eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
27.1هزار ویدیو
53 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
📲🌻 . . ستووون به روایت تصویـر♥️✊🏽
🔺چرا برکت از زندگی می‌رود؟ ✍: ✅ ها و ها، نور باطن را خاموش میکند. بسیاری از بیحالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، برکات را از منزل میبرد. ✅ حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزیی و شخصی ، چون کدورت میآورد. از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان میکردم حق با من است، داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان را نشانم دادند! بسیار کریه و زشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت: کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم. 🔷 فرازی از حضرت علی علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام: 👈« ؛ خشم را همچون شربتی گوارا بنوش؛ که من در مدت عمر، شربتی بدین شیرینی از گلو فرونبرده ام‼️»
🔴 🦋 سهم ما از رحمت بی نهایت خدا 🌀 حجت الاسلام و المسلمین : از طرف پروردگار عالم بی نهایت ها آماده است، بی نهایت علم، بی نهایت رزق، بی نهایت رحمت و عنایت، از طرف خدا که حالت منتظره ای ندارد که! همه چی آماده است، همین الان آماده است بی نهایت ها؛ 🌀 اما برادر بزرگوار، خواهر بزرگوار، سؤال این است که: سهم ما از این بی نهایت خداوند چقدر است؟! 🌀 ما چقدر می توانیم از این بی نهایت ها بگیریم؟! سهم هرکسی به اندازه قابلیت و ظرف خودش است. 🌀 ببینید باران وقتی از آسمان می آید یه اقیانوس آب بالا سر ما است، اما شما یک موقع یک ظرف کوچکی زیر این آب می برید، به اندازه همان ظرف آب می گیرد. 🌀 یک موقع یک استخر می رود زیر این آب باران، به اندازه استخر؛ یک موقع یک دریا می رود زیر این آب به اندازه دریا می گیرد، یک موقع هم یک ظرف وارونه است، هیچی نمی گیرد. 🌀 تقصیره اون آب نیست، ظرف هاست که مقدار و سهمیه ی خودش را تعیین می کند، ظرفیت های ما است که معلوم می کند که چقدر قابلیت گرفتن داریم و الا که از طرف خدا بی نهایت ها همین الان آماده است. 🌀 خودش در قرآن فرمود:« أَنزلَ مِن‌السَّماءِ مَاءً فَسالَت أَودِیهٌ بِقَدرِها» خدا رحمتی از آسمان فرستاد، هر ظرفی به اندازه خودش می گیرد، و الا اگر کسی بتواند بگیرد، از طرف او که کمی ندارد.
⏪اگه از دینداریت لذت نمی‌بری، یعنی دینداریت ایراد داره!! 🍀 ما برای زندگی نیاز به نشاط داریم. اما این نشاط رو از کجا باید بگیریم؟ ◀️ از جایی که بیشتر به ما نشاط بده و اون «دین» هست. 🌷اهل معنویت باید چندین برابر افراد معمولی از زندگی‌شون لذت ببرن و برای درس‌خواندن، کار کردن و فعالیت‌های زندگی‌، نشاط و انرژی مضاعف داشته باشن. 🔺 اگر از دینداری لذت نبریم و سرِ حال نیایم، یا در دینداری ما هست و رفته‌ایم، یا اینکه هنوز راهیم. ◀️اگر به هر دلیلی، خودمان را به دینداری متقاعد کنیم، اما از اون لذت نبریم دینداری ما باغرور همراه میشه. ⁉️ حالا چرا انسان دچار ریا می‌شه؟ چون از متنِ عبادتش لذت نمی‌بره برای همینم دنبال حاشیۀ اون میره و می‌‌خواد از تشویق دیگران لذت ببره.. ◀️◀️ اگر تهِ دلش از عبادتش لذت می‌برد، دیگر لازم نبود تظاهر کنه یا قیافه بگیره...
