جیغ صخره
بانوی آبها ماه
گیسو سپرده بع درسا
همین است که ماهیانِ مست به قلاب میافتند
صدفهای صبور سینه به ساحل میسایند
ماسههای سرد در کرانههای اندوه
رویای بادبانهای گمشده میبینند
مگر میشود خوابهایشان خیس از گریه نباشد؟
خاطرههایشان خالی از آذرخش؟
دکلها یادآور دوریاند
تاریکی که میآید، ارتفاع موجها بلندتر میشود
نالهی باد رساتر
جیغ صخرهها رهاتر
عذایِ که را گرفتهاند مگر؟
تورها را چقدر سیاه بافتهاند صیادها
ماه که خم میشود به چاهِ دریا
شب شتاب میگیرد
آه... بانوی آبها
1378/10/29
-کتابِ "من فقط گریهها یادم مانده است"
#Part_of_book
- برام مثل یه جور استعاره میمونه: تو یه چیز کُشنده رو درست بین دندونهات میگذاری، اما هیچوقت قدرت اینکه بخواد بُکشدت رو بهش نمیدی.
(یهتوضیح: از سیگارِ خاموش استفاده میکرد)
-کتابِ "نحسی ستارگان بخت ما"
#Part_of_book
گاهی اوقات کتابی میخوانی که تو را با اشتیاق انجیلیِ غریبی پر میکند و کتاب متقاعدت میکند که این دنیا پر هرج و مرج و متلاشی تا زمانی که همه مردم این کتاب را نخواندهاند، سر و سامان نخواهد یافت و کتابهایی هم هستند که نمیتوان دربارهاش با مردم صحبت کرد، کتابهایی خیلی خاص و نادر و مخصوص خودت هست که اگر دربارهشان به کسی بگویی انگار که به احساست خیانت کردهای.
-کتابِ "نحسی ستارگان بخت ما"
#Part_of_book
در افسانه ها گفته میشود؛
سه پری وجود دارند که کنار کودک تازه بدنیا امده ظاهر میشوند و سرنوشتش را پیش بینی میکنند. (مرگ، مشکلات، خوشی)
آنها نامرئی اند و تنها کودک یا مادر قائل به دیدن آنهاست. وجود آتش در اتاق یا سکه طلا زیر بالشت، آنها را مهربان میسازد!
#legends
- بر اساس یک افسانه ترسناک استرالیایی، یک زن جوان توسط ماهیگیری مورد تجـ.اوز قرار میگیرد و پس از اطلاع از حاملگی اش، خود را از یک درخت حلق آویز می کند.
- از آن زمان به بعد روح این زن زیبا خود را برای مردان ظاهر کرده و پس از نزدیک شدن به آنها، تبدیل به هیولا می شود و روده هایشان را می خورد.
- برای احضار روح این زن در شب تاریک
و بدون ماه، سه بار باید چرخید و نامش را
صدا زد.
#legends
طبق یه افسانهی آسیایی:
اگه دوست خیلیخیلی صمیمی داری ،تو و اون تو زندگی قبلیتون چندین بار زندگی همدیگه رو از مرگ نجات دادید و در این زندگی لایق باهم بودنید!
#legends
آدمای زیادی اینطورین که وقتی ناراحتن، میخوابن؛ در اصل، این کار هیچ کمکی به شما نمیکنه و فقط بدترش میکنه.
وقتی با اون ناراحتیای که دارین، میخوابین، اون ناراحتی توی مغزتون حک میشه و فراموش کردنش سخت.
اگه این عادتو دارین، سعی کنین تغییرش بدین.
#Psychology
عکس شاه دل، توی پاسور رو دیدین؟
این شاه، در واقع شاه چارلز هست!
اون یروز که وضعیت روحی خیلی بدی داشته، فریاد میزنه: اونا راز عدد سیزده رو به من نشون دادن، چیزی که از چشم مردم عادی پنهونه و پدیدار نمیشه و کسی ازش خبر نداره!
بعد از اون، شمشیر رو دقیقن همونطور که روی کارت هست، توی سر خودش میبره و خودشو میکشه...
-دقت کردین؟ خودِ شاه دل، سیزدهمین کارت دلِ...
#fact
- گریه کردن چگونگیِ صحبت کردن بدن شماست، زمانی که دهان شما نمی تواند درد شما را توضیح دهد!
#Psychology
توی افسانههای اینکاها ماهگرفتگی شکل ترسناکی داره..
در واقع، اونا رنگ سرخ ماه رو به حملهی جگوار ربط میدادن و با نشون دادن نیزهها و کتک زدن سگهاشون (برایاینکهصدایدردمندشونبلندبشه) و داد و فریاد خشمگینانه سعی میکردن جگوار رو بترسونن تا روی زمین نیاد:/
#legends
میگن وقتی انسانها روی زمین شروع به زندگی کردن، توی آسمون بین خدای خشم و خدای عشق نزاع میشه.
بقیهی خداها و همینطور مردم، طرف خدای عشق رو میگیرن و خدای خشم رونده میشه؛ مدتی بعد وقتی خدای خشم میبینه که زندگی مردم چقدر بدون اون زیباتره، به ستوه میاد. تموم قدرتش رو جمع میکنم و به شکل ″جگوار″ میفرسته روی زمین؛ جگوار تبدیل میشه به یه قاتل...
همه مردم رو از دم قتلعام میکنه و هیچکس نمیتونه اون رو کنترل کنه. تمام آسمون و زمین به فکر کشتنش میوفتن، اما بازم حریف قدرت جگوار نمیشن!
میگن رودها پر از خون مردم میشه و جگوار روز به روز تشنهتر...
وقتی خدایان شاهد نابودی مردم میشن، تصمیم میگیرن که یکی قربانی شه و... و خدای عشق داوطلب مرگ میشه!
شبها جگوار میرفته به برکه که از خون مردم پر بوده و از اونجا مینوشید.
خدای عشق یه شب قلبش رو سوراخ میکنه و از سینه بیرون میندازه؛ قطرهقطره خون خدای عشق وارد برکه میشه و قلبش هم تبدیل به بوته گل میشه...
وقتی اونشب جگوار میره و شروع به نوشیدن میکنه؛ خون خدای عشق وارد بدنش میشه. دیوونه میشه شروع میکنه به نعره کشیدن و اون خون.. استخونهای جگوار رو میشکنه و بهش درد عظیمی میده...
جگوار میوفته روی زمین، کنار بوته گل و وقتی که داره میمیره قطره اشکش به بوته گل میخوره و ″نیلوفر آبی″ رشد میکنه.
رایحه اون استخونهای جگوار رو ترمیم میکنه و مغز درد کشیدهاش رو آروم...
نیلوفر آبی دور تن جگوار میپیچه و اونقدر جگوار رو از عطر خودش پر میکنه که خشم جگوار فروکش میکنه و خشم از بدن جگوار بیرون میزنه...
نیلوفر آبی تموم تالاب ها رو پر میکنه. خشم جگوار آروم میگیره، مردم دوباره به زندگی برمیگردن و جگوار میشه محافظ دنیا و نیلوفر آبی قهرمان و مقدس ترین گل دنیا...
#legends