eitaa logo
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
1.8هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
111 فایل
- عشقِ‌تو💔 ؛ شیرین‌ترین‌داستانِ‌این‌دنیایِ‌تلخ‌است‌حسین...(:️ اَلْحَمدُ اللهِ الَذے خَلَقَ الحُسيـــن (ع)•••♥ عشاق الحسین؏|𝐨𝐬𝐡𝐚𝐠𝐡𝐨𝐥𝐡𝐨𝐬𝐞𝐢𝐧❥︎@ سرآغاز "¹⁴⁰¹.⁸.²" کـــپــے؟ «حلالھ» راه‌ارتباطی: @sara_p_r
مشاهده در ایتا
دانلود
. . نگاهی به ڪرد و نگاهۍ به فرزندان زهـرا ... آرام در گوش عباسش خواند « یادت باشـد عزیز مادر هیچگاه و را برادر صدا نکن خطابت فقط این باشـد: ! و و را خواهر نخوان چنین خطابشان ڪن: ! مبادا جلوتر از آنها قدم بردارے، مگـر در مواقع خطـر ! مبادا زودتر از آنها بنشینی ! مبادا جلوی آنها آب بنوشی ! مبادا بی اذن آنها لب گشایی ! چرا ڪه تـو تنها آفریده شدۍ تا آرامشِ قلب شوی و تڪیه‌گاهِ ... تو تنها آمده‌اۍ براے اینڪه آب دل را تڪان ندهد ! و دل نگران غربت برادرانش نباشد ... یادت باشد عبـاسم ڪه اینان تافته‌هاۍجدابافته‌ۍعالمند روسفیـدم‌ڪن نزد عبـاسِ‌ام‌البنیـن !»
وقتی حضرت عباس؏ تنهایی امام رو دید نتونست طاقت بیاره...
رفت خدمت امام... یا أخاه! آیا رخصت جهاد به من میدی؟!
ارباب یه نگاه به عباس؏ کرد... نه نمیتونه اجازه بده...
آخه علمدار سپاهشه...
تکیه گاه خیمه‌هاست...
گفت: داداش! تو پرچمدار منی، اگه تو شهید بشی لشکر من از هم میپاشه...
داداش اگه بری با رقیه چیکار کنم؟!
داداش اگه بری زینب رو چیکار کنم؟
عباس؏ سرش رو پائین انداخت...
ی وقت دید از خیمه‌ها صدا میاد...
العطش العطش...💔
نتونست طاقت بیاره...
رفت سمت خیمه ها...
دید بچه ها از تشنگی لب‌هاشون خشک شده...
رفت سمت رقیه....
عمو ی وقت ناراحت نباشی‌ها...
تا عموت زنده است نمیزاره تشنه بمونی...
تا من هستم نمیزارم اذیت بشی...
آخ بمیرم برا اون لحظه ای که دستای رقیه رو بستن...
با چوب خیزران میزدنش...
هی میگفت عموعباس کجایی؟
عمو بیا ببین اینا با من چیکار میکنن...
💔... -
عباس؏ نیزه و مشک رو برداشت سوار اسب شد و رفت سمت فرات...