🌷 خداوند عزّوجلّ فرمودند : ☘ ، رازى از رازهاى من است که آن را در دل هریک از بندگانم که دوست داشته باشم ، بـه ودیعت مى گذارم. 📚 المحجّة البیضاء ج ۸ ص ۱۲۵
🌹خیردر برابر خیر از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد. زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی. 👈زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است. لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد. 👈زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع می‌کرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید. خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود. 🌹جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای. 📚منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126
🔻حاج‌آقا : من می‌گویم که: « توکّلت علی ‌الله » اما باز می‌گویم فلانی نگذاشت معامله‌ی ما به آخر برسد! فلان کس نگذاشت معامله‌ی خانه درست شود، فلان کس مشتری من را منصرف کرد؛ این‌ها شهادت فعلی و عملی است که کاشف فعلی و عملی بر عدم توکّل گوینده است. ‌‌‌‌┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺بی درمان ترین دردهایم را همین یک کلمه درمان میکند : خدااااااا.....🌺🍃 🌺🍃از رسول گرامی اسلام نقل شده که فرمودند: «ابلیس گفت: هفت اسم را می دانم که هر وقت بخوانم به درجه خودم می رسم. اما چون می خواهد بخواند، خداوند از یاد او می برد.... بعد حضرت فرمود: بله هرکس این کلمات را بگوید هر چه از خدا طلب کند خداوند به او عطا فرماید: 💫«بِسمِ الله الرّحمن الرحیم💫 یا اِلهَ البَشَرِ وَیاعَظیمَ الخَطَرِ وَیامَعروفَ الاَثَر ویا سَریع الظّفَر ویا عَزیزَ المَنّ ویا واسِعَ المغفرهِ ویا مالِکَ یَومِ الدّین ایّاکََ نَعبُدُ وَایّاکَ نَستَعینُ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.» 📖مفاتیح الجنان،ص257
🌸✨فضیلت صلوات✨🌸 ⁉️از عارفي پرسيدند: چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده! و براى ✅آمرزش گناهان، ✅وسعت روزى ، ✅ صحت و سلامتى، ✅ گشايش در کارها ✅و... صلوات تجويز کرده اند، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟ 🌸✨فرمود: اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه‌ى خودش ميکند يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند 🔰و آن آيه اینست : 🌸انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما🌸 ⬅️خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند شما هم بياييد و همراهى کنيد ✔️علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است که انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد. 🌸اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
🔴 🎤 علامه 🍁 از حضرت امیر سؤال كردند كه ایمان چیست؟حضرت در اینجا می فرماید: «الاِْیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ»؛ ایمان چهار عنصر محوری دارد كه آن عناصر چهارگانه عبارت است از صبر و بردباری از یك طرف، یقین از طرف دیگر، عدل از طرف سوم و جهاد از طرف چهارم. 🍁 در لغت به معنای اعتقاد و عقیده قلبی نیست «آمن» یعنی «دخل فی المأمن» كسی كه وارد دژ و حصن و قلعه شد می‌گویند «آمَنَ» چون عقیده باعث حفظ انسان در دنیا و آخرت است. 🍁 اینكه می‌گویند جهاد نفس، است این تشبیه نیست، تمثیل نیست، یك واقعیتی است، یك زنگ درونی است، یک جنگی است بین اندیشه و انگیزه انسان که هوس، شهوت و غضب یك چیز می‌خواهد اما عقل عملی چیز دیگری می‌خواهد. 🍁 در این مبارزه اگر هوس پیروز شد این عقل را به اسارت می‌گیرد در نتیجه از عقلِ اسیر كاری ساخته نیست لذا فرد می‌شود عالِم بی‌عمل. 🍁 بعضی‌ها ترس از جهنم دارند، بعضی‌ها شوق به بهشت دارند، بعضی‌ها برتر از اینها فكر می‌كنند از مولایشان خجالت می‌كشند كه گناه كنند، بعضی‌ها هیچ كدام از این سه امر نیستند فقط از آبرویشان می‌ترسند.
