یک سال است که اینجا هستم، شبها تا صبح از صدای گربه بیدارم، این نالههای ترسناک، این حنجره خراشیده که جانم را به لب رسانیده، صبح هم هنوز چشممان باز نشده که انژکسیون بیکردار...!
چه روزهای دراز و ساعتهای ترسناکی که اینجا گذرانیدهام.
📚سه_قطره_خون
@onlybook
۵ دی ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
۱۸ آذر ۱۴۰۳
ترس از نشدن اگر بر ما غلبه کند، به مرض نیمهکاره رها کردن مبتلا میشویم.
دیوانهوار📚
@onlybook
۲ دی ۱۴۰۳
امروز که در دست تـوام مرحمتی کن
فردا که شدم خاک چه سود اشک ندامت
📚دیوان غزلیات
حافظ
@onlybook
۲ دی ۱۴۰۳
یک سال است که اینجا هستم، شبها تا صبح از صدای گربه بیدارم، این نالههای ترسناک، این حنجره خراشیده که جانم را به لب رسانیده، صبح هم هنوز چشممان باز نشده که انژکسیون بیکردار...!
چه روزهای دراز و ساعتهای ترسناکی که اینجا گذرانیدهام.
📚سه_قطره_خون
@onlybook
۵ دی ۱۴۰۳