163.mp3
663.6K
روزی یک صفحه قرآن را با هم بخوانیم سوره اعراف آيه 96-104
╔═.🍃🌸.══════╗
💟 @onsebaquran
╚══════.🍃🌸.═╝
#تفکر_در_آیات_قرآن
🔔 تضرّع، راهِ نجات
🔹قرآن کریم میفرماید، راهِ نجات از مشکلات، «تضرّع» به درگاه خداست
🔹 و ترکِ تضرّع و زاری، نشانهی سنگدلی و قساوت قلب است.
🔹 یه آیه تو قرآن داریم که نشون میده، تضرّع و زاری به درگاهِ خدا، سبب نجات از هر شرّ و بلایی است، و دستگیریِ خدا از زاری کننده حتمی است
🌴 آیه ٤۳ سوره انعام 🌴
🕋 فلَوْلاٰ إِذْ جٰاءَهُمْ بَأْسُنٰا تَضَرَّعُوا، وَلٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ اَلشَّیْطٰانُ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ
⚡️ترجمه:
پس چرا وقتی که گرفتاریها و سختیها را دیدند، به درگاه الهی تضرّع و زاری نکردند؟؟! آری، حقیقت این است که دلهای آنان سنگ و سخت شده، و شیطان کارهایی را که میکردند، برایشان زیبا جلوه داده است
⚠️ در واقع خدا با یه جملهی سوالی، داره از ما انسانها گِلِه میکنه.
خدا داره میگه:
چرا وقتی گرفتار میشید، نمیاید پیش خودم، که مشکلاتتون رو حل کنم⁉️
⭕️ یعنی اگر بندههای خدا، موقع گرفتاری، خدا رو یاد میکردند،
⭕️ و خودشون رو به او نیازمند میدیدند،
⭕️ و به درگاه او تضرّع و زاری میکردند،
🔚 حتماً خدا اونها رو نجات میداد،
📛 امّا شیطان اونها رو از یادِ خدا غافل کرده، و سرگرم شهوات شدند.
🔔 از این به بعد، حواسمون بیشتر باشه.. هر وقت گرفتار شدیم..
به جای اینکه اینهمه این در و اون در بزنیم..
با حالت خشوع و خضوع، و با تضرّع و زاری بریم در خونه خدا..
سر سجادّه بشینیم و باهاش حرف بزنیم.. و یقین بدونیم جز او هــیــــچ چاره سازی نیستــــ
و مطمئن باشیم که گرههامون رو باز میکنه
╔═.🍃🌸.══════╗
💟 @onsebaquran
╚══════.🍃🌸.═╝
💐 میلاد با سعادت یعسوب الدین، امام المتقین، فاتح باب خیبر، اسد الله الغالب، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام و همچنین #روز_پدر رو بر شما تبریک عرض می کنیم
🔸🔶 ان شاء الله سایه تمام پدرها بالا سر خانوادشون باشه
❤️ خدا پدرهای سفر کرده رو هم شامل رحمت خودش قرار بده و مهمان حضرت مولا باشند و یک دسته گل زیبای فاتحه و صلوات هدیه کنیم بر این پدران
🌺 عید همه شما هم مبارک باشه و همراه با سلامتی 🌺
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
💟 @onsebaquran
┗━━━🍂━━
مداحی آنلاین - علی دنیامه - حسین طاهری.mp3
2.92M
🌸 #میلاد_امام_علی(ع)
💐علی دنیامه
💐علی بابامه
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
💟 @onsebaquran
┗━━━🍂━━
mahdirasuli-@yaa_hossein.mp3
2.96M
🍃🍃🍃
🌺 ای صاحب ذوالفقار
🎤مهدی_رسولی
👏 سرود
🌸 میلاد_امام_علی (ع)
╔═.🍃🌸.══════╗
💟 @onsebaquran
╚══════.🍃🌸.═╝
کتاب سه دقیقه در قیامت داستانی واقعی بر گرفته از زندگی یکی از پاسداران عزیز کشورمان است...
که در هنگام عمل جراحی ناشی از عوارض جانبازی, سه دقیقه از این دنیا میرود ودر جهان برزخ سیر می کنند
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
💟 @onsebaquran
┗━━━🍂━━
سلام به همگی.شروع داستان واقعی سه دقیقه درقیامت. امید که باترک یک گناه زمینه سازظهورمهدی فاطمه باشیم ان شاءالله
آغــاز داستان
🌾🌾🌾⚫️#پارت1⚫️🌾🌾🌾
🌾بسم الله الرحمن الرحیم🌾
🔵*کتاب سه دقیقه در قیامت *
کتاب اینگونه آغاز میشه👇🏼
دوستان گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی سالهاست که در زمینه شهدا فعالیت دارند و ده ها عنوان کتاب که هرکدوم به نوعی با موضوع شهدا در ارتباطه توسط این مجموعه منتشر و مورد استقبال مردم قرار گرفته.سال 1396 سفری داشتیم به اصفهان.اونجا از یک دوست عزیز که از فرماندهان سپاه بود شنیدم که ماجرای عجیبی برای همکارشان اتفاق افتاده،میگفت همکار ما جانباز و از مدافعین حرمه.در جریان یک عمل جراحی،برای مدت سه دقیقه از دنیا میره و دوباره با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمیگرده.اما در همین مدت زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک اون برای افراد عادی خیلی سخته.همکار ما برای چند نفر از رفقای صمیمی ماجرایش را تعریف کرد اما خیلی نمیخواست پخش بشه.در ضمن از زمانی که این اتفاق افتاده و از آن سوی هستی برگشته اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده!!
البته ساعتها طول کشید تا ایشان را راضی کنیم که اجازه چاپ مطالب را بدهند.در ضمن شرط ایشان برای چاپ کتاب این بود که اسمی از او برده نشود.لذا از بیان جزئیات و مشخصات و نام ایشان معذوریم..
مشتاق دیدار این شخص شدم.تلفن تماس اورا گرفتم و چندین بار زنگ زدم تا بالاخره گوشی را برداشت.نتیجه چندین بار مصاحبه و چند سفر و دیدار کتابی شد با نام سه دقیقه در قیامت.
لذا در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم.وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که یه وقت نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشه.
یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم.در همون حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیا و زشتی ها و گناهان نشم.بعد از التماس از خدا خواستم که مرگم رو زودتر برسونه.گفتم:من نمیخوام باطن آلوده داشته باشم.من میترسم به روز مره گی دنیا مبتلا بشم و عاقبت خودم رو تباه کنم.لذا به حضرت عزائیل التماس میکردم که زودتر به سراغم بیاد
چند روز بعد با دوستان مسجدی پیگیری کردیم تا یک کاروان مشهد برای اهالی محل و خانواده شهدا راه اندازی کنیم.باسختی فراوان کارهای این سفر رو انجام دادم و قرار شد قبل از ظهر پنجشنبه کاروان ما حرکت کنه.روز چهارشنبه با خستگی زیاد از مسجد به خونه اومدم.قبل از خواب،دوباره یاد حضرت عزائیل افتادم و شروع به دعا برای نزدیکی مرگ کردم