*‍ 🔻مسیر خدا يك خورده صبورى مى‏ خواهد. بعد از مدتی صبوری خداوند متعال شروع به جواب دادن مى‏ كند. 🔸ولى برای هر مؤمنى، در مسير زندگى كه دارد مى‏ رود فصل ‏هايى بر او سخت مى‏ گذرد كه صبرش هم سخت است ولى اصلاً نمره معدل ايمان را همين جا ها مى ‏دهند. 🔹همين جايى كه ديگر انسان نمى ‏تواند و حس مى‏ كند خسته شده است. معدل ايمان همين جاست که مشخص می شود. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
(تقویم همسران) (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ چهارشنبه 👈 23 مهر 99 👈 26 صفر 1442👈 14 اکتبر 2020 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🔘 تجهیز لشکر اسامه توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . 👶مناسب زایمان و نوزادش عمری طولانی و عقیقه برای او مفید و لازم است .ان شاءالله 🚘مسافرت : مسافرت اگر ضروری باشد حتما با صدقه همراه باشد. 🔭احکام نجوم. 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ خرید باغ و زمین زراعی . ✳️ قولنامه و قباله نوشتن . ✳️ و خرید خانه نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب (شب پنج شنبه)، فرزند امشب حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان می گردد . ان شاء الله 💉💉حجامت خون دادن فصد باعث خلاصی از مرض می شود . 💇‍♂💇اصلاح سر و صورت باعث رهایی از بلا می شود . 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق آیه ۲۷ سوره مبارکه " نحل " است. قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین ... و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده حالتی غیر آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد ان شاءالله.و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید. ✂️ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@dars_akhlaq.mp3
2.98M
🔊‍ 🎙🌸آيت الله تهرانی (ره) موضوع : آخرش من می مونم و اعمالم 🔴 پست ویژه برای تمام برادران و خواهران ✅ بسیار عالی حتما گوش کنید و ارسال به دیگران فراموش نشود
🔥پنج فریب شیطان: هنوز جوانے، خوش بگذران. زندگے طولانےاست؛ پس لذّت ببر. هنگام عصبانیت آرام نمان. همہ اینکار را مےکنند پس افراطے فکر نکن. تو خیلے گناهکارے پس بہ گناهانت ادامہ بده.
🍃 ✍🏻مردی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله هر روز به دیدار آن حضرت می رسید. چند روزی نتوانست به نزد رسول خدا (ص) برود٬ وقتی به حضور آن حضرت رسید٬ حضرت از او پرسیدند: چه چیزی باعث شد ڪه چند روزی دیر نزد ما بیایی؟ مرد پاسخ داد: بیماری و فقر. حضرت فرمودند: آیا به تو دعایی یاد نداده ام که هرگاه بخوانی بیماری و فقر را از تو زائل کند؟ ... این دعا را بخوان↯↯↯ 🍃🌸لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لا یموت وَالْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً🌸🍃 ✍🏻آن شخص به خواندن این دعا مداومت نمود٬ پس از مدتی نزد حضرت آمد و گفت: خداوند بیماری و فقر را از من برد. 📚مشکل گشا ص24
🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =از صبح تا شب، به نیت قضا . 🌹 بهترین زمان برای خوندن / یک ساعت قبل از اذان صبحه🌴 🌷.نتونستی بخونی، توی دو زمان دیگه بخون، ولی ترکش نکن . . 🌴 چه جوری نماز شب بخونیم؟ ♦️4 تا دو رکعت به نیت نماز شب. ♦️ 2 رکعت به نیت نماز شفع ♦️ یک رکعت به نیت نماز وتر ➕ جمعا میشه 11 رکعت. . ❌ نماز شبو طولانی نخون، 💐بخصوص اگر نیمه شب می خوای بخونی. اینجوری خسته میشی، اونوقت شیطون دیگه نمیذاره بخونی . . 🌷توی نماز شب، فقط بخون، سوره لازم نداره . 🌷قنوت نمی خواد بگیری در قنوت هم لازم نیست به چهل تا مومن دعا کنی. ♦️ لازم نیست سیصد تا الهی العفو بگی، 🌹سه بار تسبیح گفتن کافیه🌹 ✨ فضیلت نمازهای بیشتر از هشت رکعتیه که به نیت نماز شب خوانده میشه. 🌷می تونید فقط به نماز شفع و وتر اکتفا کنید و هشت رکعت نماز شبو نخونید 💐اگر وقت برای نماز شب، کم باشه می تونید فقط نماز وتر بخونید .🌴 🌷 لازم نیست یازده رکعت رو یه بار بخونی تا خسته بشی، 🌺بینشون فاصله بده. همانطور که پیامبر با فاصله نماز شب می خواند . 🌹مثلا دو رکعت ساعت 9 شب بخون، دو رکعت ساعت 9:30، دو رکعت ساعت 10، ... .🌹با فاصله خواندن فضیلتش بیشتره 🌹 🌷اگر نتونستی بعد از نماز عشا، یا نیمه شب بخونی، از صبح تا شب، وقت داری قضاشو بخونی 🌴 🍃🌾 نماز نافله رو و بدون رکوع و سجود. و بدون قنوت،و حتی در حال راه رفتن میشه خوند . ♦️ اگر وقت نداشتی، قضای نماز شبت رو توی خیابون بخون، توی کلاس، توی محل کارت بخون. کافیه نیت کنی، حمدو بخونی، بعد با اشاره رکوع و سجودو بجا بیاری . 🌺 میگیم ما اینجوری به دلمون نمی چسبه... ❌ اینا وسوسه های شیطونه!!! ❌ 🌹خدا قبول داره، اونوقت شیطون نمیذاره . هر جور تونستی بخون، خدا زود راضی میشه . ♦️فعلا نماز شبتونو به همین آسونی شروع کنید خواد........... ❌ولی ترکش نکن
