن دلت چی میخواد.☺️ نگاه کن ببین مولای تو چی میخواد ازت.👌🏼 مولا میفرماید: موقع اذان نماز بخون. دلت نمیخواد اما شما بخون💮 بزن توی گوش دلت. ✔️ این برات قدرت میاره. 💪🏼💪🏼 مگه قدرت نمیخوای؟😊 💥قدرت که پیدا کردی صفات خوب اخلاقی یکی یکی میاد توی قلبت.😎 آدم اگه ضعیف شد توی مشکلات زود خم میشه😢 ⛔️زود پیر میشه. زود از کوره در میره. زود خسته میشه.😤 🌸اگه میخوای از رنج های زندگیت رها بشی، خودت رو با مبارزه با نفس قوی کن. 🌿توی خیابون چشمت به نامحرم می افته. دلت میخواد نگاه کنی و لذت ببری اما امر مولا اینه که نگاه نکنی.😌 ➖واقعا نگاه نکن تا ببینی چه قدرتی پیدا میکنی. لذت اون قدرته رو ببر.😍💪🏼✅✔️ نه لذت مسخره ی دیدن نامحرم رو. 📆 از فردا این تمرین شما باشه. با نگاه نکردن به نامحرم خودت رو قوی کن.
اُلهُوا وَ الْعَبُوا فَإنّي أَكرَهُ أن يُرى فِي دينِكُم غِلظَةٌ به سرگرمى و بازى بپردازيد؛ زيرا دوست ندارم در دين شما سخت‌گیری دیده شود
آیـا می‌دانیـد ⁉️ ✍در بین اعضاء وضو تنها جاى مسح بايد خشك باشد و خشک بودن بقیه اعضاء لازم نیست. البته اگر جای مسح نیز مختصرى رطوبت داشته باشد بطورى كه آب دست هنگام مسح بر آن غلبه كند اشكال ندارد🌴 💦💥☔️💞