eitaa logo
"عشاق‌الحسین؏"🇵🇸"
1.7هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
111 فایل
- عشقِ‌تو💔 ؛ شیرین‌ترین‌داستانِ‌این‌دنیایِ‌تلخ‌است‌حسین...(:️ اَلْحَمدُ اللهِ الَذے خَلَقَ الحُسيـــن (ع)•••♥ عشاق الحسین؏|𝐨𝐬𝐡𝐚𝐠𝐡𝐨𝐥𝐡𝐨𝐬𝐞𝐢𝐧❥︎@ سرآغاز "¹⁴⁰¹.⁸.²" کـــپــے؟ «حلالھ» راه‌ارتباطی: @sara_p_r
مشاهده در ایتا
دانلود
فرصت‌گذشت‌وقت‌زیادی‌نمانده‌است تعجیل‌کن‌عزیزدلم!دیر‌می‌شود...💔
جای خالی تو را هیچکس احساس نکرد به گمانم که به دوری تو عادت کردیم:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥افتتاح مدرسه شیطان پرستی ! 💥اصل هدف همین بود بندگی شیطان منتهی اول بی حجابی و توهین به اسلام و بعدش همجنسگرایی و نهایتا شیطان پرستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت زن سوپر استار در موسیقی و برهنگی. روزگاری همه مردم سوسن را در ایران با انگشت نشان می دادند اما...😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅سخنان خانم دکتر معصومی درباره آموزش و پرورش 🔻مدیر مدرسه سگ به بغل میاد‼️🤔 🔻مدرسه ای داریم که الزام داره از عکس رهبری و امام استفاده نکنه و همچنین سرود جمهوری اسلامی خوانده نشه‼️😡 🔻خروجی مدرسه ما الان کف خیابان است‼️ ✍ما معلم ها اعلام می کنیم: یک وزیری می خواهیم که مدل قرآن، آموزش و پرورش را اداره کند. # اجرای_سند۲۰۳۰ # خیانت_ادامه_داره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ این وضعیت بحرانی فرانسه است اما من دنبال یک آدم رسانه ای در میان رسانه های اصلاح طلب ایرانی میگردم تا برای مردم توضیح بدهد چرا در برابر این تحولات اجتماعی شدید در اروپا سیاست سانسور خبری را در پیش گرفته اند!؟ ..... .....
رفقا این عکسو پخش کنید💚
اینو دیدیم یاد پدر مهسا امینی و مادر و خاله نیکا شاکرمی مادر کیان پیرفلک افتادم _______ این نوجوون با تیر پلیس کشته شد خانوداش میگن اروم باشین بعد بچه های اونا یکیش بیماری داشت مرد یکیش خودکشی کرد یکیشم که قاتلش برعنداز بود اینطوری میکنن😑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هستین؟
میخوام یه داستان براتون تعریف کنم...
داستان حاجی الماسی رو شنیدین یا نه؟؟
برای اونایی ک نشنیدن میگم، اوناییم ک شنیدن ی مروری بشه :)
میگن این حاجی الماسی وضع زندگیش زیاد خوب نبوده
یه روز یکی از اتاق های خونش رو شروع میکنه به کَندن،برای یه کاری... که تو همون حال و هوای بیل زدن و اینا ی سنگ نورانی رو میبینه!
سنگ رو بیرون میاره،میبینه الماسه!
خوشحال میره سمت بازار... برای فروش الماس! اما کسی خریدار این الماس گرون قیمت و با ارزش نیست... بهش میگن برای فروش این الماس گرون قیمت فقط باید بری سمت نجف...!
آدرس بازار نجف رو بهش میدن...
فردای همون روز میره نجف... نزدیکای اذان کــه میشه میره حرم امیرالمومنین(ع) و با خودش میگه من که این همه صبر کردم بزار نماز بخونم بعد میرم برا فروش...
بعد نماز،خادم حرم رو ب جمعیت میکنه و میگه ای مردم هرکی هرچقدر میتونه کمک کنه برای ساخت و ساز حرم،در شأن حضرت علی(ع) نیست حرم اینجوری باشه!
از جمله این حاجی الماسی ما، جوگیر میشه و میگه من این همه سال چیزی نداشتم از این به بعدشم نداشته باشم... الماس رو میده به خادم میگه خرج حرم کنین!
بعد چند ساعت میگه چه غلطی کردم، کاش این کار رو نمیکردم کاش حداقل نصفش رو بر می‌داشتم برا خودم و...
تو همین حال و هوا خوابش میبره...