‌‌💐معرفت مهدوی💐 ‌ ‼️امام مهدی (علیه السلام) مقصد نیست! ◀️ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﭼﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ،ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ،ﻣﻘﺼﺪ ﻓﯽ ﺣﺪ ﺫﺍﺗﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ.ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ (عجل الله فرجه) ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺼﺪ ﻧﯿﺴﺖ،ﺑﻠﮑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﺳﺖ.    ◀️ﭼﻘﺪﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻫﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ!    ﯾﮑﯽ ،ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭﺳﯿﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﯾﺪ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﺗﻮﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ  ﺟﺴﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.    ◀️ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺰﯾﻨﺔ ﺍﻟﺠﻮﺍﻫﺮ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ،ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻋﻠﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ،ﺍﺻﻼ‌ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ!    ◀️ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ،ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎﯼ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ﺍﮐﺜﺮ ﺁﻥ ﻫﺎ ﯾﺎ ﺍﻭﺗﺎﺩ ﻭ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﺨﯿﻞ ﻭ ﻭﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ◀️ﺑﻨﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺑﺪﺍﻝ ﻭ ﺍﻭﺗﺎﺩ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عجل الله فرجه) ﺷﺪﻧﺪ،ﻣﮕﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ً!    ◀️ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ.ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ.    ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺯﯼ ﻋﺸﻖ، ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﺳﺒﻮ ﺑﮕﺬﺭ ﺍﺯ ﻧﻘﺶ ﺳﺒﻮ،ﺭﻭ ﺁﺏ ﺟﻮ
✅ خرما , آفتاب , شراب .... مردعربی از حضرت علی (ع) پرسيد : اگر من آب بنوشم حرام است؟ فرمودند : نه گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟ فرمودند: نه گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است ! اميرالمومنين (ع) فرمودند : اگر آب به روي سرت بپاشم دردي احساس ميكنی؟ گفت : نه فرمودند: اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟ گفت : نه فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟ گفت : فرق سرم شكافته ميشود. حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است. 📚 کتاب قضاوتهای امیرالمومنین(ع)
✨﷽✨ 🔴حکایتی هارون‌الرشید و بهلول دانا ✍روزی هارون رشید تصمیم میگیرد تا در بین مردم شهر خود مسابقه ای به نام هرکس بزرگترین دروغ را برای من بگوید دخترم را به او خواهم داد . روز اول چند نفر پیش او می آیند وهرکس دروغی میگوید : یکی میگوید :(من کره زمین را روی دست هایم چرخانده ام ) نفر دیگر میگوید :(من در یک راه که راهزن داشت همه را کشتم و بقیه رو نجات دادم ) هارون رشید گفت همه راست است روز پنجم به پادشاه خبر آوردند وگفتند بهلول میگوید بزرگترین دروغ را برای پادشاه اورده ام اما دروغ نمی توانداز در ورودی شهر داخل شود باید به بیرون شهر بیایید هارون گفت باشد قبول است وقتی به بیرون رسیدند بهلول گفت این سبد بزرگ دروغ من است هارون گفت دروغت را برایمان بگو : 💥بهلول گفت :پدر شما در زمانی که این قصر را ساخت از پدر من ۱۰۰۰۰سکه طلا گرفت وگفت بعدا از پسرم سکه ها را بگیرید هارون گفت این دروغ است بهلول گفت پس من باید با دختر شما ازدواج کنم هارون گفت این سخن راست است بهلول گفت پس باید سکه های من را بدهید (داستانک‌ونکات‌ناب) 🏝 وپند⛳️ @pand141 ⛳️🎣⛳️🎣⛳️🎣⛳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ✍سخنرانی شهید احمد کافی 🎥موضوع: ماجرای دیدار علّامه حِلّی با امام زمان ‌
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور | من بی تو دلگیرم | با
➣ ✍حاج اســماعیل دولابی: وقـتی می‌خواهی از مـنزل خارج شـوی اهـــل‌خانــه را خشـــنود کن و بـــیرون بیا. وقــتی هــم خواستی وارد خـانه شوی بیـــرون در اســـتغفار کن صلوات بفرست هرناراحتی داری بـیرون بگـــذار و با روی خــوش داخــل شـــو.
