سبزِ متمایل به نارنجی.
اولین تجربهی من :)
اولینِ اولینش. زیادم تمرین نکردم. فقط خواستم باهاتون به اشتراک بذارمش🥲✨
سبزِ متمایل به نارنجی.
_
زمستون، برای تو قشنگه، پشت شیشه
بهاره، زمستونها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظهی چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی، نشسته زیر بارون
گلای کاغذی داره تو گلدون
قور پری
قورباغهای لب حوض پرید. به سمتش رفتی. زیبا به نظر میرسید. اما وقتی به آن رسیدی.. خدای من.. این یکی یک وزغ بود!
این چیزها.. منظورم همین چیزهاییست که از دور زیبا به نظر میرسند و نزدیکشان که میشوی میبینی زرشک!، تو را به یاد چیزی نمیاندازند؟
kimsophia
بعضی اوقات آنقدر درجا زده بود که فشار اطراف از پا درش آورده بود. شاید اگر سرعتش را بیشتر میکرد، یا اگر ذهنش را از افکار منفی خالی میکرد تا اینقدر چگال نباشد و بتواند ارتفاع بگیرد.. شاید اگر میتوانست پرواز کند، این فشار روانش را خراش نمیداد.
شب به شب
خستگی سینهات را خواهد شکافت.
و این بستگی به تو دارد که بذر امیدی در قلبت کاشته باشی یا نه؛ که از سینهات امید بروید یا مرگ!
مرهق
و گاه چینش واژگان در کنار یکدیگر چنان با شکوه است که روحت را به پرواز وامیدارد.
پیچیدگی عرفانی
اگه تنها باشی و احساس تنهایی کنی، خیلی قابل درکه. اما اینکه تنها نباشی و احساس تنهایی کنی بیشتر غم انگیزه..
Nickness
میدانست امید و ناامیدی، در نقطهای از اوج به یکدیگر میپیوندند و آنجا، همان نقطهی عطف ناباوریست!
ادبار
چه کسی پایمال کردن احساس را با نام منطق باب کرده؟
مگر منطق چیست جز توجیهی بر احساسات؟