eitaa logo
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
1.7هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
111 فایل
- عشقِ‌تو💔 ؛ شیرین‌ترین‌داستانِ‌این‌دنیایِ‌تلخ‌است‌حسین...(:️ اَلْحَمدُ اللهِ الَذے خَلَقَ الحُسيـــن (ع)•••♥ عشاق الحسین؏|𝐨𝐬𝐡𝐚𝐠𝐡𝐨𝐥𝐡𝐨𝐬𝐞𝐢𝐧❥︎@ سرآغاز "¹⁴⁰¹.⁸.²" کـــپــے؟ «حلالھ» راه‌ارتباطی: @sara_p_r
مشاهده در ایتا
دانلود
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
ولی‌هرچی‌فکرمیکنم! میبینم‌چقدرفاطمیه‌وعاشوراشبیهه!💔 دروآتیش‌زدن؛خیمہ‌هارواتیش‌زدن:((( چندتا نانجیب‌مادروهرجورتونستن‌زدن... لگد؛ سیلی... تویہ‌‌گودال‌پسرِ همین‌مادروهم... آخ‌حسین💔 _لعنت‌الله‌علی‌القوم‌الکافرین!
فاطمیه‌ازکدامین‌غصه‌بایدجان‌سپرد؟ دردمادر،داغ‌حیدر،یاغریبیِ‌حسن...🖤
وقلب‌هایی‌که‌در‌فراق‌تـو‌سوختند‌و‌ساختند . .(:❤️‍🩹
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
(:💛
- ما،دور هامون و تو این دنیا زدیم چیزی ارزش دل بستن نداره جز امام حسین :)
حضرت‌حیدر‌بہ‌نام‌فاطمہ‌حساس‌بود" خلقت‌از‌روزازل‌مدیون‌عطریـاس‌بود ، ای‌ڪہ‌بستے‌راه‌را‌در‌کوچہ‌هابرفاطمہ ... گـردنت‌رامی‌شڪست‌آنجااگرعباس‌بود ؛💔
غسلش دادُ کفنش کرد . . . آنگاه نشستُ تنها برایش گریه کرد! بعد آرام درون کفن گُفت : زهرا،انا علی...💔((:
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
-
می‌گفت عالم منتظر امام زمانِ(عج) و امام زمان(عج) منتظر کسانی که بلند شن و خودشونُ بسازن !
‏قرار بود نابود شه ولی رژیم جلادِ کودک کش به آتش بس تن داد. اوج ضعیف بودن و ذلیل بودن خانه عنکبوت
یادمون باشه، در فتنه های این دست رو باید محکم تر از هر زمانی گرفت...
بسیجیِ،سپاهی، افتخار ما شمایی:)))) !!🫀🍃
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
_❤️_
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم
فاطمه جان! نمی‌خواهم گلایه کنم که چرا به من حرفی نزدی از ماجرای کوچه... اما حسن طاقت نیاورد و گفت. یک شب که باز بی‌خوابی به سرش زده بود پرسیدم. با بغض لب زد: اگر فقط کمی قدم بلندتر بود... خودم تا ته ماجرا رفتم...! فاطمه جان! با مسمار خونی در چه کنم؟ خودت بگو با فکر آن سیلی چه کنم؟ می‌بینی فاطمه!؟ مدینه‌النبی است و کسی جواب سلام علی را نمی‌دهد؛ شهر پیغمبر است؛ دختر پیغمبر میان شعله می‌سوزد، می‌بینند و یکی یکی با قاتلش بیعت می‌کنند... تو چرا خون‌چکان از پهلو، به دنبال منِ دست‌بسته دویدی جانم به فدایت؟! کمرم شکست از خموده شدنت دختر پیغمبر! وقتی خون تازه پهلو، کفنت را گلگون کرد طاقت نیاوردم... بچه ها آستین به دهان بودند تا صدا به بیرون درز نکند همسرت سر به دیوار گذاشت و هق هقش تا آسمان مدینه بالا رفت. فاطمه‌جان به خدا که هربار نیمه شب زمزمه می‌کردی: اللهم عجل وفاتی... جان علی از بدنش پر می‌کشید! لاقل دم آخر نمی‌پرسیدی که... آخر مگر می‌شود از تو راضی نبود ای آرامِ قلب تنهای علی؟! مگر می‌شود خاک مزارت را به سر نریخت با مرور این خاطرات؟ مگر میشود فاطمه؟ تا هوا روشن نشده باز باید برگردم... می‌روی و من هربار این در سوخته را به روی دل سوخته ام می‌گشایم و آتش به دلم می‌زند آتش آن روز... ای کاش فدایت شوم هایت مثل همه فقط در حد حرف بود! می‌روی و تا بیست و یک رمضان سال چهل هجری، سنگریزه های کف چاه های نخلستان می‌شود سنگ صبور غصه های بی حد من...
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
-
💔 رُوضِه ای میخوانَم و رَد میشَوَم مُولا بِبَخش... میخ‌در حتماً دهد آزار، زنِ‌باردار را بیشتر... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمه جان.. حرف مرا دو تا نکنی کنار بچه‌ها من قول داده‌ام که شما خوب می‌شوی..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی که که کنده بود در خیبر را ز جا وا می کند پس از تو درِ خانه را به زور..!
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
.
با تو بودن زِ همه دست کشیدن دارد :(❤️‍🩹