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو 🌸😍رمانی پر از توکل و تعهد به باورهای دینی .به درستی که یقین دارم؛ باخدا باش پادشاهی کن 💐 ♦️کپی رمان بی اجازه ممنوعه❌ &ریپلای به قسمت اول رمان🔰 eitaa.com/khodayarahaymnakon/1502  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_شصت_دوم تا دو روز در اتاقش تنها بود. زن دای
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو حسابی حالش گرفته شده بود و حرف های برادرش را نمی شنید. _رضا میتونی هماهنگ کنی بریم دیدنش؟ یا.. یا شمارشو گیر بیاری؟ _مگه به همین اسونیاست پسر؟ بعدشم اون تو خونه داییش زندگی می کنه. بعد فردا داییش بگه شما با دختر خواهر من چیکار داشتین چی می خوای بگی؟ امیر مهدی مستاصل ماند. نمی دانست چه کند و دست به سمت چه کسی دراز کند؟ باید هرطور شده از حالش باخبر می شد. _میشه.. میشه به بهانه دیدن مهرزاد... بریم اونجا؟ میتونم اینجوری ببینمش. _ مهدی جان مهرزاد سایه تو رو با تیر میزنه چی چی بریم اونجا؟ دوست داری بازم بزنه صورتت رو داغون کنه؟ _ پس...پس تو بگو چیکار کنم؟ _ یکم صبر کن ببینم چی میشه. _ نمی تونم رضا نمی تونم از نگرانی کلافه ام. لااقل شمارشو از هدی خانم می گرفتی. _ عزیزمن... برادر من.. آقای محترم ایشون که نمیان شماره دوستشونو مستقیم بزارن کف دستم بگن برو بده به داداشت! بازم بدون فکر حرف زدیا. امیر مهدی دستی به صورتش کشید و گفت: خب پس چه غلطی بکنم؟؟ امیر رضا دستش را گرفت و به داخل مغازه کشاند. نشستند روی صندلی و امیر رضا دستش را روی پای برادرش گذاشت. – تو واقعا دوسش داری؟؟ یعنی اسم حسی که بهش داری چیه؟ _ نمیدونم رضا کلافه ام. از طرفی وقتی میبینمش آرامش میگیرم از طرفیم میترسم برم جلو و حسم رو بیان کنم. اون دفعه هم فکر کنم خدا نخواست که جملمو کامل کنم. _بشین منطقی فکر کن. دو دوتا چهارتا کن ببین واقعا دوسش داری یا از سر یک حس زودگذره که حس خوبی بهش داری. بعدا در مورد دیدنش تصمیم میگیریم. باشه؟ _ باشه ممنون داداش. سپس به شانه اش زد و از جا برخواست تا به مشتری جواب دهد. کارش که تمام شد برای اذان مغرب به مسجد رفت و نمازش را خواند. بین نماز مغرب و عشا ٕ از روحانی مسجد درخواست استخاره کرد تا تکلیفش معلوم شود. آیا احساسش را ابراز کند یا نه؟! _جوون هرچی که هست عاقبت نداره. دنبالش نرو به چیزی نمیرسی. امیرمهدی وا رفت و روی زمین نشست. چقدر از این که استخاره کرده بود پشیمان بود. دیگر دلش رضا نبود و حس خوبی به این قضیه نداشت. با حال خراب از مسجد خارج شد و به مغازه رفت. دیگر حس و حال کار کردن را نداشت. برای همین روی صندلی نشست و در فکر فرو رفت. "یک عده را باید نگه ‌داشت تا ببینی قسمتت هستند یا نه! نباید رهاشان کرد به امانِ خدا؛ گاهی قسمت، دست گذاشته زیرِ چانه‌اش که ببیند آدم چه می‌کند، تا کجا پیش می‌رود. سر به سرِ آدم می‌گذارد، دور می‌کند، قایم می‌کند پشتش و می‌گوید: باد برد تا ببیند چقدر دنبالش می‌روی؛ چقدر پی‌اش را می‌گیری که داشته باشی‌اش، که نگذاری بی‌هوا برود. هر چیزی را نباید رها کرد به امیدِ قسمت! خودِ قسمت هم گاهی امیدش به آدم‌هاست و زیرِ لب می‌گوید: چه بر سرِ بودنِ هم می‌آورید. حواس پرتی‌ها و رها کردن‌هایمان را گردنِ قسمت نیندازیم." &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 🖌به قلم: زهرابانو حورا می خواست به دانشگاه برود اما نمیتوانست با عصا و چادر راه برود. پایش سنگینی می کرد و اعصابش را به هم ریخته بود. در این چند روز یک بار هم مهرزاد را ندیده بود اما همیشه صدای دعوا و سرو صدای مریم خانم با مهرزاد را می شنید. مارال از او مراقبت می کرد و در نماز خواندن یا دستشویی رفتن به او کمک می کرد. همیشه با خود می گفت: اگه مارال نبود نمی دونستم چی کار کنم؟! مدتی هم بود که حرم نرفته بود و دلش بد جور هوای گنبد و بارگاه امام رضا را داشت. یکهو یاد پسر آن پیرمردی افتاد که به خانه شان رفته بود. چقدر سخت است گوشه نشین شدن و از خانه بیرون نرفتن. چند بار خواست تنهایی حتی در حیاط قدم بزند اما ترس از دیدن مهرزاد یا افتادن چادرش ، تصمیمش را عوض می کرد. مارال وعده های غذایی را به اتاقش می اورد اما بدون اطلاع مریم خانم‌. با هم ساعاتی را می گذراندند تا کمی سرگرم شوند و بعد هم مارال به درس هایش می رسید و حورا باز تنها میشد. از هدی خواسته بود برایش غیابی مرخصی یک ماهه بگیرد و جزوه ها به او برساند. تا برای امتحانات پایان ترم نماند. هدی هم گاهی که مریم خانم نبود به حورا سری می زد و جزوه ها چی کپی شده را برایش می آورد. دفعه اول به حورا گفت که امیر رضا سراغ او را گرفته و حورا حتم داشت امیر مهدی نگران شده و برادرش را جلو انداخته تا از حال او با خبر شود. اما از اینکه دیگر سراغی از او نگرفته بود کمی دلگیر بود. باز هم صدای درونش به او می گفت: تو هیچ صنمی با امیر مهدی نداری ورا باید ازت خبر بگیره یا نگرانت بشه؟! محاله چشمش یک دختر بی پناه و تنها رو گرفته باشه. خلاصه با همین حرف خودش را دل گرمی می داد تا فراموش کند که چرا امیرمهدی از او سراغی نگرفته است. هدی و امیر رضا هم قرار بود عید نوروز عقد کنند. خیلی برایش خوشحال بود و دوست داشت حتما در حرم و محضرش باشد. کاش تا آن موقع پایش از گچ درآید. سه شنبه وقت داشت برای باز کردن آتل گردنش‌. شب ها خوابیدن برایش سخت بود و نمی توانشت راحت بخوابد. خوشحال بود که دیگر گردنش ازاد می شود. آقا رضا ماشین را روشن کرد و مارال کمک کرد به حورا تا آماده شود. سپس همراه او در ماشین نشست و به درمانگاه رفتند. بعد از باز کردن آتل و چند توصیه از طرف دکتر به خانه رفتند و حورا تصمیم گرفت به حمام برود. خیلی کثیف شده بود و دیگر تحمل نداشت. باز هم مارال به او کمک کرد تا حمام کند و بعد حمام، لباس گرمی به او داد و او را خواباند. - مارال جان؟ ممنون که این مدت کمک حالم بودی و مثل یک خواهر مراقبم بودی. _ خواهش میشه حورا جون تو هم کم بهم کمک نکردی. جبران کردنش شیرینه حورا جون. - فدای تو بشم من عزیزکم. خیلی ممنونم ازت که پیشمی و تو این خونه تنها تویی که دوسم داری. مارال خواهرانه پیشانی حورا را بوسید و گفت : خوب بخوابی شب بخیر. _ شبت خوش عزیزم. مارال که رفت حورا با خواندن چند ذکر و آیه چشمانش را روی هم گذاشت و خوابید. &ادامه دارد...  ‌‌🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗 🔖 @khodayarahaymnakon